درد و دلهای یک ماما ( پاتوق بچه هایی مامایی)

cheshmak

New member
خوندن خاطرات مامایی واسه همه جذابیت دارهمن که وارد این تاپیک و تاپیکهای مشابه میشم کلا از این دنیا جدا میشمببخشید که یواشکی تو تاپیکتون سرک کشیدم
خوش اومدی عزیزمممم!! اینجا متعلق به همه ی بچه های علوم پزشکیه!!!
 

mw.ashel

New member
خوندن خاطرات مامایی واسه همه جذابیت داره
من که وارد این تاپیک و تاپیکهای مشابه میشم کلا از این دنیا جدا میشم
ببخشید که یواشکی تو تاپیکتون سرک کشیدم

ساحل جان خوشحال میشیم که شما رو تو جمع خودمون ببینیم
 

cheshmak

New member
بچه ها سلامممم امشب میخواستم بیام یکم خاطره تعریف کنم"!نشد!!الانم دیره !!برم بخوابم!!فردا حتما میام!!!!شب خوش دوستان!!
509719_30m1uxj1cfz45vyz.gif
 

asie67

New member
سلام به همه بچه های گل مامایی
خدا قوت به همتون که یه عالم بچه به این دنیا آوردین
 

asie67

New member
راستی چرا اکثر بچه هایی که مامایی خوندن خودشون سزارین میکنن؟
من دوست ندارم یه روزی کارم به سزارین بیافته اما راستش از اونطرف هم از مواجه شدن با زایمان اونم بوسیله ماماهای دانشجو که بلانسبت شما کمی ناشی هستن میترسم
تو شهر ما که ماما ها مطب ندارن
چطور میشه یه مامای باتجربه و حرفه ای گیر آورد؟
 

parnia

New member
راستی چرا اکثر بچه هایی که مامایی خوندن خودشون سزارین میکنن؟
من دوست ندارم یه روزی کارم به سزارین بیافته اما راستش از اونطرف هم از مواجه شدن با زایمان اونم بوسیله ماماهای دانشجو که بلانسبت شما کمی ناشی هستن میترسم
تو شهر ما که ماما ها مطب ندارن
چطور میشه یه مامای باتجربه و حرفه ای گیر آورد؟
بیا پیش خودم!!!:motat:
 

cheshmak

New member
راستی چرا اکثر بچه هایی که مامایی خوندن خودشون سزارین میکنن؟من دوست ندارم یه روزی کارم به سزارین بیافته اما راستش از اونطرف هم از مواجه شدن با زایمان اونم بوسیله ماماهای دانشجو که بلانسبت شما کمی ناشی هستن میترسمتو شهر ما که ماما ها مطب ندارنچطور میشه یه مامای باتجربه و حرفه ای گیر آورد؟
عزیزم ماماهای دانشجو فقط تو بیمارستانای دولتی هستن!!که توی این بیمارستانا چون آموزشی هستن!!اگز یه دانشجوی مامایی زایمان تگیره قطعا رزیدنت های زنان این کارو انجام میدن!!که در این صورت اوناهم دانشجو هستن!!!!
 

cheshmak

New member
من دیدم که اکثر بچه های مامایی caseمیشن به خاطر همین مجیورن سکشن کنند!!!
 

cheshmak

New member
بچه ها به نظر من ما باید سعی کنیم زایمان فیزیولوژیک رو رواج بدیم!!!اینجوری آمار سزارین کمتر میشه!!خیلی ها هستن که ازین موضوع بی خبرن!!یعنی اطلاعات کافی ندارن!!و صرفا فقط به خاطر حرفای اطرافیانشون !!!منظورم حرفای مردم عادی هستش !!تن به سزارین میدن!!!من تو دوران دانشجویی یه شخصی مراجعه کرده بود و میگفت!!الان ایمن ترین زایمان تو کشورمون زایمان سزارین هستش!!!!!!!!!!نمیدونم کی یه همچین چیزی رو بش گفته بود!!!کلی طول کشید تا مجابش کردیم!!!!!!
 

cheshmak

New member
چطورید بجه های گل مامایی؟؟؟؟یادمه کارورز بودم بخش NICU بودم یه نوزاد پره ترم اونجا بستری بود!!هم پره ترم بود و هم sGAوزنش 1500بود !!انقدر بامزه بود این نوزاد !!!!منکه اونجا بودم پرسنل میگفتن که حدود یک ماهه اینجا بستری هستش ولی چن روزه که اجازه ترخیص دادن ولی از وقتی که به دنیا اومده وبستری شده خونواده ش سراغش نیومدن و گفتن که نمیخوایمش!!!!وای انقد من ناراحت بودم !!!آخه این بجه به این نازی چرا نمیخواستنش؟؟؟؟؟تازه بچه ی اولشون بود !!من همش دنبال این بودم که بفهمم چرا؟؟؟چرا نمیخوانش!!!!تا موقعی که من اونجا بودم خبری از پدر ومادرش نشد!!!!!بعدا من از اونجا رفتم و چن وقت بعد سراغشو از پرسنل گرفتم و اوناهم گقتن که تحویل بهزیستی دادنش!!!حیف بود!!!آخه چرا!!!!به خاطر سن کم پدر و مادر و اختلافات بچه گانه شون؟!!نوزاد بی گناه باید سرنوشتش اینجوری بشه!!!
 

mw.ashel

New member
من دیدم که اکثر بچه های مامایی caseمیشن به خاطر همین مجیورن سکشن کنند!!!

