مشاعره..... با حرفی که نفر قبلیت میگه شعر بگو.. برای نفر بعدیت یه حرف بگو

fzare

New member
ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﻦ ﺑﺠﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻡ
ﻫـﻢ
ﮐـﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮐـﻢ ﺭﻭﺍﻥ ﮔﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﺩﺍﻣﻨـﺖ ﮔﺮﺩﻡ
 

FARNAZz

Member
من دلخوشم به سوختن و دوست داشتن
با خون دل ، حکایت حرمان نگاشتن
عاشق نگشته ای و ندانی چه عالمی ست
از دست دوست سر به بیابان گذاشتن

ه
 

BioScientist

New member
همین که می‌زنی‌اَش مثل بید می‌لرزم
کلید کُنتر برق است یا که لبخند است؟

س
 

fzare

New member
ﺳﺮﺍ ﭘﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﺭﺩ ﻭ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ
ﻭﻟﯽ ﺩﻝ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻧﺴﭙﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ
 

FARNAZz

Member
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست

ق
 

bioelectric

New member
قسمت اين بود، چرا از تو شکايت بکنم؟
يا در اين قصه به دنبال مقصر باشم؟


با ح
 

FARNAZz

Member
حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی
زیان آورده من بودم که دنبال هنر رفتم
ندانستم که تو کی آمدی ای دوست کی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود به در رفتم
ش
 

NB92

New member
شب قدر است و طی شد نامه ی هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
"ر"
 
آخرین ویرایش:

FARNAZz

Member
رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست
مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست
آن چه بیگانگی و این چه غریبی ست که نیست
آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست
ی
 

NB92

New member
یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

"د"
 

FARNAZz

Member
درختی خشک را مانم به صحرا
که عمری سرکند تنهای تنها ،
نه بارانی که آرد برگ و باری
نه برقی تا بسوزد هستی اش را !

فریدون مشیری

ب
 

NB92

New member
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چکنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چکنم

"خ"
 

FARNAZz

Member
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
چ
 

bioelectric

New member
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

با پ
 

fzare

New member
ﭘﺸﺖ ِ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﻣﺎﻥ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩ
ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﻡ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ… ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ
 

bioelectric

New member
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

با س
 

leylii

New member
باز کن نغمه ی جان سوزی از آن ساز امشب
تا کنی عقده ی اشک از دل من باز امشب
د
 
بالا