نتایح جستجو

  1. zohreh22

    دفتر شعر

    دل کندن.... ای زندگی بردار دست از امتحانم چیزی نه میدانم نه می‌خواهم بدانم دلسنگ یا دلتنگ، چون کوهی زمینگیر از آسمان دلخوش به یک رنگین‌کمانم کوتاهی عمر گل از بالانشینی‌ست اکنون که می‌بینند خارم، در امانم دلبسته‌ی افلاکم و پابسته‌ی خاک فواره‌ای بین زمین و آسمانم آن روز اگر خود بال خود...
  2. zohreh22

    دفتر شعر

    حسین منزوی : همواره عشق، بی خبر از راه می رسد چونان مسافری که به ناگاه می رسد وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه می رسد اینت زهی شکوه که نزدت کلام من با...
  3. zohreh22

    دفتر شعر

    شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا بیت های روشن و شعله ورم را...
  4. zohreh22

    دفتر شعر

    من خواستم که خواب و خیال خودم شوی من خواستم که خواب و خیال خودم شوی رویا شوی امید محال خودم شوی لرزید دستهایم و سرگیجه ام گرفت آوردمت دلیل زوال خودم شوی یا در دلم شناور یا بر تنم روان ماهی و ماه...
  5. zohreh22

    دفتر شعر

    شکسته اند باید کمک کنی، کمرم را شکسته اند بالم نمی دهند، پرم را شکسته اند نه راه پیش مانده برایم نه راه پس پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند...
  6. zohreh22

    دفتر شعر

    به پای خودمان... خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان انتخابی است که کردیم برای خودمان این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند غم نداریم ، بزرگ است خدای خودمان بگذاریم که با فلسفه شان خوش باشند خودمان آینه هستیم برای خودمان ما دو رودیم که حالا سر دریا داریم دو مسافر یله در آب و هوای...
  7. zohreh22

    دفتر شعر

    بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی ** من در پی رد تو کجا و تو کجایی دنبال تو دستم نرسیده است به جایی ای « بوده » که مثل تو نبوده است، نگو هست ای « رفته » که در قلب منی گرچه نیایی... این عشق زمینی است که آغاز صعود است پایبند « هوس » نیستم ای عشق « هوایی » قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم وای...
  8. zohreh22

    درخواست e book

    سلام ممنونم از لطفتون پیداش کردم... یا حق :rose:
  9. zohreh22

    دفتر شعر

    هیچ وقت هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد امشب دلی کشیدم شبیه نیمه سیبی که به خاطر لرزش دستانم در زیر آواری از رنگ ها پنهان ماند "حسین پناهی"
  10. zohreh22

    دفتر شعر

    شاعرانه ترین اتّفاق همیشه خواسته ام از خدا فقط او را چنان که تشنه لبی چای قندپهلو را به مرگ راضی ام؛ آن جا که راوی قصّه سپرده است به او پیک نوشدارو را سفر که فاصله انداخت بین ما، امروز دوباره سوی من آورده این پرستو را تن تو عطر پراکنده؟ یا که آورده ست نسیم صبح نشابور با خود این بو را؟...
  11. zohreh22

    دفتر شعر

    در انتهای هر سفر در آیینه دار و ندار خویش را مرور می کنم این خاک تیره این زمین پاپوش پای خسته ام این سقف کوتاه آسمان سرپوش چشم بسته ام اما خدای دل در آخرین سفر در آیینه به جز دو بیکرانه کران به جز زمین و آسمان چیزی نمانده است گم گشته ام ‚ کجا ندیده ای مرا ؟...
  12. zohreh22

    درخواست e book

    سلام من دنبال millers anesthesia هستم پلیز هلپ می............
  13. zohreh22

    آخرین اس ام اس ی که گرفتی چی بود؟

    تولدت مبارک:rose: - - - Updated - - - تولدت مبارک:rose:
  14. zohreh22

    آخرین اس ام اس ی که گرفتی چی بود؟

    :ph34r-smiley:راستی یادم رفت شما کد هم میرید؟
  15. zohreh22

    خنده بازار

    دقت کردین google earth این قابلیت رو به شما میده که هر جای دنیا رو که تا حالا ندیدین برین بینین. ولی شما چیکار میکنی؟ . . . . . . .شما صاف میری خونه خودت رو از بالا میبینی!!!
  16. zohreh22

    خنده بازار

    ا - - - Updated - - - الان بچه یک روزه تخت و سرویس خواب جدا داره زمان ما ما رو میذاشتن رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقدر تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم...! .
  17. zohreh22

    مشاعره

    مرا چشمیست خون افشان به دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید ازآن چشم و از آن ابرو:dadad4: - - - Updated - - - مرا چشمیست خون افشان به دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید ازآن چشم و از آن ابرو:dadad4:
  18. zohreh22

    سلام. قبلا شعر میگفتم ولی چند وقته جدا شدم از این وادی . شما چی؟

    سلام. قبلا شعر میگفتم ولی چند وقته جدا شدم از این وادی . شما چی؟
  19. zohreh22

    دفتر شعر

    ای پر از عاطفه در قحط محبت با من کاش می شد بگشایی سر صحبت با من هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا درد تنهایی و بی برگی و غربت با من از خروشانی امواج نگاهت دیریست باد نگشوده لبش را به حکایت با من خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال آسمان دور شد از روی حسادت با من بعد از این شور غزلهای شکوفا با...
  20. zohreh22

    دفتر شعر

    اصلا چرا دروغ ، همین پیش پای تو گفتم که یک غزل بنویسم برای تو احساس می کنم که کمی پیرتر شدم احساس می کنم که شدم مبتلای تو برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو دل می دهم دوباره به طعم صدای تو از قول من بگو به دلت نرم تر شود بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو! دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد : یک...
بالا