بوی مهر

reza.n

New member
اره خیلی خوب بود.یه پامو هم در این راه از دست دادم.سر یکی دیگه از بچه هارو هم در این راه نابود کردم.چه دوران خوشی بود.ااا یادم اومد الان یه بارم دماغ یکی شکست.چه خونی میریخت از دماغش.یادت بخیر مدرسه
 

pink bloom

New member
یکی از بهترین دوران زندگی من دبیرستان بود اگه میشد برگشت به اون روزا عالی بود .... ولی الان اصلا از اومدن مهر و اینکه از فردا باید رفت سر کلاس خوشحال نیستم!!!
 

biotechnologist

New member
من که عاشقه مدرسه و دانشگاهم.همیشه هم به همه کارام میرسیدم.همه مهمونی ها،دور هم نشینی های خانوادگی،فیلم دیدنهای تا دیر وقت رو کلا پایه بودم.دبیرستان که تا 2و3 شب تو یاهو چت روم،می چتیدم.:riz481:شاگرد اول کلاس هم بودم.البته فامیلامون فکرمیکردن من تجدید دارم چون همیشه در حال بازیگوشی کردن بودم.مشق هامم جلو تلویزیون درحال سریال دیدن مینوشتم.پدر و مامانم هم هی بهم غر میزدند.:rolleyessmileyanim: تو گروه سرود،تیم والیبال،المپیاد و مسابقه علمی و ... همه جا بودم.زبل خان اینجا،زبل خان اونجا،زبل خان همه جا.دبیرستان با دوستام مدرسه رو سرمون میذاشتیم.ناظممون هم همکلاسی بچه گیهای مامانم بود.تا منو تو راهرو میدید میگفت(اسم کوچیکم) سر کلاس.:ad54ad: نمیذاشت آتیش بسوزونم.5شنبه ها مشق یک هفتمو مینوشتم.تمرین های ریاضی و بقیه درسها رو جلو جلو مینوشتم و فقط جای جوابا رو خالی میذاشتم.وقتی معلم درس میداد من همونجا آخر ساعت که بیکار میشدیم همه رو جواب میدادم.:smiliess (3): کلا خیلی خوش میگذشت.
 

biotechnologist

New member
راهنمایی زنگ تفریح با این توپ کوچولو رنگیها بسکتبال میزدیم.(البته توپه خیلی کوچیک بود نمیشد دریپل زد)بعد ناظمون میومد توپ و توقیف میکرد.ما هم فردا یه توپ دیگه:smilies-azardl (113.پشت بخاری دفترمدرسه پر از توپهای رنگارنگ بود.بندگان خدا جرات نمیکردن انضباطمون رو کم کنن آخه اغلب بچه زرنگ ها تو زمین بودن.منم یکی از عینک های مورد علاقمو به خاطر بسکتبال از دست دادم.:25r30wi:
 

biotechnologist

New member
تازه روز اول مدرسه میگفتیم آخ جون کلاس جدید،دوستای قدیمی.سر کلاس هم خیلی شلوغ میکردم ولی زیر زیرکی(نمیگم چجوری چون بدآموزی داره).بعد معلما میگفتن از فلانی یاد بگیرید.چقدر مودب،تمیز،خوش خط.مانتوش یک خط چروک نداره.کتاب و دفترها همه تمیز و جلد شده،نمره ها همه 20.فقط وقتی معلمون میرفت همه به خونم تشنه بودن.میگفتن آره جون خودت،ساکت!
 

biotechnologist

New member
اواااااااا.این ستاره ها چیه بالا سرم میچرخن؟:5: waria ویروست به من سرایت کرد.:riz481:
 
آخرین ویرایش:

biotechnologist

New member
اگه آواتارت دختره بگیرمش واسه اواتارم.:idea_majidonline: ببین چه پسر ستاره داریه!!:riz304:
 

waria

New member
اگه آواتارت دختره بگیرمش واسه اواتارم.:idea_majidonline: ببین چه پسر ستاره داریه!!:riz304:
بله دختر میباشد...ولی جوابش منفیه.نیگادختر من 5 تا ستاره داره ،پسر تو دوتا داره.بهش بگو حروقت 5 ستاره شد بیاد ببینیم چی میشه....تازه بهش بگو ریژیم بگیره...:rolleyessmileyanim:
 

biotechnologist

New member
ببین به برکت اول مهر هممون ستاره دار شدیم.مثل اون ستاره ها که معلم کلاس اولمون وقتی بیست میگرفتیم تو دفترمون میزد.اونوقت بگید اول مهر بده.:4d564ad6::thanks:
 

dr m

New member
آخ آخ یادش به خیر جوونیا........... اول مهر یادش بخیر.........
کجایی جوونی که یادت به خیر.........
:riz304::ad54ad::riz304:
 

reza.n

New member
بله خب.شومام خجالتی.معلومه که خوش نمیگذرد.(تحت تاثیر لهجه ی اصفهانیم پس با لهجه بوخونیدش):riz304:
 

mohana

Well-known member
ولی دانشگاه خوبه...از چند روز پیش وسایلمو آماده کردم:ad54ad:(همون قضیه کودک درون و این حرفا...:a2d3:)
شاید به خاطر اینکه درسام به جز آزمایشگاه ها رو دوس دارم
 

zanbagh

New member
من که عاشقه مدرسه و دانشگاهم.همیشه هم به همه کارام میرسیدم.همه مهمونی ها،دور هم نشینی های خانوادگی،فیلم دیدنهای تا دیر وقت رو کلا پایه بودم.دبیرستان که تا 2و3 شب تو یاهو چت روم،می چتیدم.شاگرد اول کلاس هم بودم.البته فامیلامون فکرمیکردن من تجدید دارم چون همیشه در حال بازیگوشی کردن بودم.مشق هامم جلو تلویزیون درحال سریال دیدن مینوشتم.پدر و مامانم هم هی بهم غر میزدند.:rolleyessmileyanim: تو گروه سرود،تیم والیبال،المپیاد و مسابقه علمی و ... همه جا بودم.زبل خان اینجا،زبل خان اونجا،زبل خان همه جا.دبیرستان با دوستام مدرسه رو سرمون میذاشتیم.ناظممون هم همکلاسی بچه گیهای مامانم بود.تا منو تو راهرو میدید میگفت(اسم کوچیکم) سر کلاس. نمیذاشت آتیش بسوزونم.5شنبه ها مشق یک هفتمو مینوشتم.تمرین های ریاضی و بقیه درسها رو جلو جلو مینوشتم و فقط جای جوابا رو خالی میذاشتم.وقتی معلم درس میداد من همونجا آخر ساعت که بیکار میشدیم همه رو جواب میدادم.:smiliess (3): کلا خیلی خوش میگذشت.
mes akset pas hesabi shiton bodiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii:rolleyessmileyanim:
 

waria

New member
ولی دانشگاه خوبه...از چند روز پیش وسایلمو آماده کردم:ad54ad:(همون قضیه کودک درون و این حرفا...:a2d3:)
شاید به خاطر اینکه درسام به جز آزمایشگاه ها رو دوس دارم
:5:راست میگی؟؟؟منو که غم عالم فرا گرفته... دارم فکر میکنم این هفته ی اول برم دانشگاه یا نه....:65d6a5d6s:
 
بالا