واقعا راست میگی چشمک جون.من بارها دیدم که ماماها به دلایل ایدیوپاتیک اکثرا زایمان و بارداریشون کیس میشن!!!؟؟؟:21:
 

mw.ashel

New member
چطورید بجه های گل مامایی؟؟؟؟یادمه کارورز بودم بخش NICU بودم یه نوزاد پره ترم اونجا بستری بود!!هم پره ترم بود و هم sGAوزنش 1500بود !!انقدر بامزه بود این نوزاد !!!!منکه اونجا بودم پرسنل میگفتن که حدود یک ماهه اینجا بستری هستش ولی چن روزه که اجازه ترخیص دادن ولی از وقتی که به دنیا اومده وبستری شده خونواده ش سراغش نیومدن و گفتن که نمیخوایمش!!!!وای انقد من ناراحت بودم !!!آخه این بجه به این نازی چرا نمیخواستنش؟؟؟؟؟تازه بچه ی اولشون بود !!من همش دنبال این بودم که بفهمم چرا؟؟؟چرا نمیخوانش!!!!تا موقعی که من اونجا بودم خبری از پدر ومادرش نشد!!!!!بعدا من از اونجا رفتم و چن وقت بعد سراغشو از پرسنل گرفتم و اوناهم گقتن که تحویل بهزیستی دادنش!!!حیف بود!!!آخه چرا!!!!به خاطر سن کم پدر و مادر و اختلافات بچه گانه شون؟!!نوزاد بی گناه باید سرنوشتش اینجوری بشه!!!

ممنونم عزیزم.منم بارها دیدم که مادری به دلیل اعتیاد یا مشکلات خانوادگی و اقتصادیش ، زایمانش رو انجام داده و بچشو تو بیمارستان رها کرده و رفته و پرسنل به بهزیستی تحویلش دادن و برام جای سواله که چراااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Gilda

New member
چطورید بجه های گل مامایی؟؟؟؟یادمه کارورز بودم بخش NICU بودم یه نوزاد پره ترم اونجا بستری بود!!هم پره ترم بود و هم sGAوزنش 1500بود !!انقدر بامزه بود این نوزاد !!!!منکه اونجا بودم پرسنل میگفتن که حدود یک ماهه اینجا بستری هستش ولی چن روزه که اجازه ترخیص دادن ولی از وقتی که به دنیا اومده وبستری شده خونواده ش سراغش نیومدن و گفتن که نمیخوایمش!!!!وای انقد من ناراحت بودم !!!آخه این بجه به این نازی چرا نمیخواستنش؟؟؟؟؟تازه بچه ی اولشون بود !!من همش دنبال این بودم که بفهمم چرا؟؟؟چرا نمیخوانش!!!!تا موقعی که من اونجا بودم خبری از پدر ومادرش نشد!!!!!بعدا من از اونجا رفتم و چن وقت بعد سراغشو از پرسنل گرفتم و اوناهم گقتن که تحویل بهزیستی دادنش!!!حیف بود!!!آخه چرا!!!!به خاطر سن کم پدر و مادر و اختلافات بچه گانه شون؟!!نوزاد بی گناه باید سرنوشتش اینجوری بشه!!!

آخی, بچه بیچاره, این چه سرنوشتیه آخه؟ واقعا دل آدم به درد میاد...
متاسفم برای این آدم های بی مسئولیت و ...
دلم می خواد ی چیزی به اون مادر و پدر فلان فلان شده بگم که دلم خنک بشه ولی زشته نمیشه اینجا گفت, فقط من به جای اون بچه نفرینشون میکنم تا خدا جواب کار بی رحمانشونو بده...

 

darya63

New member

سلام دریا جون.ممنونم که بهمون سر زدی.واقعا حرفتو قبول دارم و کار کردن برای یه خانم اونم تو بیمارستان در صورتی که متاهل هم باشه سخته و چه برسه که تو قسمت لیبر کار کنه که همش درگیر کارش باشه و باید به خاطر کاری که داری از بهترین زمانهای زندگیت بگذری.

سلام اشل جون هم گروهی خوبم
ممنونم از شما که با این تاپیک باعث دلگرمی و خوشحالی من شدید
و ممنون از اینکه درکم میکنید.واقعا خوشحالم دوستای گلی مث شما ها (چشمک و پریا و شما)پیدا کردم.
خوشبختی همه تون ارزومه:28:
 

cheshmak

New member
خداوندا کمک کن از چرای زندگی دل بکنم و به چرای زندگی فکر کنم...چرا که عاقبت چرا مرگ ؛ و عاقبت چرا تولدی دوبارهاست
 

mw.ashel

New member
ترم 8 بودم و واحد کارورزی بهداشت داشتیم و گروهی که من باهاشون بودم خیلی بچه های خوبی و سرزنده ای بودن و با اینکه قبلا هم اونا رو میشناختم ، یه روز شیطنت یکی شون گل کرد و تصمیم گرفت که یه کاری کرده باشه رفت سراغ ساعت دیواری پایگاه و ساعتشو صبح زود قبل اینکه کادر یا مربیمون بیاد یه ساعت و نیم کشید جلو تا چون پایگاه شلوغی بود و کمبود نیرو داشتن خیلی کار میکردیم و بعد اینکه مربی اومد نذاشتیم کسی بفهمه چرا ساعت زود میگذره و چون اون روزم شلوغ بود کسی متوجه نشد و ساعت که یک شد به مربیمون گفتیم که دیگه اجازه بده که بریم و اونم که از از نقشه ما بیخبر بود گفت باشه برید و ما هم خیلی خوشحال اومدیم خونه اونم ساعت 11:30 ولی در کل شبش هممون عذاب وجدان گرفته بودیم که چرا اینکارو کردیم و باید یه جوری جبران میکردیم ولی چه جوریشو نمیدونستیم و فردا صبحش که رفتم پایگاه اولین کاری که کردم قبل اومدن بقیه ساعت رو رو زمان خودش تنظیم کردم و به بچه ها هم قضیه رو گفتم و اونا هم موافقت کردن و نگو از قضا مربیمون دیروز بعد تعطیلی پایگاه و رفتن ماها ، رفته مهد تا دخترشو از مهد برداره که مسئول مهدکودک بهش گفته که چرا امروز زود اومدید تا دخترتون رو ببرید اونم که ساعت نداشته تا نگاه کنه اول کمی جا خورده و بعدش که پی برده گذاشته فردا مچمون رو بگیره و منم که ساعت رو تنظیم کردم بودم وقتی ساعت یک شد و رفتیم تا ازش اجازه بگیریم تا بریم ،فکر کرد که بازم میخوایم بازیگوشی کنیم و مچمون رو بگیره که برگشتیم و واقعیتشو گفتیم و اونم به خاطر اینکه صادقانه پا پیش گذاشتیم چیزی نگفت ولی عوضش تنبیه مون کرد و هر روز به مدت 5 روز باید نیم ساعت بیشتر میموندیم ولی اونقدری ما رو دوست داشت و خودشم دوران دانشجوییش خیلی بازیگوشی میکرد فقط یه روز ما رو تنبیه کرد.
 

cheshmak

New member
یادش بخیر اونموقع که واسه آمار میرفتیم شیفتای طولانی میدادیم!!!بیمارستاتش پر از سوسک بود که شبا درمیومدن!!!حتی گاهی میشد که من داشتم کنترکشن چک میکردم سوسکه از رو شکم بیمار رد میشد!!!وای خیلی وحشتناک بود !!اصلا نمیشد استراحت کرد شب که میشد از همه جا سوسک میرفت بالا!!یکی از دوستام از ترس سوسک جورابشو میکشید رو شلوارش!!!!!:25r30wi:
 

yasamin2

New member
چطورید بجه های گل مامایی؟؟؟؟یادمه کارورز بودم بخش NICU بودم یه نوزاد پره ترم اونجا بستری بود!!هم پره ترم بود و هم sGAوزنش 1500بود !!انقدر بامزه بود این نوزاد !!!!منکه اونجا بودم پرسنل میگفتن که حدود یک ماهه اینجا بستری هستش ولی چن روزه که اجازه ترخیص دادن ولی از وقتی که به دنیا اومده وبستری شده خونواده ش سراغش نیومدن و گفتن که نمیخوایمش!!!!وای انقد من ناراحت بودم !!!آخه این بجه به این نازی چرا نمیخواستنش؟؟؟؟؟تازه بچه ی اولشون بود !!من همش دنبال این بودم که بفهمم چرا؟؟؟چرا نمیخوانش!!!!تا موقعی که من اونجا بودم خبری از پدر ومادرش نشد!!!!!بعدا من از اونجا رفتم و چن وقت بعد سراغشو از پرسنل گرفتم و اوناهم گقتن که تحویل بهزیستی دادنش!!!حیف بود!!!آخه چرا!!!!به خاطر سن کم پدر و مادر و اختلافات بچه گانه شون؟!!نوزاد بی گناه باید سرنوشتش اینجوری بشه!!!

وااااااااااااااااااای نه:sad:
من عاشق بچم:(40):
 
بالا