.:: اسپم سرای مسابقه ی عکس بچگی...

[MAHSABANOO]

پس شفق جونم به دوستان بگو به قبلیا هم امتیاز بدندیگه فقط از الانبه بعد نباشه که :thanks:به یاری سبز امتیازتان نیاز داریم خخخخخخخخخخخ

 

[MAHSABANOO]

میخوام یبارم شده تو زندگیم به ملت اعتماد کنم خخخ بگم ..کرهانی

(اما یه حس غریبی بهم میگه مهنا ولی خو امروز حس غریبو فراموش میکنم خخ )

اون حس غریب به منم میگه مهنا هست ولی خو از طرفیم به کرهانی شک ئدارم

 

[melinaa]

هیشکی تو بچگیش اندازه منو خواهرم باحال نبوده...
میرفتیم کل محله رو جمع میکردیم...ی دسته بچه شر که از دیوار بالا میرفتن...بعد تو محوطمون هر چی سوسک و کفشدوزک بود جمعشون میکردیم و دست هر کدوممونم ی جعبه کبریت بود...بعد که پر میکردیم توش ور همه باهم میرفتیم تو حوض پشت خونمون همشونو ول میکردیم تو آب...بعد ی کیفی میکردیم اساسی...همشون قل میخوردن تو آب و نمیتونستن بیان بیرون...اگر هم میخواستن بیان بیرون بزور میکردیمشون تو اب...انگار باید حتما توسط ما کشته میشدند..چقد مرض داشتیم اساسی.....خخخخخخخ

 

[SH!LA]

در شبی هم چون امشب، از اسپم سرایی گذر می کردیم که ناگه؛ بر آن شدیم که اسپمی نیز به یادگار بر جای بگذاریم!

 

[شفق بانو]

در شبی هم چون امشب، از اسپم سرایی گذر می کردیم که ناگه؛ بر آن شدیم که اسپمی نیز به یادگار بر جای بگذاریم!

دست شما درد نکنه شیلا جان / دوستان انگاری واکسن انتی اسپم زدن اسپم نمیذارن

 

[کرهانی]

هیشکی تو بچگیش اندازه منو خواهرم باحال نبوده...
میرفتیم کل محله رو جمع میکردیم...ی دسته بچه شر که از دیوار بالا میرفتن...بعد تو محوطمون هر چی سوسک و کفشدوزک بود جمعشون میکردیم و دست هر کدوممونم ی جعبه کبریت بود...بعد که پر میکردیم توش ور همه باهم میرفتیم تو حوض پشت خونمون همشونو ول میکردیم تو آب...بعد ی کیفی میکردیم اساسی...همشون قل میخوردن تو آب و نمیتونستن بیان بیرون...اگر هم میخواستن بیان بیرون بزور میکردیمشون تو اب...انگار باید حتما توسط ما کشته میشدند..چقد مرض داشتیم اساسی.....خخخخخخخ

وایییی ملینا:1dco2x0p1lilzhfpg1t
من اوج جونور ازاریم این بود که بطری پلاستیکی اتیش میزدم بعد اب میشد قطره قطره میگرفتم بریزه رو مورچه ها:14:
خب بچه بودم خب:dadad4: بعدنا همش کمکشون میکردم نمیرن یا اگه میمردن خاکشون میکردم

 

[eeeeeeehsan]

ولی آغا خداییش مدیر از شفق باحال تر دیده بودین؟؟
تاپیک باز کرده واسه اسپم، بعدم هرروز همه رو تشویق به اسپم گذاری می کنه ولی هیچکدوم همکاری نمی کنیم :|
داره خواهش می کنه ازمون میگه آغا اسپم بذارید ولی بازم همکاری نمی کنیم :| :smiliess (5):

دست شما درد نکنه شیلا جان / دوستان انگاری واکسن انتی اسپم زدن اسپم نمیذارن

 

[eeeeeeehsan]

وایییی ملینا:1dco2x0p1lilzhfpg1t
من اوج جونور ازاریم این بود که بطری پلاستیکی اتیش میزدم بعد اب میشد قطره قطره میگرفتم بریزه رو مورچه ها:14:
خب بچه بودم خب:dadad4: بعدنا همش کمکشون میکردم نمیرن یا اگه میمردن خاکشون میکردم

حالا کرهانی این سری من حدس زدم کرهانی و همه هم از قریب به اتفاق گفتن کرهانی، این تن بمیره (بگو خدا نکنه!!) سوژه خودتی یا یکی دیگست؟!!

 

[SH!LA]

دست شما درد نکنه شیلا جان / دوستان انگاری واکسن انتی اسپم زدن اسپم نمیذارن

شفق جـان چند تا واکسن اخطار بهشون بدی خوب میشن..! :riz481:

 

[scientist]

دوستان کی نتیجه مسابقه رو میگین؟؟
شفق جون منتظریم ainting:

 

[profsor]

هیشکی تو بچگیش اندازه منو خواهرم باحال نبوده...
میرفتیم کل محله رو جمع میکردیم...ی دسته بچه شر که از دیوار بالا میرفتن...بعد تو محوطمون هر چی سوسک و کفشدوزک بود جمعشون میکردیم و دست هر کدوممونم ی جعبه کبریت بود...بعد که پر میکردیم توش ور همه باهم میرفتیم تو حوض پشت خونمون همشونو ول میکردیم تو آب...بعد ی کیفی میکردیم اساسی...همشون قل میخوردن تو آب و نمیتونستن بیان بیرون...اگر هم میخواستن بیان بیرون بزور میکردیمشون تو اب...انگار باید حتما توسط ما کشته میشدند..چقد مرض داشتیم اساسی.....خخخخخخخ

وووووووووووووییییییییی:smiliess (5)::smiliess (5)::smiliess (5):

 

[melinaa]

وایییی ملینا:1dco2x0p1lilzhfpg1t
من اوج جونور ازاریم این بود که بطری پلاستیکی اتیش میزدم بعد اب میشد قطره قطره میگرفتم بریزه رو مورچه ها:14:
خب بچه بودم خب:dadad4: بعدنا همش کمکشون میکردم نمیرن یا اگه میمردن خاکشون میکردم

خخخخخ کرهانی جان....من خواهرم میگرفت جوجه های 1 روزه رو میشست محکم با تایدو ریکا میسابیدشون...بعد که میمردن انقد گریه میکرد میرفت زیر درخت گردو دفنشون میکرد...خخخخخخ

 

[شفق بانو]

دوستان کی نتیجه مسابقه رو میگین؟؟
شفق جون منتظریم ainting:

پریسا جان نتیجه مسابقه امشب ساعت 9 اعلام میشه

شفق جـان چند تا واکسن اخطار بهشون بدی خوب میشن..! :riz481:

شیلا جان :riz481:

 

[mexin]

هیشکی تو بچگیش اندازه منو خواهرم باحال نبوده...
میرفتیم کل محله رو جمع میکردیم...ی دسته بچه شر که از دیوار بالا میرفتن...بعد تو محوطمون هر چی سوسک و کفشدوزک بود جمعشون میکردیم و دست هر کدوممونم ی جعبه کبریت بود...بعد که پر میکردیم توش ور همه باهم میرفتیم تو حوض پشت خونمون همشونو ول میکردیم تو آب...بعد ی کیفی میکردیم اساسی...همشون قل میخوردن تو آب و نمیتونستن بیان بیرون...اگر هم میخواستن بیان بیرون بزور میکردیمشون تو اب...انگار باید حتما توسط ما کشته میشدند..چقد مرض داشتیم اساسی.....خخخخخخخ

عاغا قویا تکذیب میشه ..مگه چنین چیزی داریم؟! هوم؟!:21:

 

[melinaa]

عاغا قویا تکذیب میشه ..مگه چنین چیزی داریم؟! هوم؟!:21:

پس چی...چطور نداریم...ما اینکارو میکردیم.خخخخخخخخ

 

[mexin]

پس چی...چطور نداریم...ما اینکارو میکردیم.خخخخخخخخ

اصلا ما تو شهرمون مگه مورچه و کفشدوزک داریم؟! هوم؟!:21:

 

[شفق بانو]

داداش حاجی امضای اجی شفق رو ببینید /قشنگ شده ؟:rolleyessmileyanim:

 

[شفق بانو]

آبجی شفق.....امضات خیلی قشنگه.... پیچکش عالیه.....تشکر فراواااااااااااااااااااااااااااااان :riz304:

خواهش میکنم /خوشحالم خوشتون اومد / حداقل کاری که میشه کرد :rose:

 

[mahii]

داداش حاجی امضای اجی شفق رو ببینید /قشنگ شده ؟:rolleyessmileyanim:

شفقی مادر همه اینا برنده یه دورن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:21:
ماشالله ماشالله خدا حفظشون کنه:tonguesmiley:

 

[Nike313]

امضات عالیه اجی

مخصوصا اون عکسه......