برابر پارسی واژگان بیگانه در واژه های پزشکی

درود

در این جستار به چم های( معنی های) گوناگون واژهای وابسته ی دانشهای پزشکی می پردازیم

امید است که دوستان از بوستان زبان پر گهر پارسی بهره گرفته و کمتر واژهای بیگانه را بکار

گیرند که بر زبان ارجمند این آب و خاک با ناشایستگی شبیخون زدند

افسوس مندانه تر زبانان ( مترجمان ) فرهنگ باخته و تن پرور روزگار ( عصر) غاجار اندکی خود را برای پاسداری از زبان میهن خویش رنج نداده و در برابر شبیخون واژهای بیگانه سر افکنده( تسیلم) گشته و بدون هیچ تلاشی برای واژه سازی پارسی آنها را به همان زبان لاتین یا زبان بیگانه ی دیگر ( تازی= اربی) به درون فرهنگ میهن ما افشاندند و رنج ما را برای واژه زدایی بیگانه گان چند برابر کردند
اگر آن خود باخته گان فرهنگی در برابر واژگان بیگانه ایستادگی می کردند و آنها را به زبان پر گنچ پارسی بر می گردانند
اکنون همه ی ما به زیبایی و بی کم و کاستی گنجینه ی نهان زبان پارسی سر فرازی می کردیم دریغا و افسوس که این چنین نشد

 بد بختانه اربی  گرایی  از سده ( قرن)  ششم  به این سوی    در این مرزبوم بالا گرفت ( تشدید شد) و  تلاشهای فردوسی  فرهمند (  عالی مقام)   و هم اندیشان اوی  در اربی زادیی بر باد رفته  یا کم رنگ شد و براستی که  در روزگار غاجار  روزگار زبان پارسی سیاه شد .........

ای روزگار !! کارمان بجایی رسیده  که  پارسی گویی در این کشور پارسی  !!!!!  دلیری (  جرئت شهامت )  می خواهد 
پس  دلآوری کنید و پارسی بگویید !!

اکنون بگذریم گفتگو را پی بگیریم...

عینک مانی( معنی) آن چشم کوچک است !( تازی= عربی= اربی)

واژه ی است از دو بن واژه ی عین اربی ( چشم) و ک پارسی که نشانه ی کوچکی است

واژه ی پیشنهادی ما چشم یار که هماهنگ تر است

عینک اربی= چشم یار

بجای سمعک نیز چون نمونه ی بالا بهتر است از گوشیار بهره جست


trauma لاتین= ضربه اربی

بهتر است بجای ترومای لاتین و ضربه ی تازی کوبش و کوبیدن و آسیب پارسی را بکار بریم

هد تروما لاتین = ضربه مغزی - اربی = سر کوبه- سرآسیب

بیمار با شناسه( تشخیص) سر آسیب ( هد تروما) به بیمارستان... روانه- گسیل( اعزام) شد

سونوگرافی لاتین = فرا آوانگاری

متخصص اطفال اربی = ویژه گرا ی کودکان - فرهیخته ی کودکان

حاملگی اربی= بار داری- آبستنی

برادی کاردی لاتین = کند تپشی

بطن = شکم

بطن قلب = چاهک

شریان- اربی= سرخرگ

گلبول لاتین = گویچه

کیسه صفرا- اربی = زرداب دان - زَهره

کبد- اربی = جگر

طحال اربی= اسپرز

قلوه (کلیه) - اربی= گرده - کلیه

لیپو ساکشن لاتین = چربی کشی چربی زدایی

ورید اربی= سیه رگ

عضله اربی = ماهیچه

عمل جراحی اربی آمیزه ای ( ترکیبی) است دو بخشی که از عمل= کار و جرح= زخم کردن درست شده است

ودر بهترین کنونه( حالت- وضعیت) آر ش( معنی) آن زخم زنی است !

بجای آن بهتر است از تن شکافی بهره گیریم پس عمل جراحی = تن شکافی

در نَسک (کتاب) پور سینا ( ابن سینا) هزار سال پیش بجای جراح کارد پزشک بکار رفته است
پس ما چرا نباید بجای جراح از واژه ی پارسی و نژاده ( اصیل) کارد پزشک بهره بگیریم
( استفاده کنیم) مانند چشم پزشک دندانپزشک و چون اینها ( وغیره )

تر میم دندان = بهسازی دندان

اورتو دنسی = دندان آرایی , دندانبندی

حالب -اربی = میزنای

مثانه -اربی = پیشآبدان

فعالیت -اربی = پرکاری

غده اربی = تراوان -دژپیه - آژخ

غده = تراوان - تراوش کننده ی مایه ای در پیکر زندگان

غده تیرویید =تراوان پروانه= تراوان سپری

تیرویید در زبان لاتین مانی( معنی) سپر می دهد

دیابت = فراکندی - قند اربی شده ی کَند است فرا هم به چم فزونی است

مریض دیابتیک است = بیمار فراکندی دارد

سرطان اربی = دژ بافت -چنگار- بدخیمی

آپاندیس لاتین= آویزک

ریه اربی = شش

حلق تازی= گلو

ژنتیکی لاتین= وراثتی تازی= نیاماند =چیزی که از نیاکان و پیشنیان مانده باشد

نرمال لاتین = طبیعی تازی= بهنجار - روبراه - درستکار- بسامان

کروموزوم لاتین = ریخت رشته

رشته ای که ویژگی ها و ساختار و ریخت هومن( انسان ) از آن است

مورفولوژی = ریخت شناسی

آل زایمر لاتین = خرد فرسایش - زوال عقل اربی است

سکته ی قلبی اربی = دلمرگی

احیاء-اربی = دوباره زنده سازی - جان رسانی باز گردانی

دیالیز لاتین = تن پالایی- خون پالایی

غلامعلی نوری 1390

اگر دلبستگی ( علاقه دارید) پیامد( ادامه ) را در زیر پیگیری کنید

....
 
آخرین ویرایش:
جراح تازی در ریشه به چم(معنی) زخم کننده است پس بهتر است در زبان پارسی به جراح تن شکاف بگوییم

یا همانگونه که پور سینا ( بوعلی سینا) گفته کارد پزشک بگوییم مانند چشم پزشک دندانپزشک استخوان پزشک

تاندون لاتین = زرد پی

غضروف -اربی= نرم سخوان

عصب -اربی= پی

فوق تخصص -اربی = فرا فرهیخته

جراحی اثنی عشر -اربی =شکافتن دوازدهه

مفصل -اربی= بند - پیوندگاه

آرتروز لاتین = بند فرسودگی

ژن لاتین= نیا رشته

رحم -اربی= زِهدان = بچه دان

جنین = زه - واژه ی جنین تازی است

آندوسکپی لاتین = درون بینی

رادیو گرافی لاتین = پرتونگاری

دنباله دارد
 

مسکن -اربی= آرامبخش درد بر

آمبولانس = بیمار بر بیمار رسان

آمپول= آوندک -

قرص -اربی= دارودانه - دانچه

کپسول = خُم
کپسول اکسیژن = خُم اکسیژن

باکتری -میکروب= ریز زیست زیستک باشنده ای ( موجودی ) زنده و کوچک

آنتی بیوتیک = پاد زیست

اسهال -اربی = شکم روش

یرقان -اربی = زردی

التهاب اربی است و به چم سوختن و بر افروختن می باشد

هپاتیت لاتین = التهاب کبد تازی = جگر آماس -جگر سوزه

هپاتو توکسیک = جگر سوز- جگر آزار

معده -اربی = شکمبه

دنباله دار................
 
.
,
مراض اورژانسی = بیماریهای شتابخواه

آنژیوکت= رگ شکاف
لکوسیت= سپید یاخته
ادم لاتین, تورم اربی= آماس

شیفت به چپ= چپگرایی
ماده بی حس کننده = مایه ی کرختگر
کرخت پارسی همان بی حس بر گرفته از زبان اربی است

کاردیت= دل آماس
معاینه= تن بینی -درد پژوهی -بررسی
عفونت= چرکینی- آلودگی -گندآگینی - ریم
خاصره= تهی گاه - پهلو تنه
آئورت= شاهرگ

فارغ التحصیل= دانش اندوخته

فارغ التحصیل آمیزه ای نادرست ناچمان (بی معنی) بوده که بدجوری جا افتاده است
تحصیل به چم ( معنی) بدست آوردن و فراهم شدن است فارغ التحصیل را به
چم آسوده و بر کنار از بدست آوردن دانش گرفته اند

اکنون واژه ی دانش از کجای این آمیزه ( ترکیب) بدست آمده خدا می داند این شاید از نو آفرینی ( ابتکارات) فرهنگ باختگان عرب زده باشد سوگمندانه در درازنای روزگاران ( تاریخ) ما یا عرب زده بوده ایم یا عرب زده تنها با یک تیلک( نقطه)
نا هماهنگی ! غرب= عرب+.


بهر روی اینها سر و ته یک کرباسند پس

نه عربی نه غربی
 

Mohammad gh

New member
میکروب یا باکتری: ریز زیست یا زیستک باشنده ای!!!
بابا اخه این چه اسمیه که گذااشمن!منو یاد دراز آویز زینتی انداخت که میشه کراوات
اینی هم که به سلول میگن یاخته کمی رو مخه
ولی در کل جالب بودن مرسی
 
میکروب یا باکتری: ریز زیست یا زیستک باشنده ای!!!
بابا اخه این چه اسمیه که گذااشمن!منو یاد دراز آویز زینتی انداخت که میشه کراوات
اینی هم که به سلول میگن یاخته کمی رو مخه
ولی در کل جالب بودن مرسی

درود

با سپاس از رویکرد ارزنده ودلسوزانه ی شما دوست گرامی اما

نخست

این تن( اینجانب) وامدار هیچ بیمار , هیچ کس یا گروهی نیستم که بخواهم برای خوشنودی یااندریافت اوی یا آن بنویسم

من برای پاسداری ازپژمرد گی زبان باستانی و پر گهر این سرزمینم می نویسم نه اینکه دلبستگی کس ویژه ای
اگر بیماری یا دردمندی سخن مرا درنیافت می تواند باز گو کند که برایش جا افتاده تر بگویم تا کنون که کسی اینچنین از من نخواسته چون نوشته هایم آنگونه که شما می پندارید دشوار نیست افزون بر این درون دو داس( پرانتز) واژه ی بیگانه را نیز می آورم

دوم

ایا شما می پندارید رواج یافتن واژه ای درمیان هامه مردم نشانگر درستی و بن مایه داشتن آن است ؟
برای نمونه آیا می دانید واژه بیگانه و بی مایه ی آدامس چرا به نام آن جویدنی شناخته شده میان مردم درآمده است ؟
آدامس در راستی( فی الواقع) نام یک انسان است مانند : داریوش ـآرش ـ حسن وچون اینها .
خوب شمابفرمائید چگونه نام یک تن بریک جویدنی می نهند ؟
من ادامس می جوم مانند آن است که بگویم من آرش می جوم یا حسن می جوم!!
. ایا این درست است ؟
آیا اینکه نام آن جویدنی بنام انسانی در میان هامه ( عامه) رواج یافته نشانگر( دلیل) درست بودن نام آن است ؟ بسیاری از واژگان بی مایه بیگانه دراین کشور نیز همین گونه اند
اگر نمونه های این سرنگار را بنگرید پی می برید براستی که در برابر واژهای نژاده ی پارسی پوچ اند !

چرا ما باید همواره نشخوار کننده ی واژگان بیگانه باشیم ؟؟

چرا دربرابر تاخت و تاز واژهای کشورهای دیگر , آنها خود از زبان پر گُهر وباستانی ما توشه بر نگیرند ؟

چرا دست گدایی بسوی واژگان بی مایه ی بیگانه که هیچ بن یافت خرد پذیری ندارند دراز کنیم ؟؟

برای نمونه چرا بجای آدامس نگوییم سقز یا ژاژک پارسی ؟ اکنون که می دانید آدامس که گفتیم ینی چه !

چرا مردم ما و هتا دست اندر کاران کشور ما کورکورانه پذیرای واژگان بیگانه می شوند ؟


مگر دشواری جایگزینی چه اندازه است ؟


هنگامی که سدا و سیمای فرمانروا بر این کشور پیشنه ی فرهنگ و تاریخ میهن خود را بی ارزش می پندارد چاره ای جز پارس گویی در جهان تار ( اینترنت) برای زنده نگه داشتن آن نمی ماند

شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است ؟

چرا به جای جراح کم مایه ی اربی( عربی) تن شکاف یا کارد پزشک با پیشینه ی تاریخی را بکار نبریم که پورسینا ( ابن سینا) هزار سال پیش بکار برده است ؟

چرا چون روباه شل چشم مان بدنبال واژه ساخته ها و پس مانده های فرهنگی بیگانه باشد ؟

که آنها چه واژه ای گزینش کردند و مااز پسماند آن بهره گیریم وبخوریم !!

چرا ما باید همواره نشخوارکننده ی واژگان بیگانه باشیم ؟ چرا بجای روباه شل شیر نباشیم

سراینده ای باستانی می فرماید

برو شیر درنده باش ای دغل

مینداز خود را چو روباه شل

زبان پارسی و میهنی ما از زبان های دیگر چه کمترک دارد ؟

پس بدانید نا خود باوری , بینوایی و خود باختگی فرهنگی و بیسوادی سردمداران این مرزو بوم روانامه ی( مجوز) تاخت و تاز زبانهای دیگر به این کشور باستانی بوده است اگر نه زبان پارسی یکی از گسترده ترین دامنه های واژه سازی را در جهان دارد

پنجم

زبان یک کشور اندامی زندگی بخش از فرهنگ و تاریخ پر مایه ی آن کشور است مر گ واژهای یک سر زمین برابر مرگ فرهنگ و پژمردگی پیکره ی آن است

اگر کشور خویش را دوست دارید در برابر یورش بیگانه به آن پاسخگو باشید راستی چرا فردوسی شاهنامه را سرود به سفارش کدام پادشاه ؟

دین کشور ما که دگرگون شد می گذاشت که زبان ما هم دیگر گون شود چه چیز اوی را به سرایش شناهنامه فرا خواند ؟

میهن دوستی و ارج نهادن به سرزمینی مادری که در آن پرورش یافته است

دوست گرامی
بدان که خود باختگی فرهنگی پیشکار و پیشتاز خود باختگی های دیگر است
من برای ارج نهادن به فرهنگ و تاریخ کشورم پارسی گویی می کنم و با سرزنش هیچ کسی از پای نمی ایستم
من در این مام میهن و کشور زاده شده ام و می خواهم به پاس گرامیداشت آن خرده ای از رنج های تاریخ را از گونه ی پر درد مام میهنم پاک کنم

آیا شما مادر خویش را ارج نمی نهید و خود باخته ی بی چون و چرای واژگان و دخترکان فرنگ می شوید ؟؟

کشور من مادرپیر من است و پاسداری از فرهنگ و تاریخ آن پیمان سرشتین من است

و می دانم که شما هم خود باخته ی فرهنگ بیگانه نیستید اما تنها به نما ی جا افتاده واژهای بی مایه ی ناپارسی نگاه نکنید وبدانید که درکنار و پهلوی هر واژه ی بیگانه یورش انبوهی از تازیانه های فرهنگی دیگر نهفته است


دوست من گرفتاری بنیادین(اصلی ) ما خود باختگی و نا باوری به اندوخته ها و داشته های کشور خودمان است یا خود باخته ی اربها شده ایم یا فرنگ ها اگر نه چرا برای نمونه باید این همه واژگان بی مایه ی آنها در میان زبان پارسی ریشه کند ؟

در برابر بلندای تاریخ سرزمین ارجمند ما چه اند ؟
در درازنای تاریخ و به ویژه در روزگار قاجار بیسوادی تر زبانان( مترجمان ) تنبل تن پرور و خود باخته , تیشه های ویرانگری بر ریشه های زبان باستانی ما زد و واژگان سست بیگانه گان را در این سرزمین چنان در میان مردم رواج دادند که اکنون برخی کسان که خود زاده ی این کشوراند به پدافند( دفاع) از کار آن میهن فروشان بیسواد بیگانه با فرهنگ خویش بر می خیزند !!!
 
آخرین ویرایش:

mj1919

New member
میکروب یا باکتری: ریز زیست یا زیستک باشنده ای!!!
بابا اخه این چه اسمیه که گذااشمن!منو یاد دراز آویز زینتی انداخت که میشه کراوات
اینی هم که به سلول میگن یاخته کمی رو مخه
ولی در کل جالب بودن مرسی

دراز آویز زینتی:
منو یاد چوب لباسی انداخت!!!!!!!!!!!
 

mj1919

New member
ضمن تقدیم احترام، خدمت شما استاد گرانقدر

یک سوال دارم بنده!

آیا باید این واژه ها رو جایگزین کنیم؟

منظورم اینه که با معادل سازی این واژه ها چه اتفاقی میفته؟

علم بومی میشه؟ یا زبان پارسی حفظ؟

باز فردا که دوباره یک پیپر (مقاله) جدید چاپیده گردید! دوباره بریم معادل سازی! اینجوری که میشیم مترجم زبان انگلیسی به زبان فارسی 1000 سال پیش!

در کلامم هیچ تندی ندارم، جدا سواله برام!
 

varia

Well-known member


درود

با سپاس از رویکرد ارزنده ودلسوزانه ی شما دوست گرامی اما

نخست

این تن( اینجانب) وامدار هیچ بیمار , هیچ کس یا گروهی نیستم که بخواهم برای خوشنودی یااندریافت اوی یا آن بنویسم

من برای پاسداری ازپژمرد گی زبان باستانی و پر گهر این سرزمینم می نویسم نه اینکه دلبستگی کس ویژه ای
اگر بیماری یا دردمندی سخن مرا درنیافت می تواند باز گو کند که برایش جا افتاده تر بگویم تا کنون که کسی اینچنین از من نخواسته چون نوشته هایم آنگونه که شما می پندارید دشوار نیست افزون بر این درون دو داس( پرانتز) واژه ی بیگانه را نیز می آورم

دوم

ایا شما می پندارید رواج یافتن واژه ای درمیان هامه مردم نشانگر درستی و بن مایه داشتن آن است ؟
برای نمونه آیا می دانید واژه بیگانه و بی مایه ی آدامس چرا به نام آن جویدنی شناخته شده میان مردم درآمده است ؟
آدامس در راستی( فی الواقع) نام یک انسان است مانند : داریوش ـآرش ـ حسن وچون اینها .
خوب شمابفرمائید چگونه نام یک تن بریک جویدنی می نهند ؟
من ادامس می جوم مانند آن است که بگویم من آرش می جوم یا حسن می جوم!!
. ایا این درست است ؟
آیا اینکه نام آن جویدنی بنام انسانی در میان هامه ( عامه) رواج یافته نشانگر( دلیل) درست بودن نام آن است ؟ بسیاری از واژگان بی مایه بیگانه دراین کشور نیز همین گونه اند
اگر نمونه های این سرنگار را بنگرید پی می برید براستی که در برابر واژهای نژاده ی پارسی پوچ اند !

چرا ما باید همواره نشخوار کننده ی واژگان بیگانه باشیم ؟؟

چرا دربرابر تاخت و تاز واژهای کشورهای دیگر , آنها خود از زبان پر گُهر وباستانی ما توشه بر نگیرند ؟

چرا دست گدایی بسوی واژگان بی مایه ی بیگانه که هیچ بن یافت خرد پذیری ندارند دراز کنیم ؟؟

برای نمونه چرا بجای آدامس نگوییم سقز یا ژاژک پارسی ؟ اکنون که می دانید آدامس که گفتیم ینی چه !

چرا مردم ما و هتا دست اندر کاران کشور ما کورکورانه پذیرای واژگان بیگانه می شوند ؟


مگر دشواری جایگزینی چه اندازه است ؟


هنگامی که سدا و سیمای فرمانروا بر این کشور پیشنه ی فرهنگ و تاریخ میهن خود را بی ارزش می پندارد چاره ای جز پارس گویی در جهان تار ( اینترنت) برای زنده نگه داشتن آن نمی ماند

شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است ؟

چرا به جای جراح کم مایه ی اربی( عربی) تن شکاف یا کارد پزشک با پیشینه ی تاریخی را بکار نبریم که پورسینا ( ابن سینا) هزار سال پیش بکار برده است ؟

چرا چون روباه شل چشم مان بدنبال واژه ساخته ها و پس مانده های فرهنگی بیگانه باشد ؟

که آنها چه واژه ای گزینش کردند و مااز پسماند آن بهره گیریم وبخوریم !!

چرا ما باید همواره نشخوارکننده ی واژگان بیگانه باشیم ؟ چرا بجای روباه شل شیر نباشیم

سراینده ای باستانی می فرماید

برو شیر درنده باش ای دغل

مینداز خود را چو روباه شل

زبان پارسی و میهنی ما از زبان های دیگر چه کمترک دارد ؟

پس بدانید نا خود باوری , بینوایی و خود باختگی فرهنگی و بیسوادی سردمداران این مرزو بوم روانامه ی( مجوز) تاخت و تاز زبانهای دیگر به این کشور باستانی بوده است اگر نه زبان پارسی یکی از گسترده ترین دامنه های واژه سازی را در جهان دارد

پنجم

زبان یک کشور اندامی زندگی بخش از فرهنگ و تاریخ پر مایه ی آن کشور است مر گ واژهای یک سر زمین برابر مرگ فرهنگ و پژمردگی پیکره ی آن است

اگر کشور خویش را دوست دارید در برابر یورش بیگانه به آن پاسخگو باشید راستی چرا فردوسی شاهنامه را سرود به سفارش کدام پادشاه ؟

دین کشور ما که دگرگون شد می گذاشت که زبان ما هم دیگر گون شود چه چیز اوی را به سرایش شناهنامه فرا خواند ؟

میهن دوستی و ارج نهادن به سرزمینی مادری که در آن پرورش یافته است

دوست گرامی
بدان که خود باختگی فرهنگی پیشکار و پیشتاز خود باختگی های دیگر است
من برای ارج نهادن به فرهنگ و تاریخ کشورم پارسی گویی می کنم و با سرزنش هیچ کسی از پای نمی ایستم
من در این مام میهن و کشور زاده شده ام و می خواهم به پاس گرامیداشت آن خرده ای از رنج های تاریخ را از گونه ی پر درد مام میهنم پاک کنم

آیا شما مادر خویش را ارج نمی نهید و خود باخته ی بی چون و چرای واژگان و دخترکان فرنگ می شوید ؟؟

کشور من مادرپیر من است و پاسداری از فرهنگ و تاریخ آن پیمان سرشتین من است

و می دانم که شما هم خود باخته ی فرهنگ بیگانه نیستید اما تنها به نما ی جا افتاده واژهای بی مایه ی ناپارسی نگاه نکنید وبدانید که درکنار و پهلوی هر واژه ی بیگانه یورش انبوهی از تازیانه های فرهنگی دیگر نهفته است


دوست من گرفتاری بنیادین(اصلی ) ما خود باختگی و نا باوری به اندوخته ها و داشته های کشور خودمان است یا خود باخته ی اربها شده ایم یا فرنگ ها اگر نه چرا برای نمونه باید این همه واژگان بی مایه ی آنها در میان زبان پارسی ریشه کند ؟

در برابر بلندای تاریخ سرزمین ارجمند ما چه اند ؟
در درازنای تاریخ و به ویژه در روزگار قاجار بیسوادی تر زبانان( مترجمان ) تنبل تن پرور و خود باخته , تیشه های ویرانگری بر ریشه های زبان باستانی ما زد و واژگان سست بیگانه گان را در این سرزمین چنان در میان مردم رواج دادند که اکنون برخی کسان که خود زاده ی این کشوراند به پدافند( دفاع) از کار آن میهن فروشان بیسواد بیگانه با فرهنگ خویش بر می خیزند !!!
این دومین بار که این متن رو مینویسم چون دفعه اولش فرستاده نشد!و بعضی جمله ها رو فراموشم شد!
عزیز دل برادر
زبانی که شما در موردش حرف میزنید زبان علم هست زبانی که تعصب و باستان نمیشناسه! در پیشرفت علم هر ملتی که در پیشرفتش بیشتر نقش داشته باشه زبان اون غالب بر علم میشه! ماها میگیم گرانش قبل تعریف شدن توسط نیوتون توسط برخی دانشمندان ایرانی-اسلامی تعریف شده بود و اینکه این موضوع به اسم نیوتون تموم شده و ثبت گردیده ناراحتیم! حالا دانشمند بزرگی بعد تلاشهایی که کرد اندامکی تو سلول یوکاریوت شناسایی کرد و به اسم خودش"گلژی" ثبت کرد.حالا ما برای حفظ زبانمون بیایم این کلمه رو معادل سازی کنیم! این با انصاف جور در میاد! ما با معادل سازی این کلمات داریم زبان و زحمات اونارو غارت میکنیم!اگه حس حفظ زبان تو جامعه علمی بین المللی داری بسم ا... برو هر دارویی کشف کردی هر متود جراحی کشف کردی به زبان پارسی اصیل ثبت کن ولی نه اینکه بیای از دزدیدن علم اونا حرف بزنی! اونا به هر حال زحمت کشیدن و اصطلاحاتی به وجود آوردن که ماها امروزه هم تو معنی موندیم! البته برعکسش هم هست!خیلی از کلمات عربی تو زبون انگلیسی نفوذ کرده که به خاطر کارهای علمی ایرانی ها بوده! راهکار تغییر کلمات و استفاده از کلماتی که خود فارسی زبانها گاه به اون میخندند نیست!
ولی میگی زبان مادری !
این کلمه احساسات رو برمی انگیزه و تعصب رو بارور میکنه!!
اگه شما بعضی کلمات زبانتون کاربردو از دست داده ما ترکها،کردها و دیگر اقلیتها کل زبانمون داره ... میشه! مگه غیر اینه که ایران 40میلیون ترک و کرد داره(هنوز سایر اقلیت هارو کارشون ندارم)فکر میکنی ماها نمیخوایم زبان مادری مون حفظ بشه!؟نه ما هم دوست داریم ولی اتحاد رو بیشتر از اون دوست داریم، خاکمون رو بیشتر از اون دوست داریم و نمیخایم وطنمون کنام پلنگان و شیران ود!من با صدا سیما کار ندارم کافیه کمی فکر کنیم تا ببینیم ترکها و کردها چقدر در اقتصاد این کشور نقش دارند(بیش از نصف جمعیت این کشور،تولیدات،مصارف، مرزها،...) ولی ... ما سعی میکنی تک تک کلماتی که استفاده میکنی فارسی بان ولی من واسه آوردن یک صفحه شعر ترکی تو یه نشریه دانشجویی 2 ساعت باید توضیح بدم اونم کجا کلانشهر ترکان ایران زمین!من هیچ تعصبی به زبان فارسی ندارم(چون در اندازه ای توهین دیدم که... )و این رووظیفه خودمم نمیدونم ولی به این مرزوبوم با نام ایران از جونمم میگذرم.
شما اگه به این حرفتون باور دارید بسم ا... واسش از خودتون انرژی بذار ولی نیازی به مطرح کردن اون تو مکانهای جمعی نیست!
و اما توصیه آخر:آنچه بر خود میپسندی بر دیگران نیز بپسند. بر جمال غایب آل محمد صلوات
بنده قصد مجادله با شمارو ندارم و نداشتم ولی گفتم چون باید میگفتم!!. در پناه حق

 
آخرین ویرایش:

rey

New member
این دومین بار که این متن رو مینویسم چون دفعه اولش فرستاده نشد!و بعضی جمله ها رو فراموشم شد!
عزیز دل برادر
زبانی که شما در موردش حرف میزنید زبان علم هست زبانی که تعصب و باستان نمیشناسه! در پیشرفت علم هر ملتی که در پیشرفتش بیشتر نقش داشته باشه زبان اون غالب بر علم میشه! ماها میگیم گرانش قبل تعریف شدن توسط نیوتون توسط برخی دانشمندان ایرانی-اسلامی تعریف شده بود و اینکه این موضوع به اسم نیوتون تموم شده و ثبت گردیده ناراحتیم! حالا دانشمند بزرگی بعد تلاشهایی که کرد اندامکی تو سلول یوکاریوت شناسایی کرد و به اسم خودش"گلژی" ثبت کرد.حالا ما برای حفظ زبانمون بیایم این کلمه رو معادل سازی کنیم! این با انصاف جور در میاد! ما با معادل سازی این کلمات داریم زبان و زحمات اونارو غارت میکنیم!اگه حس حفظ زبان تو جامعه علمی بین المللی داری بسم ا... برو هر دارویی کشف کردی هر متود جراحی کشف کردی به زبان پارسی اصیل ثبت کن ولی نه اینکه بیای از دزدیدن علم اونا حرف بزنی! اونا به هر حال زحمت کشیدن و اصطلاحاتی به وجود آوردن که ماها امروزه هم تو معنی موندیم! البته برعکسش هم هست!خیلی از کلمات عربی تو زبون انگلیسی نفوذ کرده که به خاطر کارهای علمی ایرانی ها بوده! راهکار تغییر کلمات و استفاده از کلماتی که خود فارسی زبانها گاه به اون میخندند نیست!
ولی میگی زبان مادری !
این کلمه احساسات رو برمی انگیزه و تعصب رو بارور میکنه!!
اگه شما بعضی کلمات زبانتون کاربردو از دست داده ما ترکها،کردها و دیگر اقلیتها کل زبانمون داره ... میشه! مگه غیر اینه که ایران 40میلیون ترک و کرد داره(هنوز سایر اقلیت هارو کارشون ندارم)فکر میکنی ماها نمیخوایم زبان مادری مون حفظ بشه!؟نه ما هم دوست داریم ولی اتحاد رو بیشتر از اون دوست داریم، خاکمون رو بیشتر از اون دوست داریم و نمیخایم وطنمون کنام پلنگان و شیران ود!من با صدا سیما کار ندارم کافیه کمی فکر کنیم تا ببینیم ترکها و کردها چقدر در اقتصاد این کشور نقش دارند(بیش از نصف جمعیت این کشور،تولیدات،مصارف، مرزها،...) ولی ... ما سعی میکنی تک تک کلماتی که استفاده میکنی فارسی بان ولی من واسه آوردن یک صفحه شعر ترکی تو یه نشریه دانشجویی 2 ساعت باید توضیح بدم اونم کجا کلانشهر ترکان ایران زمین!من هیچ تعصبی به زبان فارسی ندارم(چون در اندازه ای توهین دیدم که... )و این رووظیفه خودمم نمیدونم ولی به این مرزوبوم با نام ایران از جونمم میگذرم.
شما اگه به این حرفتون باور دارید بسم ا... واسش از خودتون انرژی بذار ولی نیازی به مطرح کردن اون تو مکانهای جمعی نیست!
و اما توصیه آخر:آنچه بر خود میپسندی بر دیگران نیز بپسند. بر جمال غایب آل محمد صلوات
بنده قصد مجادله با شمارو ندارم و نداشتم ولی گفتم چون باید میگفتم!!. در پناه حق


کاملا موافقم بجای وقت گداشتن برای معادل گذاری و ترویج اون که تا الان هم موفقیتی چندانی نداشته بهتر هست برای پیشرفت علم و ثبت اونها برای کشورمون تلاش کنیم
 
درود

دوستان فرهیخته فرهشت( موضوع) دانش را با فرهنگ و پاسداری از نیاماند های ( میراث های) پیشینیانمان نیامیزید هر کدام از این دو جای خود دارند دانش جای خود و فرهنگ و دیرینه ی کشور باستانی مان هم بجای خود ارزش دارند

شما که سنگ دانش بر سینه می زنید و به نگهبانی از زبان و فرهنگ کشور خویش باور ندارید بفرمایید چه کاری برای سربلندی کشور تان کرده اید

دوسد گفته چون نیم کردار نیست چوب لای چرخ دیگران گذاشتن آسان است ارزشمند آن است که خود برای سربلندی کشور کاری کرده باشی

فرهنگ ایرانی بودن ما با پاسداری از زبان و فرهنگ ما استوار و پیدا می گردد

شما در نگر بگیرید که تا چند سال پیش واژه ای بنام لپ تاپ در کشور ما نبود چه چیز مایه رواج این واژه ی فرنگی در ایران شد ؟

چرا از روز نخست آن را به زبان پارسی بر نگردانند تا توانمندیهای این زبان ارجمند نشان داده شود ؟

تن آسایی , نا خود باوری و خود باختگی و سرافگندگی فرهنگی میهن فروشان در برابر بیگانه گان
باور کنید در دراز نای تاریخ اینگون نمونه ها بسیار است

در درازنای تاریخ هم اینگونه  بوده است  و بسیاری از واژها به همین آسانی با ناشایستگی در کشور ما لانه کردند

ما در روزگار ساسانیان شبیخون و یورش اربهای بی فرهنگ بو گرفته ی سوسمار خور را داشتیم ما در روزگار مغولان تاخت و تاز یاسای
چنگیزی و تیمور لنگ را داشتیم ما در روزگار غاجار شبیخون فرنگی را پذیرا شدیم که تر کشهای آن تا کنون در پیکر دردمندمان است ما امروزه هم ارب گرایی و ارب پرستی

داریم پس بفرمایید این چه کشور پارسی هست که ما داریم ؟

اگر کشور ما از نگر دانشیک پسمانده است بدبختی آن را باید در فرهنگ نا پویای آن دانست در ارب زدگی و غرب زدگی کورکورانه باید جست

شتر سواری دولا دو لا نمی شود یکباره بجای کشور ایران پارسی بگویید کشور اربی و فرنگی ایران

اگر مردم و سردمداران این سرزمین در برابر تاخت و تاز فرنگی بیگانه گان ایستادگی می کردند اکنون کشور پارسی ؟ ما این نبود که هست

ما در این کشور هرچه بدبختی داریم از دنباله روی و خود باختگی در برابر فرهنگ و دستور های اربها و فرنگها داریم

قارچ های زهر آگین اربها و فرنگها بر قانون ها و کانونهای میهن ما سایه افکنده گویی شما نمی دانید هر کاری در این کشور می شود
باید بر پایه ی دستور های اربی فرنگی باشد
ما از خود چه داشته ایم و اکنون چه داریم ؟

هنگامی که ما واژهای آنها را پذیرفتیم ینی فرهنگ آنها را پذیرفتیم و هنگامی که فرهنگ آنها پذیرفتیم ینی قانونهای کشور و شهروندی
آنها را پذیرفته ایم و هنگامی که این را بپذیریم ینی از خود پوچ بوده ایم و چیزی در چنته نداشته ایم و شایستگی ما جر پیروی کورکورانه نبوده است
 
آخرین ویرایش:

varia

Well-known member
درود

دوستان فرهیخته فرهشت( موضوع) دانش را با فرهنگ و پاسداری از نیاماند های ( میراث های) پیشینیانمان نیامیزید هر کدام از این دو جای خود دارند دانش جای خود و فرهنگ و دیرینه ی کشور باستانی مان هم بجای خود ارزش دارند

شما که سنگ دانش بر سینه می زنید و به نگهبانی از زبان و فرهنگ کشور خویش باور ندارید بفرمایید چه کاری برای سربلندی کشور تان کرده اید

دوسد گفته چون نیم کردار نیست چوب لای چرخ دیگران گذاشتن آسان است ارزشمند آن است که خود برای سربلندی کشور کاری کرده باشی

فرهنگ ایرانی بودن ما با پاسداری از زبان و فرهنگ ما استوار و پیدا می گردد

شما در نگر بگیرید که تا چند سال پیش واژه ای بنام لپ تاپ در کشور ما نبود چه چیز مایه رواج این واژه ی فرنگی در ایران شد ؟

چرا از روز نخست آن را به زبان پارسی بر نگردانند تا توانمندیهای این زبان ارجمند نشان داده شود ؟


تن آسایی , نا خود باوری و خود باختگی و سرافگندگی فرهنگی در برابر بیگانه گان باور کنید در دراز نای تاریخ اینگون نمونه ها بسیار است

ما در روزگار ساسانیان شبیخون و یورش اربهای بی فرهنگ سوسمار خور را داشتیم ما در روزگار مغولان تاخت و تاز یاسای چنگیزی و تیمور لنگ را داشتیم

ما در روزگار غاجار شبیخون فرنگی را پذیرا شدیم که تر کشهای آن تا کنون در پیکر دردمندمان است ما امروزه هم ارب گرایی و ارب پرستی داریم پس بفرمایید این چه کشور پارسی هست

که ما داریم ؟

اگر کشور ما از نگر دانشیک پسمانده است بدبختی آن را باید در فرهنگ نا پویای آن دانست در ارب زدگی و غرب زدگی کورکورانه باید جست

شتر سواری دولا دو لا نمی شود یکباره بجای کشور ایران پارسی بگویید کشور اربی و فرنگی ایران

اگر مردم و سردمداران این سرزمین در برابر تاخت و تاز فرنگی بیگانه گان ایستادگی می کردند اکنون کشور پارسی ؟ ما این نبود که هست


ما در این کشور هرچه بدبختی داریم از دنباله روی و خود باختگی در برابر فرهنگ و دستور های اربها و فرنگها داریم


قارچ های زهر آگین اربها و فرنگها بر قانون ها و کانونهای میهن ما سایه افکنده گویی شما نمی دانید

هر کاری در این کشور می شود باید بر پایه ی دستور های اربی فرنگی باشد

ما از خود چه داشته ایم و اکنون چه داریم ؟
عزیز دل برادر من نمیگم که کاری کردم یا نه!من اصولی که بنظر خودم صحیح میدونم میگم . چون زبان رسمی ما فارسی هست فکر نکن کشور ما ایران فارسی زبان هست! قدر زبان تو بدون منم سعی میکنم زبان خودمو حفظ کنم و مطمئنم که صحیح فکر میکنم! ایرانی بودن به فارس بودن نیست شاید شما ها اینجور فکر کنید ولی نگاهت رو واقع بین تنظیم کن تا ...!
ما ها بخاطر اسلام،اتحاد،پیشرفت ، ... قبول کردیم زبان رسمی کشورمون فارسی باشه همین!حالا چرا فکر میکنی ما باید قدر این باستانتونو بدونیم؟اگه صاحب تمدن بودیم بلا شک وضعمون این نبود!و هیچ وقت به متجاوزان اجازه ورود به کشورمونو نمیدادیم( چه در دوره قاجار چه پهلوی های بی غیرت و چه ماقبل اون زمان حمله موغول و ارمغان اعراب). شما تعصب چشماتونو کم سو کرده! من میگم برو سعی و تلاش بکن در جهت اعتلای زبانت،باورت و ... ولی شما برمیگردید میگید مثلا من چی واسه سربلندی فرهنگ و زبانت چی کردی؟ من فرهنگ و زبانمو فدای خاک کشورم و نفرت از بیگانه کردم هرچند ...
بهتره بیش تر از این بحث نکنیم. اگه حرفی واسه من داشتید بهم پیام خصوصی بدید!!
توصیه آخر: ما همه ایرانی هستیم و موفقیتهامون هدیه ای برای ایران و ایرانیه.حق و حقوق خودمونو بدونیم و به سربلندی ایرانمون فکر کنیم نه یک قوم و قشر خاص!!
 
آخرین ویرایش:

varia

Well-known member
درود

دوستان فرهیخته فرهشت( موضوع) دانش را با فرهنگ و پاسداری از نیاماند های ( میراث های) پیشینیانمان نیامیزید هر کدام از این دو جای خود دارند دانش جای خود و فرهنگ و دیرینه ی کشور باستانی مان هم بجای خود ارزش دارند

شما که سنگ دانش بر سینه می زنید و به نگهبانی از زبان و فرهنگ کشور خویش باور ندارید بفرمایید چه کاری برای سربلندی کشور تان کرده اید

دوسد گفته چون نیم کردار نیست چوب لای چرخ دیگران گذاشتن آسان است ارزشمند آن است که خود برای سربلندی کشور کاری کرده باشی

فرهنگ ایرانی بودن ما با پاسداری از زبان و فرهنگ ما استوار و پیدا می گردد

شما در نگر بگیرید که تا چند سال پیش واژه ای بنام لپ تاپ در کشور ما نبود چه چیز مایه رواج این واژه ی فرنگی در ایران شد ؟

چرا از روز نخست آن را به زبان پارسی بر نگردانند تا توانمندیهای این زبان ارجمند نشان داده شود ؟


تن آسایی , نا خود باوری و خود باختگی و سرافگندگی فرهنگی در برابر بیگانه گان باور کنید در دراز نای تاریخ اینگون نمونه ها بسیار است

ما در روزگار ساسانیان شبیخون و یورش اربهای بی فرهنگ سوسمار خور را داشتیم ما در روزگار مغولان تاخت و تاز یاسای چنگیزی و تیمور لنگ را داشتیم

ما در روزگار غاجار شبیخون فرنگی را پذیرا شدیم که تر کشهای آن تا کنون در پیکر دردمندمان است ما امروزه هم ارب گرایی و ارب پرستی داریم پس بفرمایید این چه کشور پارسی هست

که ما داریم ؟

اگر کشور ما از نگر دانشیک پسمانده است بدبختی آن را باید در فرهنگ نا پویای آن دانست در ارب زدگی و غرب زدگی کورکورانه باید جست

شتر سواری دولا دو لا نمی شود یکباره بجای کشور ایران پارسی بگویید کشور اربی و فرنگی ایران

اگر مردم و سردمداران این سرزمین در برابر تاخت و تاز فرنگی بیگانه گان ایستادگی می کردند اکنون کشور پارسی ؟ ما این نبود که هست


ما در این کشور هرچه بدبختی داریم از دنباله روی و خود باختگی در برابر فرهنگ و دستور های اربها و فرنگها داریم


قارچ های زهر آگین اربها و فرنگها بر قانون ها و کانونهای میهن ما سایه افکنده گویی شما نمی دانید

هر کاری در این کشور می شود باید بر پایه ی دستور های اربی فرنگی باشد

ما از خود چه داشته ایم و اکنون چه داریم ؟
عزیز دل برادر من نمیگم که کاری کردم یا نه!من اصولی که بنظر خودم صحیح میدونم میگم . چون زبان رسمی ما فارسی هست فکر نکن کشور ما ایران فارسی زبان هست! قدر زبان تو بدون منم سعی میکنم زبان خودمو حفظ کنم و مطمئنم که صحیح فکر میکنم! ایرانی بودن به فارس بودن نیست شاید شما ها اینجور فکر کنید ولی نگاهت رو واقع بین تنظیم کن تا ...!
ما ها بخاطر اسلام،اتحاد،پیشرفت ، ... قبول کردیم زبان رسمی کشورمون فارسی باشه همین!حالا چرا فکر میکنی ما باید قدر این باستانتونو بدونیم؟اگه صاحب تمدن بودیم بلا شک وضعمون این نبود!و هیچ وقت به متجاوزان اجازه ورود به کشورمونو نمیدادیم( چه در دوره قاجار چه پهلوی های بی غیرت). شما تعصب چشماتونو کم سو کرده! من میگم برو سعی و تلاش بکن در جهت اعتلای زبانت،باورت و ... ولی شما برمیگردید میگید مثلا من چی واسه سربلندی فرهنگ و زبانت چی کردی؟ من فرهنگ و زبانمو فدای خاک کشورم و نفرت از بیگانه کردم هرچند ...
اگه جلوی حرکت آب رودخانه رو بگیری زمینهای حاصل خیز اطرافشو زیر آب میبره و تو این کشور اقلیتها کتک همینو می خورن! پیشرفته ترین کشورهای دنیا اونایی هستن که تمدنی ندارن!یعنی زندگی نمیکنن!پیشرفت نمیکنن؟! اگه قرار باشه فرهنگی تو این کشور باشه اون فرهنگ اسلامی هست چرا که همین اسلام مارو یک جا جمع کرده! در ضمن عزیز دل برادر عرب نه ارب. عرب همونیه که 400سال فرهنگش بر این کشور غالب بوده،بعدش مغولها دو الی سه قرنی اومدند و بعد اون از قرن هشتم به بعد برو ببین تاریخی که خودتون نوشتید چی میگه،قرنهای آخر هم که فرنگی ها اومدند.باستان! اینه؟
توصیه آخر: بهتره به اعتلای ایران اسلامیمون و دفع چنگهای بیگانگان فکر کنیم تا له کردن هم دیگر.
اگه واسه منم حرفی داشتی پیام خصوصی بده چرا که اینجا ...
و نیز:rose::rose: تقدیم به همه ایرانیان
 
عزیز دل برادر من نمیگم که کاری کردم یا نه!من اصولی که بنظر خودم صحیح میدونم میگم . چون زبان رسمی ما فارسی هست فکر نکن کشور ما ایران فارسی زبان هست! قدر زبان تو بدون منم سعی میکنم زبان خودمو حفظ کنم و مطمئنم که صحیح فکر میکنم! ایرانی بودن به فارس بودن نیست شاید شما ها اینجور فکر کنید ولی نگاهت رو واقع بین تنظیم کن تا ...!
ما ها بخاطر اسلام،اتحاد،پیشرفت ، ... قبول کردیم زبان رسمی کشورمون فارسی باشه همین!حالا چرا فکر میکنی ما باید قدر این باستانتونو بدونیم؟اگه صاحب تمدن بودیم بلا شک وضعمون این نبود!و هیچ وقت به متجاوزان اجازه ورود به کشورمونو نمیدادیم( چه در دوره قاجار چه پهلوی های بی غیرت). شما تعصب چشماتونو کم سو کرده! من میگم برو سعی و تلاش بکن در جهت اعتلای زبانت،باورت و ... ولی شما برمیگردید میگید مثلا من چی واسه سربلندی فرهنگ و زبانت چی کردی؟ من فرهنگ و زبانمو فدای خاک کشورم و نفرت از بیگانه کردم هرچند ...
بهتره بیش تر از این بحث نکنیم. اگه حرفی واسه من داشتید بهم پیام خصوصی بدید!!
توصیه آخر: ما همه ایرانی هستیم و موفقیتهامون هدیه ای برای ایران و ایرانیه.حق و حقوق خودمونو بدونیم و به سربلندی ایرانمون فکر کنیم نه یک قوم و قشر خاص!!

درود

والاگهر

من خودم فارس نیستم بلکه از تیره ی( قوم) لک هستم که گویشی مانند کردی و لری دارند اما هنگامی که من یا تو هر کس ایرانی دیگر بخواهد در جهان سخن بگویید زیان آیینی( رسمی) کشورش را در نگر می گیرند

من کاری با گویش های درون میهن خود ندارم و به آنها هم می نازم اما سخن بر سر شبیخون فرهنگی بیگانه ی برون مرزی است

گفتم برای نمونه لپ تاپ را چند سالی بیش نیست که رواج پیدا کرده اما چرا برابر زیبا و درست آن رو رانی را چرا بکار نمی برند مگربر گردان ( ترجمه ی) لپ تاپ جز این واژه است ؟

می دانید چرا ؟ چونکه در این کشور خود باختگی و سرافندگی فرهنگی در برابر فرهنگ بیگانه درد مندانه به یک فرهنگ جانکاه و دل آزار در آمده است

آری بیگانه باوری برای مردم و هتا دانش اندوخته های ما به گونه ای فرهنگ در آمده است

گرفتاری و درد ما این است
 
آخرین ویرایش:

varia

Well-known member
درود

والاگهر

من خودم فارس نیستم بلکه از تیره ی( قوم) لک هستم که گویشی مانند کردی و لری دارند اما هنگامی که من یا تو هر کس ایرانی دیگر بخواهد در جهان سخن بگویید زیان آیینی( رسمی) کشورش را در نگر می گیرند

من کاری با گویش های درون میهن خود ندارم و به آنها هم می نازم اما سخن بر سر شبیخون فرهنگی بیگانه ی برون مرزی است

گفتم برای نمونه لپ تاپ را چند سالی بیش نیست که رواج پیدا کرده اما چرا برابر زیبا و درست آن رو رانی را چرا بکار نمی برند مگربر گردان ( ترجمه ی) لپ تاپ جز این واژه است ؟

می دانید چرا ؟ چونکه در این کشور خود باختگی و سرافندگی فرهنگی در برابر فرهنگ بیگانه درد مندانه به یک فرهنگ جانکاه و دل آزار در آمده است

آری بیگانه باوری برای مردم و هتا دانش اندوخته های ما به گونه ای فرهنگ در آمده است

گرفتاری و درد ما این است
\
والاگهرجان
اول اینکه اینی که میگید رو تو تایپیک اولتون نگفتید. دوم اینکه از باری تعالی چشمی باز برای همه ی ایرانیان می خوام و عاقبت بخیری. خوش باش my brother ولی احتیاط رو رعایت کن تا این فکر و عقیدت همونی نباشه که اونها میخوان اونجور باشه!!

 

veterner

New member
ضمن تقدیم احترام، خدمت شما استاد گرانقدر

یک سوال دارم بنده!

آیا باید این واژه ها رو جایگزین کنیم؟

منظورم اینه که با معادل سازی این واژه ها چه اتفاقی میفته؟

علم بومی میشه؟ یا زبان پارسی حفظ؟

باز فردا که دوباره یک پیپر (مقاله) جدید چاپیده گردید! دوباره بریم معادل سازی! اینجوری که میشیم مترجم زبان انگلیسی به زبان فارسی 1000 سال پیش!

در کلامم هیچ تندی ندارم، جدا سواله برام!

احسنت. خیلی گل گفتی. بابا این آقا چون چندتا کلمه فارسی بلده میخواد اینجوری خودشو نشون بده!!
 

shayeste12

New member
شما آقاي دكتر وقتي ازتون بخوان كه يه مقاله توي isi چاپ كنين چيكار مي خواين بكنيد
درواقع همونايي كه ميگن زبان فارسي رو پاس بداريد ميگن قبل دفاع پايان نامه اكسپت مقاله اتون بايد بياد
 
آخرین ویرایش:
شما آقاي دكتر وقتي ازتون بخوان كه يه مقاله توي isi چاپ كنين چيكار مي خواين بكنيد
درواقع همونايي كه ميگن زبان فارسي رو پاس بداريد ميگن قبل دفاع پايان نامه اكسپت مقاله اتون بايد بيادا یازتون بخوان به زبان انگليسي ارائه بدين چيكار ميكنين؟






درود

اینجا سخن از شبیخون و افسار فرهنگی است پس فارسی می گویم اما آنجا که که نیاز است سربه سر انگلیسی می گویم


شما بکوشید که دو فرهشت ( موضوع) فرهنگی و دانشیک را با هم در نیامیزید هر کدام بجای خود


اینجا سخن از برابر های پارسی واژگان بیگانه است که تا تر زبانان ( مترجمان ) دوستدار میهن به توانمندیها و گستره ی گنجینه ی زبان خویش پی ببرند وبهای زبان این سرزمین را بدانند

اما اگر جایی نیاز باشد باید سربه سر به انگلیسی گفت


من با زبان بیگانگان دشمنی ندارم بلکه با خود باختگی فرهنگی در ستیزم و اینکه بگوییم چون کشوری اربی یا فرنگی این واژه را بکار برده ما هم همان را بکار بریم این اندیشه تیشه زدن بر سرو بلند باستانی زبان این آب و خاک است


چرا آنچه خود داریم زبیگانه بخواهیم ؟؟ به بهای تن آسایی دریوزگی کنیم؟
 
آخرین ویرایش:
بالا