بوی مهر

mikhak s

New member
ببین به برکت اول مهر هممون ستاره دار شدیم.مثل اون ستاره ها که معلم کلاس اولمون وقتی بیست میگرفتیم تو دفترمون میزد.اونوقت بگید اول مهر بده.:4d564ad6::thanks:

اول مهر بده خيلي هم بده . :13: دوسش ندارم . تنها چيزي كه از اون دوران خوشم ميومده و الان هم دوست ميدارم . كيف كولي كوچيكي بود كه مينداختم رو كولم:rolleyessmileyanim:
 

akhbar

New member
چقد خوب بود مدرسه.یادش به خیر.کیفامونو میزاشتیم رو هم موقع املا که کسی تقلب نکنه:riz481:

دقيقا همينطور بود يادش بخير، البته ما يه معلم داشتيم كه به كيف گذاشتناي ما واسه امتحان كاري نداشت.آخرسر كه ما كيفامونو ميزاشتيم،1كيف سامسونتي داشت كه ميومد اونو عمودي ميزاشت رو كيفاي ما...سختگير بود اما معلم خوبي بود خدا خيرش بده
 

n.b.m

New member
برای من بهترین ماه مهره....

تصویر قشنگیی، یاد بچگی هام افتادم. من هنوز دفتر دیکته کلاس اول ابتداییم رو نگه داشتم، هر وقت نگاش میکنم کلی میخندم و خاطراتم زنده میشه. یادمه یه بار 19 گرفته بودم ( خورشید رو نوشته بودم خرشید) از مدرسه که اومدم خونه از ترس مامانم 2 ساعت تمام توی کمد قایم شده بودم، آخه اون موقع اولین باری بود که 19 گرفته بودم فک میکردم خیلی نمره بدی ا....
 

roj

New member
از پاییز.از مهر .از مدرسه متنفرم.الانم هر وقت پاییز شروع میشه دلم میگیره تا تموم میشه
 

skafild

New member
از ماه مهر بدم میاد حالم گرفته میشه خاطره خوشی از این ماه ندارم
 

biotechnologist

New member
من از بس از صبح به خاطر اینکه اول مهر شاگرد هیچ کلاسی نیستم اشک ریختم الان سردرد دارم چشمامم قرمزیده. آقا هرکی حوصله نداره بره دانشگاه بگه من جاش میرم.:ad54ad: یه خاطره بگم.خواهرم دانشجوی پزشکی یه شهر دیگه بود.4 ترم مهمونی گرفت اومد دانشگاه شهر خودمون.یعنی هم دانشگاهی شدیم.بعد طفلکی دو تا درسش تو یک ساعت بود.اگه حذف میشد از برنامه اینترنی دانشگاه خودشون جا می موند.واسه همین اون سر یه کلاس میرفت.منم کلاسم تموم میشد میدویدم سر کلاس اونا بجاش حضور میزدم.:smiliess (4):با همه دوستاشم دوست بودم.کلی خوش میگذشت.یکی از کلاساشو که کلا من بجاش رفتم.اون فقط 4 جلسه رفت.ردیف اول مینشستم.جزوه مینوشتم.:smilies-azardl (181تازه یکی از استاداشون ازم درس هم میپرسید منم جواب میدادم.همکلاسیاش چشاشون 4 تا شده بود.:5:هی نگاه میکردن ببینن من چی مینویسم.
 

mahsa.

New member
آغاز سال نو با شادی و سرور هم شاگردی سلام هم شاگردی سلام
 

s.ahang

New member
لحظات را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم ولی افسوس خوشبختی همان لحظاتی بود که گذشت
 

parnian24

New member
من از بس از صبح به خاطر اینکه اول مهر شاگرد هیچ کلاسی نیستم اشک ریختم الان سردرد دارم چشمامم قرمزیده. آقا هرکی حوصله نداره بره دانشگاه بگه من جاش میرم.:: یه خاطره بگم.خواهرم دانشجوی پزشکی یه شهر دیگه بود.4 ترم مهمونی گرفت اومد دانشگاه شهر خودمون.یعنی هم دانشگاهی شدیم.بعد طفلکی دو تا درسش تو یک ساعت بود.اگه حذف میشد از برنامه اینترنی دانشگاه خودشون جا می موند.واسه همین اون سر یه کلاس میرفت.منم کلاسم تموم میشد میدویدم سر کلاس اونا بجاش حضور میزدم.:s):با همه دوستاشم دوست بودم.کلی خوش میگذشت.یکی از کلاساشو که کلا من بجاش رفتم.اون فقط 4 جلسه رفت.ردیف اول مینشستم.جزوه مینوشتم.:sتازه یکی از استاداشون ازم درس هم میپرسید منم جواب میدادم.همکلاسیاش چشاشون 4 تا شده بود.:5:هی نگاه میکردن ببینن من چی مینویسم.
خوش به حالت چقد بهت خوش میگذشته:smiliess (3):
اونوقت استاده خودش وقتی اسم خواهرتو صدا میکرد تو جواب میدادی تعجب نمیکرد؟! و بچه ها؟!
 

n.b.m

New member
پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن، فصل فصل قصه هاست
پاییزتان مبارک...
 

biotechnologist

New member
خوش به حالت چقد بهت خوش میگذشته:smiliess (3):
اونوقت استاده خودش وقتی اسم خواهرتو صدا میکرد تو جواب میدادی تعجب نمیکرد؟! و بچه ها؟!
کلاس 50 نفری که استاد نمیدونست چی به چیه.بچه ها میدونستن من بجای خواهرم میرم.فامیلیمون هم که یکی بود،دروغم نبود.بعد هر درسشون رو 3-4 تا استاد مختلف تدریس میکرد.بیچاره ها نمیفهمیدن کی به کیه.:25r30wi:
 

radi

New member
دلم میخواست الان همون دوران بودمو با دوستام مثل همیشه این سرودو میخوندیم....

چه زود بزرگ شدیم...


باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه

بوی ماه مهر، ماهِ مهربان بوی خورشید پگاهِ مدرسه

از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه

باز می بینم ز شوق بچه ها اشتیاقی در نگاهِ مدرسه

زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه

باز هم بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه

روز اول لاله ای خواهم کشید سرخ بر تخته سیاه مدرسه

باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه


وای من عاشق این شعرم .یادش بخیر وقتی از تلویزیون پخش میشد باهاش میخونددمو حسابی لذت می بردم
 

n.b.m

New member
بچه ها یه خاطره دیگه از اول دبستان و پاییز بگم؟

یه بار دیکته داشتیم من پاییز را اشتباه نوشتم "پایز". هی دوستم که پیشم نشسته بود یواش بهم میگفت پاییز 2 تا ی داره منم که اصن حرفشو گوش نمی دادم می گفتم نه تو اشتباه نوشتی برا من درسته، تو هم پاک کن مثه من بنویس !!! آخرش که دیکتم رو شدم 19 فهمیدم که عجب اشتباهی کردم حرف دوستم رو قبول نکردما...
 

aram ft

New member
چقد خوب بود مدرسه.یادش به خیر.کیفامونو میزاشتیم رو هم موقع املا که کسی تقلب نکنه:riz481:

اره. تازه بعضی وقتا سه تایی بودیم تو نیمکت. یه نفر میرفت پایین.:5:..........وای بیچاره... یادش بخیر:smiliess (3):
 

aram ft

New member
یادمه اون اوایل دفترامون رو خوش خط مینوشتیم . خط کشی می کردیم حاشیه ی دفترمون رو با خودکار قرمز دو تایی.
هر معلمی می اومد ازش می پرسیدیم :smiliess (4): دفتر چند برگ برداریم؟؟؟
یادمه ترم یک لیسانس هر استادی می اومد پسرا ازش همینو می پرسیدن: دفتر چند برگ برداریم.
ترم آخر این سوال عوض شد، هر استادی می اومد ازش می پرسیدن: استاد حاضرغایب می کنید شما؟؟؟؟ :ad54ad:
 

jirjirak

New member
وقت خرید لباس های پاییزی لباس هایی با جیب های بزرگ بخرید که دو تا دست توش جا شه......
شاید همین پاییز عاشق شدید....
پاییز همگی مبارک:applause:
 

دریا...

New member
حتی در این دوران بی مهری، باز هم پاییز زیباست.

مهرتان افزون تر و پاییزتان خجسته....
 

ba ba barghi

Well-known member
من یه خاطره تلخ و شیرین دارم!!!
من از تاریخ و جغرافیا فراری بودم همیشه!!از شانس ما معلم تاریخ و جغرافی و اجتماعی دوره ی راهنمایی امون یکی بود!!یه معلم ... خیلی دوسش نداشتم!!سه سال راهنمایی با این معلمه سر کردیم!!و بماند که چقد کار حرام کردیم!!!همون مقوله تقلبی حرام است!!!و اینا!!یادش بخیر ...!!
بنده ی خدا این معلم ما ،سرطان گرفتش!!بهش گفته بودن روزای آخر عمرشه!!(چه درد ناک)
:sadsmiley:!!این معلم ما،روز اخر عمرش اومده بود که از دانش آموزای مشنگش حلالیت بطلبه!!
همینطوی که اشک تو چشاش جمع شده یود و بغض کرده یود می گفتش: بجه ها خوبی و بدی دیدی ازم ،حلالم کنین!!اگه سرتون داد زدم!!خواسته و ناخواسته حق کسی رو ضایع کردم ،حلال کنه و دیگه نتونست ادامه بده داشت می رفت بیرون!!که یکی از بچه ها از اون ته ته ها!!!در اومد گفت: اجازه ؟؟
:smiliess (4):نوزده ها رو بیست می کنی؟؟؟!!!(یارو داره می میره ، ما تو چه فکریم!!)
معلم ما نیش خندی زد و گفت :بیست می کنم!!بیست می کنم!!
خدا رحمتش کنه!!!معلم بعدی که بجاش اومد پوستمونو کند!داغونم کرد!!نوزده ها رو هم بیست نمی کرد!!!دیر قدرشو فهمیدیم!!!!!:sad:
 

ariya21

New member
مهدی اخوان ثالث ( پاییز )

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش.
ساز او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانی*ست.
ور جز اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذری نیست .
باغ نومیدان ،
چشم در راه بهاری نیست .
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان ار میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .
پادشاه فصلها ، پائیز .
 
بالا