زنگ تفریح ارشد روانشناسی

نظرتون چیه زنگ تفریح تا آزمون ارشد ۹۳ بسته شه؟؟


  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ghasedak69

New member


:25r30wi: سلام همسفر :smiliess (10): صبت بخیییییییر
منم مسافرم بدون حتی یک ساعت پاکی, اونم که می بینید نیستم, خواب بودم

دقیقا.... یعنی از خواب پا شدم یه سر زدم دوباره رفتم خوابیدم تا بیدار شدم دوباره اومدم...
 

ghasedak69

New member
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ، مانند یک رئیس یا یک قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم ...!

وقتی قدرت فهم من بیشتر شد ، به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند...

نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد جایمان را عوض کنیم... از آن موقع زندگی ام بسیار فرق کرد ، زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد ، وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه را میدانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی و معمولا فاصله ها را از کوتاهترین مسیر میرفتم...


اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت ، او بلد بود...
از میانبرهای هیجان انگیز و از بالای کوهها و از میان صخره ها و با سرعت بسیار زیاد حرکت کند و به من پیوسته میگفت :
« تو فقط پا بزن »

من نگران و مضطرب بودم پرسیدم « مرا به کجا می بری ؟ »
او فقط خندید و جواب نداد و من کم کم به او اطمینان کردم !

وقتی میگفتم : « میترسم » ، او به عقب بر میگشت و دستم را میگرفت و میفشرد و من آرام میشدم ...

او مرا نزد مردم میبرد و آنها نیاز مرا به صورت هدیه میدادند و این سفر ما ، یعنی من و خدا ادامه داشت تا از آن مردم دور شدیم ...

خدا گفت : هدیه را به کسانی دیگر بده و آنها بار اضافی سفر زندگی است و وزنشان خیلی زیاد است ، بنابراین من بار دیگر هدیهها را به مردمانی دیگر بخشیدم و فهمیدم
« دریافت هدیه ها بخاطر بخشیدن های قبلی من بوده است »
و با این وجود بار ما در سفر سبکتر است ...

من در ابتدا در کنترل زندگی ام به خدا اعتماد نکردم ، فکر میکردم او زندگی ام را متلاشی میکند ، اما او
اسرار دوچرخه سواری « زندگی » را به من نشان داد
خدا میدانست چگونه از راههای باریک مرا رد کند و از جاهای پر از سنگلاخ به جاهای تمیز ببرد و برای عبور از معبرهای ترسناک ، پرواز کند...

و من دارم یاد میگیرم که ساکت باشم و در عجیبترین جاها فقط پا بزنم


من دارم ازدیدن مناظر و برخورد نسیم خنک به صورتم در کنار همراه دائمی خود « خدا » لذت میبرم و من هر وقتی نمیتوانم از موانع بگذرم


او فقط لبخند میزند و میگوید : پا بزن..
 

mosaffa7

New member
همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود
 

parand

Well-known member
سلام صبح بخیر
قاصدک هستم یک مسافر (معتاد)
:riz481::motat:



:25r30wi: سلام همسفر :smiliess (10): صبت بخیییییییر
منم مسافرم بدون حتی یک ساعت پاکی, اونم که می بینید نیستم, خواب بودم

دقیقا.... یعنی از خواب پا شدم یه سر زدم دوباره رفتم خوابیدم تا بیدار شدم دوباره اومدم...

سلاااااااااااااام بر مسافرین معتاد....
عاقاااااااااا فکر میکردم فقط من اینجوریم زود میام به سایتای مورد علاقم سرمیزنم.....
 

parand

Well-known member
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ، مانند یک رئیس یا یک قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم ...!

وقتی قدرت فهم من بیشتر شد ، به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند...

نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد جایمان را عوض کنیم... از آن موقع زندگی ام بسیار فرق کرد ، زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد ، وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه را میدانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی و معمولا فاصله ها را از کوتاهترین مسیر میرفتم...


اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت ، او بلد بود...
از میانبرهای هیجان انگیز و از بالای کوهها و از میان صخره ها و با سرعت بسیار زیاد حرکت کند و به من پیوسته میگفت :
« تو فقط پا بزن »

من نگران و مضطرب بودم پرسیدم « مرا به کجا می بری ؟ »
او فقط خندید و جواب نداد و من کم کم به او اطمینان کردم !


