ديدين ﻇﻬﺮﺍ ﻛﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﻴﺨﺎﺑﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﭘﺎ ﻣﻴﺸﻪ ﭼﻪ ﺣﺴﻰ ﺩﺍﺭﻩ! ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﺧﺘﻰ ﻛﺴﻰ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﻪ!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻻﻣﺼﺐ ﺍﺻﻦ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺷﺒﻪ؟
ﺭﻭﺯﻩ؟
ﻇﻬﺮﻩ؟
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ؟
ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ؟
ﺩﻳﺮﻭﺯﻩ؟
ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩن ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻮﻧﺪﻯ؟
ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻯ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻮﻧﺪﻥ؟
ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻫﻴﺸﻜﻰ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ؟
ﺍﻻﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﺮﻳﺨﻪ؟
ﺯﻣﻴﻨﻪ؟
ﻫﻮﺍﺳﺖ؟ ﻓﻀﺎﺳﺖ؟
ﻣﻦ ﻣﻨﻢ؟
ﺍﻻﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻰ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟
ینی مهران تو واسه یه طنز این مدلی یه تاپیک جددا زدی؟؟ووووووووووی از دست تو
ولی اره لامصب وقتی از خاب پا میشی اون لحظه میخای سر به تن کسی نباشه از بس حس بدیه
ینی تاپیک رو حروم کردم؟؟!1!!:5::smiliess (12):
دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده، سواد داری؟ ( خو چه ربطی داشت؟)
نوچ نوچ
بی سوادی؟
نوچ نوچ
پس تو خر من هستی !!!!!
و به این ترتیب ما اوسکول وار بزرگ شدیم ! این یکیش خیلی خارجیه:
آن مان نباران
دو دو اسکاچی
آنی مانی کلاچی!!!
( یهنی چی آخه! زبون آفریقایی میخوندیم؟!!)
ده بیست سه پونزده
هزار و شصت و شونزده
هرکی میگه شونزده نیست!!
17 18 19 20 ! جون من برید تو نخ ادامه ش!!!
خاله پیرزن خونه نیست!
آخه رفته انگلیس!
بخره یه خودنویس!
خودنویسش گرونه
دونه ای یه قرونه!!! ( یعنی خیلی گرون بوده مثلا!)
این یکی که دیگه اینقدر تاثیر گذار بوده که الانم میگیمش!!
اتل متل توتوله!
گاو حسن چه جوره!
نه شیر داره نه پستون ( بعد خیلی جالبه اینجا که بدون شیر و پستون شیرشو بردن هندستون)!!!
یک زن کردی بستون! ( و اینگونه بود که از هند به کردستان سفر کردیم!)
این یکی!!!
حسن یک
حسن دو
حسن سه
.
.
.
حسن ده
حسن دنده به دنده!
حسن بشقاب پرنده!
حسن چرا نمیخنده! ( و بعد در کمال تعجب و ناباوری!!!)
حسن میشینه میخنده!
حسن نوکر بنده!
این یکی هم که نهایت هنر ما رو در متصل کردن مسایل نامربوط به هم نشون میداد!!!
یک، یه دوستی داشتم
دو، دوسِش میداشتم
(تا اینجا اکی!! ربط داشت!)
سه، سپاسگذارم!!!
چهار، چاره ندارم!
پنج، پنجه آفتاب!
شش، شیشه شکستم!
هفت، هفتیر کشم من!
هشت، هشتیر کشم من!
نه، نامه رسونم!
ده، دروازبونم!
( و حالا بعد از انتخاب تمام شغل های آبرومند موجود میزدیم تو کار مطربی!!)
یازده، ریزه میزه!!!
دوازده، قر میریزه!!!
مغز داشتیم ما!!!!
بعد ازمون انتظارم دارن بریم خارج درس بخونیم اوناهم راهمون بدن!!!
حالا اینو بگو:
کلاغه میگه قار قار...
ننه ش میگه زهرمار...
باباش میگه ولش کن...
چادر سیاه سرش کن...
از خونه بیرونش کن...(یعنی دهن کلاغه رو سرویس کردیما!!!خداییش همون موقع هم دلم واسه این کلاغه کباب میشد!!!):25r30wi::25r30wi:
من که وقتی بعدظهر از خواب پامیشم تا یکساعت منگه منگم.........همش دوسدارم گریه کنم.عین این بچهها ک وسط خوابشون بیدارشون کنی گریه میکنن
اخه همیشه نصفه بیدارمیشم....هیوقت نشد بعدظهر درس حسابی بخوابم
جان من شما اینقد که زندگی ماهیا برت مهمه زندگی خودتون مهمه؟خداییش:65d6a5d6s:مگه ماهی هم میخوابه؟!!:5:ما که دو تا ماهی قرمز کوچولو داریم تا حالا ندیدم بخوابن؟!!
جان من شما اینقد که زندگی ماهیا برت مهمه زندگی خودتون مهمه؟خداییش:65d6a5d6s:
من مطمینم که اگه یخورده ازین تمرکزو رو درستون بذارین صد در دویست شاگرد اول میشیدههههههههههه:25ri: