غلامعلی نوری نیرو
New member
درود
در این جستار به چم های( معنی های) گوناگون واژهای وابسته ی دانشهای پزشکی می پردازیم
امید است که دوستان از بوستان زبان پر گهر پارسی بهره گرفته و کمتر واژهای بیگانه را بکار
گیرند که بر زبان ارجمند این آب و خاک با ناشایستگی شبیخون زدند
افسوس مندانه تر زبانان ( مترجمان ) فرهنگ باخته و تن پرور روزگار ( عصر) غاجار اندکی خود را برای پاسداری از زبان میهن خویش رنج نداده و در برابر شبیخون واژهای بیگانه سر افکنده( تسیلم) گشته و بدون هیچ تلاشی برای واژه سازی پارسی آنها را به همان زبان لاتین یا زبان بیگانه ی دیگر ( تازی= اربی) به درون فرهنگ میهن ما افشاندند و رنج ما را برای واژه زدایی بیگانه گان چند برابر کردند
اگر آن خود باخته گان فرهنگی در برابر واژگان بیگانه ایستادگی می کردند و آنها را به زبان پر گنچ پارسی بر می گردانند
اکنون همه ی ما به زیبایی و بی کم و کاستی گنجینه ی نهان زبان پارسی سر فرازی می کردیم دریغا و افسوس که این چنین نشد
بد بختانه اربی گرایی از سده ( قرن) ششم به این سوی در این مرزبوم بالا گرفت ( تشدید شد) و تلاشهای فردوسی فرهمند ( عالی مقام) و هم اندیشان اوی در اربی زادیی بر باد رفته یا کم رنگ شد و براستی که در روزگار غاجار روزگار زبان پارسی سیاه شد .........
ای روزگار !! کارمان بجایی رسیده که پارسی گویی در این کشور پارسی !!!!! دلیری ( جرئت شهامت ) می خواهد
پس دلآوری کنید و پارسی بگویید !!
اکنون بگذریم گفتگو را پی بگیریم...
عینک مانی( معنی) آن چشم کوچک است !( تازی= عربی= اربی)
واژه ی است از دو بن واژه ی عین اربی ( چشم) و ک پارسی که نشانه ی کوچکی است
واژه ی پیشنهادی ما چشم یار که هماهنگ تر است
عینک اربی= چشم یار
بجای سمعک نیز چون نمونه ی بالا بهتر است از گوشیار بهره جست
trauma لاتین= ضربه اربی
بهتر است بجای ترومای لاتین و ضربه ی تازی کوبش و کوبیدن و آسیب پارسی را بکار بریم
هد تروما لاتین = ضربه مغزی - اربی = سر کوبه- سرآسیب
بیمار با شناسه( تشخیص) سر آسیب ( هد تروما) به بیمارستان... روانه- گسیل( اعزام) شد
سونوگرافی لاتین = فرا آوانگاری
متخصص اطفال اربی = ویژه گرا ی کودکان - فرهیخته ی کودکان
حاملگی اربی= بار داری- آبستنی
برادی کاردی لاتین = کند تپشی
بطن = شکم
بطن قلب = چاهک
شریان- اربی= سرخرگ
گلبول لاتین = گویچه
کیسه صفرا- اربی = زرداب دان - زَهره
کبد- اربی = جگر
طحال اربی= اسپرز
قلوه (کلیه) - اربی= گرده - کلیه
لیپو ساکشن لاتین = چربی کشی چربی زدایی
ورید اربی= سیه رگ
عضله اربی = ماهیچه
عمل جراحی اربی آمیزه ای ( ترکیبی) است دو بخشی که از عمل= کار و جرح= زخم کردن درست شده است
ودر بهترین کنونه( حالت- وضعیت) آر ش( معنی) آن زخم زنی است !
بجای آن بهتر است از تن شکافی بهره گیریم پس عمل جراحی = تن شکافی
در نَسک (کتاب) پور سینا ( ابن سینا) هزار سال پیش بجای جراح کارد پزشک بکار رفته است
پس ما چرا نباید بجای جراح از واژه ی پارسی و نژاده ( اصیل) کارد پزشک بهره بگیریم
( استفاده کنیم) مانند چشم پزشک دندانپزشک و چون اینها ( وغیره )
تر میم دندان = بهسازی دندان
اورتو دنسی = دندان آرایی , دندانبندی
حالب -اربی = میزنای
مثانه -اربی = پیشآبدان
فعالیت -اربی = پرکاری
غده اربی = تراوان -دژپیه - آژخ
غده = تراوان - تراوش کننده ی مایه ای در پیکر زندگان
غده تیرویید =تراوان پروانه= تراوان سپری
تیرویید در زبان لاتین مانی( معنی) سپر می دهد
دیابت = فراکندی - قند اربی شده ی کَند است فرا هم به چم فزونی است
مریض دیابتیک است = بیمار فراکندی دارد
سرطان اربی = دژ بافت -چنگار- بدخیمی
آپاندیس لاتین= آویزک
ریه اربی = شش
حلق تازی= گلو
ژنتیکی لاتین= وراثتی تازی= نیاماند =چیزی که از نیاکان و پیشنیان مانده باشد
نرمال لاتین = طبیعی تازی= بهنجار - روبراه - درستکار- بسامان
کروموزوم لاتین = ریخت رشته
رشته ای که ویژگی ها و ساختار و ریخت هومن( انسان ) از آن است
مورفولوژی = ریخت شناسی
آل زایمر لاتین = خرد فرسایش - زوال عقل اربی است
سکته ی قلبی اربی = دلمرگی
احیاء-اربی = دوباره زنده سازی - جان رسانی باز گردانی
دیالیز لاتین = تن پالایی- خون پالایی
غلامعلی نوری 1390
اگر دلبستگی ( علاقه دارید) پیامد( ادامه ) را در زیر پیگیری کنید
....
در این جستار به چم های( معنی های) گوناگون واژهای وابسته ی دانشهای پزشکی می پردازیم
امید است که دوستان از بوستان زبان پر گهر پارسی بهره گرفته و کمتر واژهای بیگانه را بکار
گیرند که بر زبان ارجمند این آب و خاک با ناشایستگی شبیخون زدند
افسوس مندانه تر زبانان ( مترجمان ) فرهنگ باخته و تن پرور روزگار ( عصر) غاجار اندکی خود را برای پاسداری از زبان میهن خویش رنج نداده و در برابر شبیخون واژهای بیگانه سر افکنده( تسیلم) گشته و بدون هیچ تلاشی برای واژه سازی پارسی آنها را به همان زبان لاتین یا زبان بیگانه ی دیگر ( تازی= اربی) به درون فرهنگ میهن ما افشاندند و رنج ما را برای واژه زدایی بیگانه گان چند برابر کردند
اگر آن خود باخته گان فرهنگی در برابر واژگان بیگانه ایستادگی می کردند و آنها را به زبان پر گنچ پارسی بر می گردانند
اکنون همه ی ما به زیبایی و بی کم و کاستی گنجینه ی نهان زبان پارسی سر فرازی می کردیم دریغا و افسوس که این چنین نشد
بد بختانه اربی گرایی از سده ( قرن) ششم به این سوی در این مرزبوم بالا گرفت ( تشدید شد) و تلاشهای فردوسی فرهمند ( عالی مقام) و هم اندیشان اوی در اربی زادیی بر باد رفته یا کم رنگ شد و براستی که در روزگار غاجار روزگار زبان پارسی سیاه شد .........
ای روزگار !! کارمان بجایی رسیده که پارسی گویی در این کشور پارسی !!!!! دلیری ( جرئت شهامت ) می خواهد
پس دلآوری کنید و پارسی بگویید !!
اکنون بگذریم گفتگو را پی بگیریم...
عینک مانی( معنی) آن چشم کوچک است !( تازی= عربی= اربی)
واژه ی است از دو بن واژه ی عین اربی ( چشم) و ک پارسی که نشانه ی کوچکی است
واژه ی پیشنهادی ما چشم یار که هماهنگ تر است
عینک اربی= چشم یار
بجای سمعک نیز چون نمونه ی بالا بهتر است از گوشیار بهره جست
trauma لاتین= ضربه اربی
بهتر است بجای ترومای لاتین و ضربه ی تازی کوبش و کوبیدن و آسیب پارسی را بکار بریم
هد تروما لاتین = ضربه مغزی - اربی = سر کوبه- سرآسیب
بیمار با شناسه( تشخیص) سر آسیب ( هد تروما) به بیمارستان... روانه- گسیل( اعزام) شد
سونوگرافی لاتین = فرا آوانگاری
متخصص اطفال اربی = ویژه گرا ی کودکان - فرهیخته ی کودکان
حاملگی اربی= بار داری- آبستنی
برادی کاردی لاتین = کند تپشی
بطن = شکم
بطن قلب = چاهک
شریان- اربی= سرخرگ
گلبول لاتین = گویچه
کیسه صفرا- اربی = زرداب دان - زَهره
کبد- اربی = جگر
طحال اربی= اسپرز
قلوه (کلیه) - اربی= گرده - کلیه
لیپو ساکشن لاتین = چربی کشی چربی زدایی
ورید اربی= سیه رگ
عضله اربی = ماهیچه
عمل جراحی اربی آمیزه ای ( ترکیبی) است دو بخشی که از عمل= کار و جرح= زخم کردن درست شده است
ودر بهترین کنونه( حالت- وضعیت) آر ش( معنی) آن زخم زنی است !
بجای آن بهتر است از تن شکافی بهره گیریم پس عمل جراحی = تن شکافی
در نَسک (کتاب) پور سینا ( ابن سینا) هزار سال پیش بجای جراح کارد پزشک بکار رفته است
پس ما چرا نباید بجای جراح از واژه ی پارسی و نژاده ( اصیل) کارد پزشک بهره بگیریم
( استفاده کنیم) مانند چشم پزشک دندانپزشک و چون اینها ( وغیره )
تر میم دندان = بهسازی دندان
اورتو دنسی = دندان آرایی , دندانبندی
حالب -اربی = میزنای
مثانه -اربی = پیشآبدان
فعالیت -اربی = پرکاری
غده اربی = تراوان -دژپیه - آژخ
غده = تراوان - تراوش کننده ی مایه ای در پیکر زندگان
غده تیرویید =تراوان پروانه= تراوان سپری
تیرویید در زبان لاتین مانی( معنی) سپر می دهد
دیابت = فراکندی - قند اربی شده ی کَند است فرا هم به چم فزونی است
مریض دیابتیک است = بیمار فراکندی دارد
سرطان اربی = دژ بافت -چنگار- بدخیمی
آپاندیس لاتین= آویزک
ریه اربی = شش
حلق تازی= گلو
ژنتیکی لاتین= وراثتی تازی= نیاماند =چیزی که از نیاکان و پیشنیان مانده باشد
نرمال لاتین = طبیعی تازی= بهنجار - روبراه - درستکار- بسامان
کروموزوم لاتین = ریخت رشته
رشته ای که ویژگی ها و ساختار و ریخت هومن( انسان ) از آن است
مورفولوژی = ریخت شناسی
آل زایمر لاتین = خرد فرسایش - زوال عقل اربی است
سکته ی قلبی اربی = دلمرگی
احیاء-اربی = دوباره زنده سازی - جان رسانی باز گردانی
دیالیز لاتین = تن پالایی- خون پالایی
غلامعلی نوری 1390
اگر دلبستگی ( علاقه دارید) پیامد( ادامه ) را در زیر پیگیری کنید
....
آخرین ویرایش: