بوی مهر

OMID2010

New member
یادش بخیر سالها پیش بود که برایمان جشن الفبا گرفتند...

میبینی...؟؟؟ چقدر زود بزرگ شدیم...
کاش الفبای عشق را هم یادمان میدادند...
سالها گذشته...بزرگ شده ایم...دانشگاه هم رفته ایم...
اما:
باز هم اشتباهش مینویسیم...

دلم هوای آن روزها را کرده..







 

biotechnologist

New member
من که یک هفته اس دلم گرفته.یادش بخیر.دیوونه مدرسه بودم.بدجوری هوای گچ و تخته و صدای همهمه بچه ها موقع زنگ تفریح و بوی کتاب و دفترهای نو رو کردم.ای کاش منم امسال یه جا قبول شده بودم تا بتونم دوباره تو هوای کلاس نفسی تازه کنم.:sadsmiley::dadad4::smilies-azardl (181:rose:
 

biotechnologist

New member
ای باباomid2010 .با این تاپیکت اشکمو درآوردی.
tissue.gif
هیچ کس هم نیست دلداریم بده. الان میترکم از غصه.
129fs4252631.gif
 

jirjirak

New member
بوی مهر..................... باز دوباره من باید بار و بندیلمو ببندم و کلی از خونه دور شم.... :sadsmiley:خدایا کمک کن ارشد یه جایی همین نزدیک قبول شم......:rolleyessmileyanim:
 

parnian24

New member
میبینی...؟؟؟ چقدر زود بزرگ شدیم...
کاش الفبای عشق را هم یادمان میدادند...

کاش:tsimuzpzwoap1t9y3o7
 

sara77

New member
یادش بخیر سالها پیش بود که برایمان جشن الفبا گرفتند...

میبینی...؟؟؟ چقدر زود بزرگ شدیم...
کاش الفبای عشق را هم یادمان میدادند...
سالها گذشته...بزرگ شده ایم...دانشگاه هم رفته ایم...
اما:
باز هم اشتباهش مینویسیم...

دلم هوای آن روزها را کرده..







اااااااااااااااا قشنگ بود ولی امید معلومه تنبل بودی این همه مداد شکوندی خدا به بابات صبر بده چقد خرج دستش دادی
 

akhbar

New member
وقتي اين روزا توي لوازم التحريري ها ميرم و بچه ها رو ميبينم كه دارن جلدكتاب و دفتر و...از اين جور چيزا دارن ميخرن،ياد خاطرات خوب خودم ميفتم.از10روز قبل مهر حداقل ميرفتيم تو اين مغازه ها1دفتر40برگ2تا80برگ1صدبرگ براي رياضي و....ميخريديم و با برادرم ميشستيم به جلدكردن و....كلي خاطره هاي قشنگ ديگه.فقط ميتونم بگم يادش بخير
 

merinos

New member
دلم میخواست الان همون دوران بودمو با دوستام مثل همیشه این سرودو میخوندیم....

چه زود بزرگ شدیم...


باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه

بوی ماه مهر، ماهِ مهربان بوی خورشید پگاهِ مدرسه

از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه

باز می بینم ز شوق بچه ها اشتیاقی در نگاهِ مدرسه

زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه

باز هم بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه

روز اول لاله ای خواهم کشید سرخ بر تخته سیاه مدرسه

باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه
 

mikhak s

New member
:13:اصلا اصلا دوست ندارم اون دورانو برگرده كه چي بشه؟ مرينوس آخه اين چيه نوشتي؟ از اين سرود متنفرم:smiliess (13)::smiliess (13):
 

زهرا-آ

New member
نمیدونم یه حس خاصی به ادم دست میده! هم یادش بخیر و هم یاد سختی هایی که تو دوران مدرسه میکشیدیم میفتم و میگم شکرتموم شد! استرس اینکه بری پای تخته و وای الان اسم منو صدا نزنه خانوم!! اینکه بخوای بری مهمونی بخوای بری بگردی ولی مامانت یادآوری کنه که دخترم تکلیفاتو انجام دادی؟ و غم وجودتو بگیره. اینکه دلت بخواد تا نیمه های شب بیدار بمونی و فیلم ببینی یا بشینی پیش بقیه حرفاشونو گوش بدی و چایی بخوری ولی نتونی چون صبح نمیتونی از خواب بیدارشی.تو سوالای ریاضیت یا تو تمرین انشاء کتاب فارسی ازت سوالی بپرسن و نه خودت بدونی نه کس دیگه و بزنی زیر گریه.........
ای بابا ببخشید بچه ها نمیدونم چرا اینا یادم افتاد
 

ZOT

New member
من که اصلا از مدرسه خوشم نمیومد !
البته الان که مدرسه ها اینقدر راحت ان که نگو
نه نمره ای نه مشق زیاد از حدی نه معلم سالاری
یکی از استادامون می گفت رفته بودم مدرسه ی خواهر زاده ام بچه ها فقط کم مونده بود مدیرشون ( مدیرشون !!!!!!!!!!!!!!!) رو قلقلک بدن !!!!!:5:
 

waria

New member
دیشب داشتم 20:30 رو نگاه میکردم.آخرش یه تیکه درمورد مدرسه ها گفت....که وقتی قهر میکردیم رونیمکتا خط میکشیدیم که کتابای بغل دستیمون از روخط نیاد اینور،ماکه خطکش میاوردیم سانت میزدیم ....این چیزاش خیلی باحال بود.الان که یادم میفته خندم میگیره........اون زمانا مدرسرو فقط تا یه هفته اولش دوست داشتم.اونم به خاطر دفتر کتابا و بقیه وسایلا که نو بود.ذوقه اونارو داشتم فقط.
writing.gif
 

mikhak s

New member
دیشب داشتم 20:30 رو نگاه میکردم.آخرش یه تیکه درمورد مدرسه ها گفت....که وقتی قهر میکردیم رونیمکتا خط میکشیدیم که کتابای بغل دستیمون از روخط نیاد اینور،ماکه خطکش میاوردیم سانت میزدیم ....این چیزاش خیلی باحال بود.الان که یادم میفته خندم میگیره........اون زمانا مدرسرو فقط تا یه هفته اولش دوست داشتم.اونم به خاطر دفتر کتابا و بقیه وسایلا که نو بود.ذوقه اونارو داشتم فقط.
writing.gif

دقيقا، مدرسه كه ذوق نداشت:sadsmiley:
 

patris

New member
:13:اصلا اصلا دوست ندارم اون دورانو برگرده كه چي بشه؟ مرينوس آخه اين چيه نوشتي؟ از اين سرود متنفرم:smiliess (13)::smiliess (13):
منم دلم نمیخواد به اون روزا برگردم با اینکه اونوقتا از مدرسه بدم نمیومد
 

reza.n

New member
چقد خوب بود مدرسه.یادش به خیر.کیفامونو میزاشتیم رو هم موقع املا که کسی تقلب نکنه:riz481:
 

mikhak s

New member
منم دلم نمیخواد به اون روزا برگردم با اینکه اونوقتا از مدرسه بدم نمیومد

بچه هايي كه الان تازه ميرن مدرسه وقتي ميبنمشون براشون تاسف ميخورم كه ميخوان 11-12سال درس بخونن آخرشم.... واقعا ناراحتم ميكنه
 

patris

New member
دیشب داشتم 20:30 رو نگاه میکردم.آخرش یه تیکه درمورد مدرسه ها گفت....که وقتی قهر میکردیم رونیمکتا خط میکشیدیم که کتابای بغل دستیمون از روخط نیاد اینور،ماکه خطکش میاوردیم سانت میزدیم ....این چیزاش خیلی باحال بود.الان که یادم میفته خندم میگیره........اون زمانا مدرسرو فقط تا یه هفته اولش دوست داشتم.اونم به خاطر دفتر کتابا و بقیه وسایلا که نو بود.ذوقه اونارو داشتم فقط.
writing.gif
تو 20:30 میگفت دو قسمت میکردیم ولی تا اونجا که من یادمه اونوقتا ما میزو سه قسمت میکردیم نیست یه لشکر تو یه کلاس درس میخوندیم هر میزی سه نفر مینشستیم
 

waria

New member
تو 20:30 میگفت دو قسمت میکردیم ولی تا اونجا که من یادمه اونوقتا ما میزو سه قسمت میکردیم نیست یه لشکر تو یه کلاس درس میخوندیم هر میزی سه نفر مینشستیم
آره اونا باکلاس بودن.....ماهم سه نفری بودیم.بعدشم نوبتی جامونو عوض میکردیم تو نیمکت.مثلا یکی سر بشینه اون یکی وسط،یکیم آخر نیمکت ،باز روز بعد جاها تغییر میکرد...ولی من چون چپ دست بودم همیشه سر میشستم.دوستامم همیشه بامن:sdasdasd:....
 
بالا