قبولت داریم بگواگه بگم باورتون نمیشه نگم بهتره:25r30wi::25r30wi:
خوب عاشق عینک افتابیو ساعت مجی و ادکلن و.....هستم به صورت نابود:smiliess (12):
حالا میشه بگی عاشق چی نیستی تکلیفمون روشنتره اونجوری
قبولت داریم بگواگه بگم باورتون نمیشه نگم بهتره:25r30wi::25r30wi:
خوب عاشق عینک افتابیو ساعت مجی و ادکلن و.....هستم به صورت نابود:smiliess (12):
:a2d3:.............ازاین عینک افتابیا که کنار دیوار میفروشن 5تومنیا خیلی خوب
علت رضایتم:قیمت مناسب.
راستشو بگو خودتم شبیه آواتارتیییی ؟ اگه آره که به داداشم بگم بیاد مختو بزنههههه :a2d3:من یکیش ریبن ولی الان
مث اواتارم استفاده میکنم
عینک آفتابی خوب داشتم، دیگه ندارم! رفیقم گذاشت جیبش دیگه نداد! :tsimuzpzwoap1t9y3o7
الانم از همون عینک های 5 تومنی می زنم!
:5::5::5:.......... والا چی بگم من شرمنده ام دکتر
شوخی در کار نبود!
جدی جدی بود! (البته بگم در زندگی پسرا این مسائل خیلی عادیه! صفای زندگی به همین هاست دیگه!)
(تاپیک دوست واقعی رو که دیدید!)
شوخی در کار نبود!
جدی جدی بود! (البته بگم در زندگی پسرا این مسائل خیلی عادیه! صفای زندگی به همین هاست دیگه!)
(تاپیک دوست واقعی رو که دیدید!)
ساکار بیا در گوشت بگم خوب اینجووو روم نمیشه:tsimuzpzwoap1t9y3o7قبولت داریم بگو
حالا میشه بگی عاشق چی نیستی تکلیفمون روشنتره اونجوری
باریکلا پسر عمه.... :rolleyessmileyanim:اولین عینکم مارک پلیس بود ؛خیلی ام راضی بودم ولی چون قهوه ای بود با مشکی عوضش کردم ؛برای آفتاب شدید اینجا ؛اونم ساعت 2 که از اداره می اومدم کم بود ولی بعدا فهمیدم که هیچی مثل اون نمیشد ؛بعد از اون یه مارکی بود که خیلی یادم نیست ولی توی اداره گم شد یعنی روی میزم بود وقتی برگشتم دیگه نبود ؛بعدش ذدوباره یه دونه پلیس برداشتم که اونم توی یه مغازه که رفته بودم روی میزشون گذاشتم و رفتم یه لباسی رو بردارم وقتی برگشتم :smiliess (2):به فروشنده می گم ببخشید عینکم رو من اینجا گذاشته بود ؛طوری تعجب کرد و شلوغ کاری که فقط مونده بود ازم بخواد ازش عذرخواهی هم بکنم.
الانم هنوز داغ داراون هستم و منتظرم تا عینکای جدید آفتابی برای عینک سازی بیاد تا برم و کی دیگه بگیرم.
راستی من هیچ پولی برای عینکام نمی دم ؛عینک سازی مال پسر عمه ام هست و حاضر نیست ازمون پول بگیره.
باریکلا پسر عمه.... :rolleyessmileyanim:
اولین عینکم مارک پلیس بود ؛خیلی ام راضی بودم ولی چون قهوه ای بود با مشکی عوضش کردم ؛برای آفتاب شدید اینجا ؛اونم ساعت 2 که از اداره می اومدم کم بود ولی بعدا فهمیدم که هیچی مثل اون نمیشد ؛بعد از اون یه مارکی بود که خیلی یادم نیست ولی توی اداره گم شد یعنی روی میزم بود وقتی برگشتم دیگه نبود ؛بعدش ذدوباره یه دونه پلیس برداشتم که اونم توی یه مغازه که رفته بودم روی میزشون گذاشتم و رفتم یه لباسی رو بردارم وقتی برگشتم :smiliess (2):به فروشنده می گم ببخشید عینکم رو من اینجا گذاشته بود ؛طوری تعجب کرد و شلوغ کاری که فقط مونده بود ازم بخواد ازش عذرخواهی هم بکنم.
الانم هنوز داغ داراون هستم و منتظرم تا عینکای جدید آفتابی برای عینک سازی بیاد تا برم و کی دیگه بگیرم.
راستی من هیچ پولی برای عینکام نمی دم ؛عینک سازی مال پسر عمه ام هست و حاضر نیست ازمون پول بگیره.
این آخریه که هنوز داغ دارشم:
اینم اولیه :
توام مثل منی من هرحا میرم میزارم اطرافیان و دوستام همه یاداوری کیمنن سارا فلان چیزو بردار
یا خودشون دیگه حواسشون هس::25r30wi: