موضوع انشا:تعطیلات بدون انجمن را چگونه گذراندید؟

mohana

Well-known member
51361547726576443717.jpg

دوستان سلام
تو این مدتی که در انجمن باز نمیشد دلم برای تک تک بچه ها تنگ شده بود!:riz304:
آخه تا به حال سابقه نداشت اینقدر پشت در انجمن بمونیم....

دوست خوبمون mw.ashel پیشنهاد تاپیک رو دادن چون خودشون مسافرتن من این تاپیک رو باز کردم :thanks:

منتظر انشا زیباتون هستیم:a2d3:
 

BBT

New member
خب
مسافرت رفتممم
مطالعم بیشتر شددددد:smilies-azardl (181
یه طرح تحقیقاتی رو شروع کردمممم:smilies-azardl (113
و این که فسیبوک فعالتر شدمممممم:tonguesmiley:
کلا فکر میکنم ارزششو داشت خخخ:motat:
---------------------------------------------
الانم که انجمن انگار سوار ماشین زمان شده برگشته عقب ......
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

maxin

Well-known member
بسم الله الرحمن الرحیم.
من اولش که به انجمن آمدم خیلی تعجب کردم که باز نشد وخیلی ناراحت شدم.
اما فردای آن روز یکی از دوستانم به من گفت که دارن در ایران یکسری سرور هارو خانه تکانی می کنند.
من خیلی بیشتر ناراحت شدم چون تازه داشتم زیاد درس میخاندم تا بیایم گزارش بدهم.اخر این سایت تنها امید من است در شهرم ودانشگاهم کسی نیست که امید وانگیزه ای برساند.
اما یادم افتاد که در تالار گفتگوی علوم پزشکی هم عضو شده ام.گرچه در آنجا پشه هم پر نمی زد ولی وقتی رفتم دیدم :(نامرتا اصن یسری بروبچ پلاسن اونجا تکخورا:mad_majidonline:).خیلی خوشحال شدم ودر آنجا روزگار میگذراندیم.
همینطور به سایت لینکداین هم بیشتر سر زدم ودوستان خوبی در رشته مورد علاقه ام پیدا کردم وخیلی کمکم کردند.حتی چندتا دوست خارجی هم پیداکردم.واین هم یک خاطره از آن سایت:
(انجمن بسته بود رفتم سایت لینکداین تو انجمن دانشگاه علوم پزشکی تهران یه بحثی بود که نظرتون درمورد مصاحبه دکترا تو ایران چیه؟
منم اول نظرموخیلی کوتاه نوشتم.
دیدم یه هندی (آقای نیومن ...دکترا داشت)اومده به انگلیسی زیر پستم چن خط نوشته ونظر داده....
خلاصه سرتونو درد نیارم یه چندین تایی پیام طولانی ب انگلیسی ردوبدل کردیم حالا هی منم خودمو میکشتم به هر مرورگری سر میزدم ک کلمه انگلیسی مناسب پیدا کنم.یوختم بی ادبی نشه
آخرش دیگه داشتم خودکشی میکردم دیدم ب فارسی نوشته:خب مسکین جان حرف شما درسته ولی باید این قضیه رو از نظر اساتیدم بررسی کرد و......
.
.
.
من/:
بازم من بدبخت/:
اون موقع بود که این خلع تکنولوژی رو قشنگ احساس کردم ک چرا نمی تونم از همین پشت سیستم اسپیکرمو بکوبم تو کلش!!!
دیگه افتاده بودم به سینه خیزبرا لغت ... اونوخت آقااین همه مدت فارسی بلد بودوحرف نمی زد(مدرک دکتراشو دانشگا تهران گرفته بود).
نتیجه اخلاقی:واقعا راس گفتن قدیمیا که هیچ جا انجمن خود عادم نمیشه!)

این بود انشای من بقیشم بلد نیستم.!!!:tonguesmiley:
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

bioshimi93

New member
بدون انجمن دلم گرفت خیلیی زیاد:dadad4:
درس خوندم اما نه بیشتر از قبل
رفتم یه انجمن دیگه اما هیچ جا انجمن علوم پزشکی نمیشه:sad:
تو این مدت دلم برای همه ی دوستان و تاپیکهای درسی تنگ شده بود
خیلی خوشحالم که بازم انجمن درست شده ...:thanks::thanks:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

bioshimi93

New member
ببخشید مهنا جون تمام راههای ارتباطی بسته شده:heart:
این مدت دلم خیلی برات تنگ شد
بسته شدن انجمن ......:65d6a5d6s:
 

dilak

New member
ن همش موهامو میکندم ناخونامو می خوردم و لعنت به شانسم میگففتم
آخه بعد کنکور خیلی استرس داشتم نیاز داشتم با دوستام تو سایت حرف بزنم ولی درش تخته شده بود خیلی گریه کردم شبا کابوس میدیدم خخخخخخخخخخخخخخخخ
 

arezoo90

New member
من؟!:whistle: تا یه مدت که اطلاع نداشتم بعدرفته بودم سراغ دانلودسوالات ارشدکه رسیدم به..................................انجمن زاپاس(((((((:)
دیدم بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه کلی اشنا ریخته اینجا....................چه خبره(((((:) رفتیم با اشناها اشنا شدیم خخخخخخخخخخ
بعدش کلی خوش گذروندم طی این مدت حسابی خستگی امتحانات و تکوندم ازتنم.................................
کمی هم درس خواندیم دیدیم چه رشته ای داریم چقدخوب ما اینارم خونده بودیم مگه:black_eyed:
افتادم روخط رمان...................
فیلم............................................
دوست ناباب............................................ای وای نه ببخشیدباب بودن ((((((:)
خلاصه تجربه خوبی بود ولی روزای اول سخت بود..........................
دلمم تنگ شده بودبرای بچه های اینجا برای دوستای گلم ویه لحظه فکرکردم شایددیگه هیچوقت نتونم ببینمشون :dadad4:
وچقدراین انجمن مطالب به دردبخورداشت ومن میخواستمشون........................
وچقدردلم میخواست منم تو مطالعه گروهی سال بعدباشم.......................
وچقدر دلم میخواست کاش اون بچه های باسوادی که کمکمون میکردن ودوباره ببینم.............................
وچقدردلم میخواست اون شادیا وغصه خوردنا باشن دوباره.................................

دیگه هیچی همینارومیخواست دلم (((((((((:)
چقدقانع هس :tonguesmiley:

 

BBT

New member
ن همش موهامو میکندم ناخونامو می خوردم و لعنت به شانسم میگففتم
آخه بعد کنکور خیلی استرس داشتم نیاز داشتم با دوستام تو سایت حرف بزنم ولی درش تخته شده بود خیلی گریه کردم شبا کابوس میدیدم خخخخخخخخخخخخخخخخ

در صورت صحت ....:5::5::5:
 

biotechnologist

New member
من روزهای اول روزی 50-60 بار میومدم سر میزدم ولی هیچ خبری نبود.بعد گفتم خب لابد مثه اوندفه دارن پاره ای تغییرات ایجاد میکنن.رفتم به اون یکی سایتی که همیشه میرم دیدم اونم خرابه.بعد هی به داداشم گفتم فکر کنم cash های لپ تاپم خراب شدن چون دیگه تو سایت نمی تونم برم. اون گفت ربطی نداره.مشکل از سروره. ولی من هی میگفتم نه بابا!سابقه نداشته این همه مدت سایت خراب باشه.بعد سعی کردم از تو لینک مستقیم به سایر زیرگروهها برم ولی اونم جواب نداد.باز چند روز گذشت.
بعد اطلاعیه دفاع یکی از بچه های دکتری بیوشیمی دانشگاهمون رو دیدم، چون به BBT قول داده بودم خبرش کنم باز روزی 60 بار اومدم ولی همچنان بسته بود. دیگه فکر کنم BBT جا موند.:smiliess (12):سپس یادم افتاد که همیشه از تاپیک هایی که لایک کردم به ایمیلم پیام میاد رفتم تاریخچه چند روز رو نگاه کردم دیدیم نه!خبری نیست.دیگه خیالم راحت شد که سایت مشکل داشته و هیشکی توش نرفته.منم رفتم سراغ بقیه جاهایی که توش عضو بودم.:whistle:
ولی ظاهرا بچه ها یه جای دیگه جمع شده بودن به من نگفتن:sdasdasd:
به جاش کلی درس خوندم. اصلا خیلی هم خوش گذشت.فکر کردید من هیچ جا نداشتم برم! :a2d3:
 

Nike313

New member
منم یکی دوبار اومدم دیدم بستس دیگه نیومدم :whistle:


بعد دیدم از طرف ناصر یه ایمیل اومده بهم که نمیدونم یه چیزی بود که باید میرفتم تو فیس بوک

اولش هر کاری کردم نتونستم برم ....بعدش یادم اومد که اصن عضوش نیستم که بشه واردش شم :25r30wi:
:25r30wi:


بعدش رفتم عضوش شدم .... دیدم خیلی لایک زیاد داره ..... هیچی دیگه .... واسه اینکه نتونستم از پسشون بر بیام....کلا قیدشو زدم ..... چسبیدم به درسام
:smilies-azardl (181
 

leylii

New member
منم برا تاپیک پایان نامه و پروپوزال نویسی اومدم دیدم بستس ....تمام ترجمه ها رو انجام دادم ..بالاخره تموم شد
 

ROJO

New member
من هرروز عصر بیرون بودم با دوستام خودمو خسته میکردم که شب زود خوابم ببره :riz481:یاد اینجا نیوفتم! اخه کرمون به قالیشه انجمنم به شباش:thumbsupsmileyanim:
 

sepideeee

New member
منم اومدم دیدم اینجا بستس رفتم عضو یه انجمن دیگه شدم :whistle:
بعدشم دیدم که حال نمی ده که ... اینجارو من از این جهت میام که بسیار شخص علمی و فرهیخته ای هستم .. وگرنه منو چه به انجمن :wacsmiley:
 

amirreza

New member
منکه دز اعتیادم بالا نیست قبلا هر روز 2 بار سر میزدم اونم چند مین
داشتم سر به بیابون میذاشتمممممممممم:sdasdasd:همش فکر بچه های آنلاینو میکردم که اونا دارن چیکار میکنن؟؟؟؟؟؟
بعضی وقتام فک میکردم کلا مشکل از لپ تاپمه
خلاصه کسیم نمیشناختم تو دنیای بیرون ازش کمک بخام ...کم کم میخواستم دنبال شماره ادمین بگردم باهاش دعوا کنم بگم چه وضعشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:New (6):
عاغا خلاصه بد دورانی بووووووووووووووود واس ماااااا...........اینهمه دوست خوبو کی میتونست یجا جمع کنه جای خالیه تک تکتون حس میشد:heart:
عوضش اعتیادم ب فیس بیشتر شد
 

21Tir

New member
وای وای وای... تحصیلکرده های مملکتو ببین... من که از انشا فراری بودم ببینین چقد نوشتم .... نوشته های شما که یه خطم نمیشه....
نمره همتون صفرررررررررررررررررررررر
 

ROJO

New member
وای وای وای... تحصیلکرده های مملکتو ببین... من که از انشا فراری بودم ببینین چقد نوشتم .... نوشته های شما که یه خطم نمیشه....
نمره همتون صفرررررررررررررررررررررر

شنیدی میگن کم گوی و گزیده گوی چون در!

الان منظور شاعر این پستای ما بود:riz481:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Nike313

sepideeee

New member
وای وای وای... تحصیلکرده های مملکتو ببین... من که از انشا فراری بودم ببینین چقد نوشتم .... نوشته های شما که یه خطم نمیشه....
نمره همتون صفرررررررررررررررررررررر

خوب من که به شخصه طبق قانونه : کم گوی و گزیده گوی چون دُر عمل می کنم تو زندگیم ... والا ... حتی گاهی انقد انشام خلاصه می شد که هیچی توش نمی نوشتم و صفحه سفید می موند :1dco2x0p1lilzhfpg1t
 
بالا