leylii
New member
خون دلی خورد وگلی حاصل کرد
باد غیرت بصدش خار پریشان دل کرد
چ
چو عصری آمد از در گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
م
خون دلی خورد وگلی حاصل کرد
باد غیرت بصدش خار پریشان دل کرد
چ
چو عصری آمد از در گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
م
چون شمع قرار سوختن تا ندهی
سر رشته عاشقی به دستت ندهند
( ک )
غصه نخور دنياي ما سمبل بي وفاييه
هر چي من و تو مي کشیم تقصير آشناييه
راستي اگه بخواي بري اين جوري طاقت مي يارم
خودم بايد دست تو رو دست غربت بذارم
مریم حیدرزاده
ق
این سخت بود....!!
ضربان قلب من تند میزنه...!
می خواد آروم بزنه...!
د
درغریبی و فراق وغم دل پیر شدم.
ساغر می ز کف تازه جوانی بمن ار
ظ
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
با نون
نام من رفتست روزی بر لب جانان بسهو
اهل دل را بوی جان میاید از نامم هنوز
ث
ما شعر می گوییم
ما
که نمی توانیم زندگی کنیم
ما شعر می گوییم ...
از علیرضا روشن
با ل
نکنم شکوه که دیر آمده ای در برمنلب لعل و خط مشکین چو آنش هست، اینش نیست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
حافظ
با ن