بذار ببینم :smiliess (11):
-
عع آفرین نه ایراد نگرفتی (خو ب سایزش ک ایرادیده بودی خو:dadad4
خو داشتم تند تند میخوندم .....آفرین :applause:
ایش نوتر ایراد نگیر دیگه حالا باست شیرینیم آورده (حالا ریضا میگفت سنگم میخوره واااا:65d6a5d6s....خو راست کلیک کن بزن وایو ایمج:black_eyed:
خواهش میکنم داداش
مرسی لطف دارین /بله جای شما سبز خوشمزه شد
وای داداش یه داداش دارم عاشق شیرینی /من همیشه واسشون درست میکنم .
تازه نمیذارن شیرینی یه ذره از داغی بیفته .مجبورم وقتی خوابن درست کنم تا بیدار شدن داغ داغ نخورن خخخ
خخخ برم کوچولو اپ کنم هیچیش معلوم نیست:black_eyed:
داداش نوتر
اینارو من پختم /بفرمایید /ببخشید دیگه مجازیه
خدایا ، مانده ام
نمیدانم
از دست داده ام
یا از دست رفته ام
که روزگارم این چنین است
همین که یک نفر از دور ، لباسش رنگ تو باشه
همین که تو مسیر من ، یه گلفروشی پیدا شه
بازم یاد تو می افـــــــتم
همین که عصر یک جمعه ، آدم تو خونه تنها شه
همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه
بازم یاد تو می افـــــــتم
با آهنگی که دوست داشتی، تموم کافه ها بازن
تموم شهر همدستن منو یاد تو بندازن
تو نیستی سرد و یخ بندون
تموم فصلا پاییزه
گذشتن از تو واسه من ، گذشتن از همه چیزه
همین که عکس تنهایی کنار دریا میگیرم
بدون شب بخیر تو به خواب گریه ها میرم
بازم یاد تو می افـــــــتم
با هر بارون با هر برفی، که میشینه رو این کاجا
میرم هرجایی تو این شهر ، میرم هرجایی تو دنیا
بازم یاد تو می افـــــــتم
یه وقتایی همه چی هست ، ولی اونی که باید نیست
دوبار ترکم کن ، مردن به این آسونیا هم نیست
"بیایید دوست معمولی باشیم عشــق همه چیز رو خراب میکنه"
نوشته های من مخاطب نداره !!!
مخاطب نوشته هام به سادگی یک لبخند رهایم کرده
حرفها سه جورند:
گفتنی
نوشتنی
خوردنی
وچه سنگین اند این حرفهای خوردنی و دم برنیاوردنی!!!
سلامتی کسی که “تصور” نبودنش ،
تلخ ترین “واقعیت” زندگی آدمه …
در پایان حرفهایم...
دوستان مهربانــــــم...
بر سر سفره احساس اگر جایی بود!!!
سخن ساده تبریک مرا جا بدهید…
سین هشتم سخن ساده ی تبریک من است…
جا سر سفره اگر نیست…
به دلها بدهید...
【هـرگز نـمازت را تـرک نکن..
میـلیون ها نـفر زیـر خاک،بزرگتـرین آرزویـشان بازگشـت به دنیـاسـت، تا ســـجـده کنند...ولـو یــک ســجـده....】
((از این جمله ساده رد نشو دوست من))
من خدایی دارم که در این نزدیکی ست...
مهربان
خوب
...
قشنگ
چهره اش نورانی ست...
گاهگاهی سخنی میگوید با دل کوچک من...
ساده تر از سخن ساده من...
او مرا میفهمد.او مرا میخواند...
نام او ذکر من است در غم و در شادی
چون به غم می نگرم آن زمان رقص کنان میخندم که خدا یار من است ،
که خدا یاد من است....
او خدایی ست که مرا میخواهد....!
سلام داداش
خوبين؟خخ به اون بخش متوجه منظورم شدين يه سري بزنيد
ظاهرا سيستم اينجا بهم ريخته به قصد جواب دادن به صورت كزارش ارسال ميشهh34r-smiley::idea_majidonline:
آخی... خدا رو شکر..... نوتر داشتم میمردم از صبح...عذاب وجدان شدید داشتم -
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
