love virology
New member
دلی دیرم چو مرغ پاشکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر تار بنواز
صدا چون میدهد تار شکسته
بابا طاهر
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر تار بنواز
صدا چون میدهد تار شکسته
بابا طاهر
نمی بینم ز مردم آشنایی
نمی آید ز کس بوی وفایی
مده فایز به وصل گلرخان دل
که آخر می کشندت از جدایی
فاییز دشتستانی