bioelectric
New member
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی...
ش
شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
با چ
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی...
ش
شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
با چ
چه تشنه ام که به مهتاب شب تو را میبینم
بپای چشمه که بر دوش خود سبو داری
ل
لب های تو نسخه ی مرا پیچیدند
صبح و شب و ظهر، قرص، با یک بوسه!
جلیل صفر بیگی
با ر
هر که با من به سر عهد قدیم است و وفا
گو تفاوت نکند قول و قرارم با تو
خ
غمخوار من به خانه ی غمها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
فاضل نظری
با ح
هدهدگرفت رشته ی صحبت به دلکشی
بازش سخن به زلف تو و شانه ی تو بود
ی
يک سينه حرف هست، ولی نقطهچين بس است
خاتون دل و دماغ ندارم.... همين بس است
حامد عسگری
با ک
کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ی ناز
بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب
م
نی نواز غزلم تا به چراگاه خیال
چون تو آهو بچه ب چشم سیاهی دارم
د
سخت لطیف می زنم دیده بدان نمیرسددر سرزمین من زنی از جنس آه نیست
این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست
علیرضا بدیع
با س
سخت لطیف می زنم دیده بدان نمیرسد
دل که هوای ما کند همچو هواش می زنم
خامش باش زین حنین پرده راست نیست این
راه شماست این نوا پیش شماش می زنم
چ
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود/ ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
ن