قاصدک جووووونم خیلی متنت زیبا بود....
کاش انقد ایمانمون به خدا قوی باشه که یکسره خودمون به خدا بسپریم.....
:sad:
 

parand

Well-known member
آقای مصفا سلاااام.خوب هستید؟؟؟؟
میگم شما هم نکنه به سایت معتاد شدی؟؟؟؟؟؟؟
 

mosaffa7

New member
سلام پرند خانم....مرسی....شما خوبید؟...اسم اصلی ام معتاده اصلا
به اینترنت، فیس و کلا همه چی...در این بین به سایت هم سر میزنم
 

parand

Well-known member
سلام پرند خانم....مرسی....شما خوبید؟...اسم اصلی ام معتاده اصلا
به اینترنت، فیس و کلا همه چی...در این بین به سایت هم سر میزنم

مرسی منم خوبم به لطف خدا...
خوبه هممون به مشکلمون بینش داریم. درمانمون راحتتره....
یه پرونده داشتیم تو مرکز اقاهه معتاد به شیشه یعنی مشخص بود ولی بیچارمون کرد تا بهش ثابت کردیم که معتاده....
 

eliii

New member
سلاااام به جامعه معتادان ، من الان خیلی خوشحالم که دوستان به سفر رفتن امیدوارم بهتون کلی خوش بگذره و من زمان پیدا میکنم ص را بخونم . ماشاا.... همه فعال هر وقت میام ۱۰ ص باید بخونم اخرا دیگه نفسم میگرفت به ماسک اکسیژن نیاز میشد
 

eliii

New member
پرنددددددددددد

یه خانووووم به تمام معنی . من احساس میکنم فوق العاده فعال و زرنگ . احساساتی و مهربون . خنگرم و خوشرو البته احساس میکتم اگر از کسی ناراحت بشه دیگه مثل قبل صمیمی نباشه البته احساسمو گفتماااا
 

eliii

New member
من قاصدک و فانوسی عزیزمو چند بار سر ازمون ازمایشی و ازمون اصلی دیدم . با ۱۲۳ عزیززززم هم امار میرفتم و عکس پروفایل جناب یزدان هم دیدم .

و خیلییییی مشتاق دیدن بقیه دوستان . انشاا... بعد امدن نتایج به جشن قبولی با هم میگیریم . انشاا... همگی تهران قبول میشید و با هم جشن میگیریم
 

ainazhz

New member
پرند اروم سنگین متین. خیلی کم عصبانی میشه... اروم صحبت میکنه. خندونه. یکم استرسیه. غصه زیاد میخوره (مثله خودم)
اعتماد به نفسش یکم پایینه.. قابل اعتماد... معتقد و مذهبیه... خیلیییییییییییییییی مهربونه. به همه کمک میکنه. کلا خانووومه.
پوست روشن. صورت گرد . چشمای مشکی یا قهوه ای تیره.. قدش 160. ریزه میزه.
 

sami.ajd

New member
اینجا چقدر پر حس خوبه!!!!!
چقدر همه با هم خوبن! انگار نه انگار که رقیبن!
خیلی خوبه! تو نت کم پیدا میشه اینجوری!خــــــــــیـــــــــــلی خووبین خـــــــــــیلی
 

parand

Well-known member
اینجا چقدر پر حس خوبه!!!!!
چقدر همه با هم خوبن! انگار نه انگار که رقیبن!
خیلی خوبه! تو نت کم پیدا میشه اینجوری!خــــــــــیـــــــــــلی خووبین خـــــــــــیلی

سلام sami.ajd عزیز. شما درست میگی...
دوستان انقد خوب هستند که معتاد شدیم هی باید بیایم به سایت سرزنیم......
 

rawy

New member
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ، مانند یک رئیس یا یک قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم ...!

خیلییییییییی عااااااااالی بود :thanks::thanks::thanks:
 

rawy

New member
مرسی منم خوبم به لطف خدا...
خوبه هممون به مشکلمون بینش داریم. درمانمون راحتتره....
یه پرونده داشتیم تو مرکز اقاهه معتاد به شیشه یعنی مشخص بود ولی بیچارمون کرد تا بهش ثابت کردیم که معتاده....

خانم دکتری که امروز باهاش داشتیم می گفتن نیاز نیست معتاد بینش داشته باشه
به هر حال وقتی اومده پیش شما یعنی اومده برای درمان
مقاومت و انکار تو معتادها به وفووووور هست, اما به هیچ وجه نباید باهاشون وارد بحث و جدل شد باید کمکشون کنیم که خودشون به این بینش برسن که لطمه خوردند و هر معتادی بستگی به مرحله ای که توش هست بررسی می شه, به مراحل اول می گن ماه عسل, همش خوشیه, مسمله که نمی پذیره مواد مشکل داره, البته درمان شیشه فوووووق العاده مشکل هست و درمان دارویی هم نداره, صرفا روان درمانیه و همش هنر ماهاست. که بیکار تو خونه نشستیم متاسفانه و اون بیرون تو جامعه اینهمه به ما نیاز هست.
 

rawy

New member
اینجا چقدر پر حس خوبه!!!!!
چقدر همه با هم خوبن! انگار نه انگار که رقیبن!
خیلی خوبه! تو نت کم پیدا میشه اینجوری!خــــــــــیـــــــــــلی خووبین خـــــــــــیلی

به جمع ما خوش اومدین :riz304:
 

آریا

New member
با سلام خدمت همه داوطلب های روانشناسی من هم امسال کنکور شرکت کردم به نظرم سوالا خيلي آسون بودن در نتیجه میانگین درصد ها به نظرم بالا میره،البته اینو هم باید در نظر داشت که کنکور امسال يه ماه زود تر برگزار شد،پس امید قبولی زیاده،امیدوارم اوناییکه که خوندن قبول بشن.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا