خاطرات مامایی

یه روز کارآموزی درمانگاه بودیم...یه خانومه اومده بود معاینه زنان با لباس محلی....از این دامنا که صد تا زیر دامنی داره یه 40 تا رو دامنی:(40):
بعد استادمون گفت برو بخواب رو تخت لباس زیرتو در بیار تا بیاییم...رفت خوابید بعد ما رفتیم دیدیم همینجوری که خوابیده دامنش هنوز پاشه...بعد استادمون رفت جلو دونه دونه این دامنارو میزد بالا...وای خدا هنوزم یاد اون صحنه می افتم از خنده روده بر میشم...هر چی این در به در میزد بالا نمیرسید...دیگه ما کف اتاق معاینه افتاده بودیم از خنده به خودمون میپیچیدیم:25r30wi:
 
یکی از استادامون تعریف میکرد توی یه روستایی رفته بودن واسه آموزش تنظیم خانواده...میگفت مردا رو جمع کرده بودن این استاد بدبخت ما بهشون آموزش استفاده از کاندوم بده...
این طفلی هم برداشته کاندومو کشیده روی شصت دستش و همینجوری توضیح میداده....
بعد یه هفته میگفت یه مردی با بیل اومده بوده گذاشته بوده دنبالش میگفته من امروز این خانوم دکترو میکشم....بعد فهمیدن 6 تا بچه داشته ور داشته کاندومو کشیده رو شصت دستش زنش بچه هفتمو حامله شده بوده:14:
 

mehrshad.namdar

New member
اين زناي بدبخت رو بايد برد ي بيمارستان خصوصي درست و حسابي كه زير دست دانشجو ها نيوفتن جدا! بيجاره هايي كه ميرن بيمارستان معمولي كلي بلا سرشون مياد تا دانشجوها كار ياد بگیرن!
 

bahram-68

New member
یکی از استادامون تعریف میکرد توی یه روستایی رفته بودن واسه آموزش تنظیم خانواده...میگفت مردا رو جمع کرده بودن این استاد بدبخت ما بهشون آموزش استفاده از کاندوم بده...
این طفلی هم برداشته کاندومو کشیده روی شصت دستش و همینجوری توضیح میداده....
بعد یه هفته میگفت یه مردی با بیل اومده بوده گذاشته بوده دنبالش میگفته من امروز این خانوم دکترو میکشم....بعد فهمیدن 6 تا بچه داشته ور داشته کاندومو کشیده رو شصت دستش زنش بچه هفتمو حامله شده بوده:14:

خیلی باحال بود
 

royaaaaa

New member
من ترم5بودم و یه واحد اتاق زایمانم با عرصه2ایی ها افتاده بود........
من که داشتم زایمان میگرفتم..استاد فک کرد منم عرصم......ولم کرد رفت بیرون تاخودم زایمانو بگیرم...........اونقدر اشتباه کردم که خود اوسی جون(استاد)رو صدا زدم اونم بدون گانو کفش اومد تو....با حرف میگفت منم انجام میدادم .......از بس استرس داشتم..وقتی بند نافو بریدم خون پاشید رو استاد....با گاز داشتم محل اپی رو تمیز میکردم3-4بار انداختم رو پای اوسی.....آخرش عصبانی شد گذاشت رفت..من موندمو زایمانه نصفونیمه
:tsimuzpzwoap1t9y3o7
 

mw.ashel

New member
اين زناي بدبخت رو بايد برد ي بيمارستان خصوصي درست و حسابي كه زير دست دانشجو ها نيوفتن جدا! بيجاره هايي كه ميرن بيمارستان معمولي كلي بلا سرشون مياد تا دانشجوها كار ياد بگیرن!

سلام آقا مهرشاد .همون طور که در گزارشتون هم گفته بودید ، خواستم اینجا جوابتون رو بدم که تموم افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند از آموزشی بودن این مرکز مطلع هستند و دستوالعمل قانونی ما این رو بیان میکنه که ما در صورتی که بیمار یا مددجو رضایت داشته باشه میتونیم بهش کمک کنیم و هیچ اجباری در این کار نیست .
 

mj1919

New member

سلام آقا مهرشاد .همون طور که در گزارشتون هم گفته بودید ، خواستم اینجا جوابتون رو بدم که تموم افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند از آموزشی بودن این مرکز مطلع هستند و دستوالعمل قانونی ما این رو بیان میکنه که ما در صورتی که بیمار یا مددجو رضایت داشته باشه میتونیم بهش کمک کنیم و هیچ اجباری در این کار نیست .

دانشجوهای مامایی (خاطرات بالا/خطرات بالا) فقط در بیمارستانهای آموزشی اند؟ بقیه ی بیمارستانهای شهر نیستند؟ (البته با احترام تمام برای عزیزان دانشجوی مامایی/ماماهای دانشجو)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

نوتر

New member
من ترم5بودم و یه واحد اتاق زایمانم با عرصه2ایی ها افتاده بود........
من که داشتم زایمان میگرفتم..استاد فک کرد منم عرصم......ولم کرد رفت بیرون تاخودم زایمانو بگیرم...........اونقدر اشتباه کردم که خود اوسی جون(استاد)رو صدا زدم اونم بدون گانو کفش اومد تو....با حرف میگفت منم انجام میدادم .......از بس استرس داشتم..وقتی بند نافو بریدم خون پاشید رو استاد....با گاز داشتم محل اپی رو تمیز میکردم3-4بار انداختم رو پای اوسی.....آخرش عصبانی شد گذاشت رفت..من موندمو زایمانه نصفونیمه
:tsimuzpzwoap1t9y3o7

هزار ماشالله
 

mw.ashel

New member
دانشجوهای مامایی (خاطرات بالا/خطرات بالا) فقط در بیمارستانهای آموزشی اند؟ بقیه ی بیمارستانهای شهر نیستند؟ (البته با احترام تمام برای عزیزان دانشجوی مامایی/ماماهای دانشجو)

آقای دکت ر بیشتر دانشجوها به بیمارستانهای آموزشی فرستاده میشند و در ترم اخر برای پر کردن آمار زایمانی وقتی مهارت های لازم رو کسب کنند ، اما تعداد آمار زایمانی شون تکمیل نشه( دوره کارورزی) به بقیه بیمارستان ها فرستاده میشند ولی اون زمانی که ترم های پائین تر هستند بیشتر جنبه آموزشی و با نظارت مربی و کادر زایمانی بیمارستان انجام میشه.
 

mj1919

New member

آقای دکت ر بیشتر دانشجوها به بیمارستانهای آموزشی فرستاده میشند و در ترم اخر برای پر کردن آمار زایمانی وقتی مهارت های لازم رو کسب کنند ، اما تعداد آمار زایمانی شون تکمیل نشه( دوره کارورزی) به بقیه بیمارستان ها فرستاده میشند ولی اون زمانی که ترم های پائین تر هستند بیشتر جنبه آموزشی و با نظارت مربی و کادر زایمانی بیمارستان انجام میشه.

اگه امکانش هست بگید، اگه نه، خیر
در اثر کم تجربگی ماماهای دانشجو (تازه وارد)، ممکن است برای مادر و فرزند مشکلی پیش بیاد؟ چقدر ؟ چند مورد از 100 مورد؟
 

mw.ashel

New member
اگه امکانش هست بگید، اگه نه، خیر
در اثر کم تجربگی ماماهای دانشجو (تازه وارد)، ممکن است برای مادر و فرزند مشکلی پیش بیاد؟ چقدر ؟ چند مورد از 100 مورد؟

پروسه زایمانی به نحوی هست که اگه 100 تا زایمانم کسی انجام بده 101 مورد با 100 تای بقیه متفاوته چون بسته به وضعیت مادر میتونه شرایط متفاوتی هم به وجود بیاد.
در اکثر موارد دانشجویان ترم 5 که به بلوک زایمانی برای کار آموزی مراجعه میکنند جهت مشاهده و یاد گیری هست و هیچ گونه دخالتی در این زمینه نمیتونن انجام بدند جز با اجازه مربی اون هم بستگی به مهارت دانشجو داره ، ولی از ترم 6 میتونیم در پروسه زایمانی اون هم با اجازه مادر و گرفتن رضایت از اون کمکش کنیم .
و مواردی که زایمان قراره انجام بشه چون کنترل های بارداری هر 15 یا 30 دقیقه بسته به فاز زایمانی مادر باردار میتونیم تشخیص بدیم آیا این زایمان های ریسک هست یا نه ، مثلا پرولاپس بند ناف، دیستوشی و .... داره یا نه و در این صورت دانشجوها نمیتونن اینگونه زایمان ها رو انجام بدند.
 

mehrshad.namdar

New member
با تشكر از شما بايد بكم من احترام زيادي براي ماماها قائل ام كارشون خيلي براسترس و البته حيات بخشه و همين باعث حساسيت بيشتر كارشون ميشه. يني شما به بيمار توضيح ميديد كه دانشجو هستيد و داريد روي بيمار اموزش ميبينيد و ايشون ميبذيرند؟ بايد مراقب بود اين اموزش به طرف صدمه نزنه
 

mw.ashel

New member
با تشكر از شما بايد بكم من احترام زيادي براي ماماها قائل ام كارشون خيلي براسترس و البته حيات بخشه و همين باعث حساسيت بيشتر كارشون ميشه. يني شما به بيمار توضيح ميديد كه دانشجو هستيد و داريد روي بيمار اموزش ميبينيد و ايشون ميبذيرند؟ بايد مراقب بود اين اموزش به طرف صدمه نزنه

بله ما حتما باید اول رضایت مددجو رو جلب کنیم تا بتونیم این مرحله رو پشت سر بذاریم که هم ایشون زایمانشون رو انجام بدند بدون مواجهه با هیچ خطری و هم ما راحتتر اقدامات کمکی خودمون رو انجام بدیم و جلب اطمینان مددجو اولین کار ما هست.

از این جهت میگم مددجو چون عقیدم بر اینه که مادر بارداری که به ما مراجعه میکنه تا در انجام زایمان کمکش کنیم بیمار تلقی نمیکنم چون بیمار نیست و یک مددجو هست ولی در قسمت بیماری های زنان( غیر باردار) و واحد درمانگاه این واژه تبدیل به بیمار میشه ، به دلیل اینکه بیمار هستند .
 

darya63

New member
بدترین خاطره من از دوران طرحم...مرگ مادر بارداری در اثر امبولی ریه هست
بنده خدا شکم سوم بود و تیک مکونیوم شدید.با دیلاتاسیون 5
زود بچه رو با عمل سکشن روی همون تخت بستریش بدنیا اوردن
کاش اونم مرده بود
بیچاره بی مادر ...
اصلا به هیچ وجه از جلوی چشمام رد نمیشه
اینقدر انی و سریع مریض از دست رفت که...

هنوزم که هنوزه بعد از 4سال باخودم میگم نکنه من که توشیفت بودم مقصر باشم؟!

یعنی استرس زا ترین شغله...متاسفانه جزو مشاغل سخت به حساب نمیاد
در حق ماماها خیلی ظلم میشه...
اخه همه استرس و اون میکشه اما پول ومزایاش و حتی همون زایمانی هم که گرفته به نام دکتر تو پرونده ثبت میشه
 

darya63

New member
اگه امکانش هست بگید، اگه نه، خیر
در اثر کم تجربگی ماماهای دانشجو (تازه وارد)، ممکن است برای مادر و فرزند مشکلی پیش بیاد؟ چقدر ؟ چند مورد از 100 مورد؟

اشتباه نکنید متاسفانه این واقعیت خیلی دردناکه
خیلی از مرگ مادر و نوزاد برمیگرده به کوتاهی و کم کاری پزشکان ما...نه ماما ها ودانشجویان
وقتی شب زنگ میزنی تا از دکتر انکال اوردر تلفنی بگیری...بعد همون دکتر فردا راحت میره پیش رییس بیمارستان شکایت شما رو میکنه که ایشون منو از خواب بیدار کردن...
حالا به نظر شما این ماماها مقصرن یا...
(که خود اوردر تلفنی اشتباهه و دکتر انکال باید تو بخش باشه)اما به خاطر راحتی پزشکان ما... )

اقای دکتر ما ماماها خیلی مظلومیم
اخه مریض در حد مرگ اومده بخش و زنگ میزنیم دکتر که پاشید زود بیایید و دکتر انکال میفرمایند من مریضام توی مطب میمونن حالا شما مریض رو تحت نظر کامل داشته باشید تا بیام...
شما یه لحظه به این فکر کنید که تا این دکتر بیاد چه به سر ماما میاد از استرس
اخه دست ماما بسته اس و خیلی از کارها تو شرح وظایفش نیست
یادم نمیره که این مریض با دیر اومدن دکتر بچه اش رو از دست داد
اما بعد از اون دکتربا فریب بیمار تموم تقصیر رو به گردن ماما انداخت...

بله اقای دکتر اینا نمونه های کوچیک سیستم دکتر پرور ماست
باید برید تو کار تا بیشتر درک کنید
 

rashed

New member
ترسناک

سلام بچه ها واقعا خیلی شجاعید اولین باری که ی زایمانو از نزدیک دیدید نترسیدید ؟ من فقط ی فیلم زایمان طبیعی رو دیدم همون اولش سکته کردم براتون عادی میشه ؟:shocked:
 

royaaaaa

New member
سلام بچه ها واقعا خیلی شجاعید اولین باری که ی زایمانو از نزدیک دیدید نترسیدید ؟ من فقط ی فیلم زایمان طبیعی رو دیدم همون اولش سکته کردم براتون عادی میشه ؟:shocked:

سلام مامان من از طرف حلال احمر رفته بودن زایمان ببینن اون موقع22-23ساله بود همین که بچه به دنیا میاد مامانم غش میکنه................:25r30wi:
ولی حالا من که دخترشم اولین زایمانی که دیدم اونقدر ذوق کرده بود نگوونپرس...........حالا اونقدر عادت کردیم یه فکرمون به جای اینکه به ترس از دیدن یا گرفتن بچه باشه...به فکر اینیم که خدای نه کرده مشکلی پیش بیاد... نکنه .....ونکنه های دیگر...:sadsmiley:
مپلا یه دختر توخوابگاهمون یه پاش کلا کچ بود با زیر بغلی راه میرفت.....چون آمپول ویتامینkکه از پای بچه میزنن به عصب پاش خورده بود...
یا خود خواننده و هنرمند عزیز آقای رضاصادقی..که مثل همین اتفاق براشون افتاده...وحالا باچندین عمل خوب شدن........
 

mehrshad.namdar

New member
فك ميكنم مامايي جزئ مشاغل سخته ي مشكلي هم كه هست اينه كه مرز كار ي ماما و دكتر زنان مشخص نيست! تو جامعه هم بنظرم همينطوره. فك ميكنم ي دكتر صرف يدك كشيدن اسم دكتر به راحتي تو كارهاي شما دخالت ميكنه! خوب جا نيوفتاده اين شغل بين مردم! خدا رو شكر ما با مرك ومير سرو كار نداريم هر جند مشكلات ما هم دست كمي از شما نداره
 
بالا