فدای تو :thanks:
آره خوش گذشت, هوا خیلی خوب بود, همین چند ساعت پیش تو ابرا بودم گردنه گردنه گدوک سررررررررررد, منم سرمایی :sarma:
واقعا درست می گن که ایران کشور چهارفصله
سلاااااااااااااااااام راوی جونم
فانوسی عزیزم
الی خوشگلم
راوووووی جون خوش اومدی...........دلم برات خیلی تنگ شده بود........................
به به راوی جون اومده سلام عزیزم:thanks: آره عزیزم مسافرت بودم
سلاااااام به همگییییییی, دلم یه عالمه تنگیده بووووووود براتون :riz304:
دارم صفحه های قبلی رو می خونم
از لطف و محبت همگی کمال تشکر رو دارم :riz304::rolleyessmileyanim:
خااانوم مدیر چرا نمیاد.......
باید بهش بگیم از این بعد مراسم پذیرایی برقرار باشه تو تایپیک..............:thumbsupsmileyanim:
خدا کنه زودتر برگرده مسند مدیریتو بگیره........![]()
راووووی جون زود بیاااااااااااا...............
رااااستی واری جون تبریک صمیمانه من رو پذیرا باش ، اخیییییی کاش یعنی انشاا... ۶شهریورم بهت تبریک بگم
- - - Updated - - -
شمااال که بودم یه خبر خیلی خوب بهم رسید میگم شماها هم خوشحال بشید ، دختر خالم ۱۰ بود ازدواج کرده بود و بچه دار نمیشد ولی کسی نمیدونست نگو ۲سال پیش تقاضا دادن از بهزیستی بگیرن تا اینکه روز قبل عید بهشون یه پسر خوشگل و چشم ابی ۴ ماهه دادن اسمشم گذاشتن محمد طاها .
دیگه دارن از خوشحالی منفجر میشن خدا رو شکر براش گوسفند کشتن و جشن گرفتن و اینا . اصلا از شدت خوشحالی اونا ما خوشحال شدیم . به نظر من که اتفاق قشنگیه . شاید اگر خودمم جای دختر خالم بودم همین کارو میکردم انشاا... که به سلامت بزرگ بشه و با هم ۳نفری زندگی خوبی داشته باشن . اگر امکانش بود اینجا عکس محمد طاها رو میزاشتم شما هم ببینیدش
خداروشکر...هر چی باشه باید بگیم خداروشکر
صبح پا شدم عین این خانم های خیلی خوب کل خونه رو تمیز کردم و ناهار درست کردم و... تا دو دقیقه نشستم پای نت نمیدونم چی شد؟! چه حرکت اضافه ای انجام دادم! که رگ گردنم _که به سمت شانه ی چپم میره_ گرفت....یعنی بساطی دارم از اون موقع!!
نتیجه میگیریم که من اصلا نباید یه تصمیم جدی بگیرم...میخواستم امروز نمودار ها و جداول پایان نامه ام رو با SPSS ترسیم کنم و فصل چهارمم رو شروع کنم که اینجوری شد...و به هیچی نرسیدم
اون قدر درد دارم رفتم 3 ساعت خوابیدم!!!!(الان پشیمون شدی از اینکه حالم رو پرسیدی....مگه نه؟!
ممنون بایت تبریکت بارلی جونم:thanks:....به قول راوی منظورشون اینه که زیاد حرف زدم که شدم پاسخگووو!!!!:25r30wi:
راوی که نیست اینجا هم ساکته ساکته:sadsmiley:
:25r30wi: الان اون منم تو مسند؟؟؟
جناب مصفا اختیار دارید شما تشریف بیارید تهران بعد برید البته با همسر گرامی خوابگاه پس دوستی به چه دردی میخوره اتفاقا بنده هم به احتمال ۱۰۰ درصد اگر قبول بشم باید برم شهرستان خونه ما هم مثل خوابگاه دانشجویی . برادرم و خواهرم که دانشجو هستن . زمان امتحانا خونه ما کاملا سالن مطالعه میشه بنده خدا فقط مامانم اروم میرن و میان
ببین راوی جون چقد دوست دارم.............![]()
چه صندلیه راحتی برات درنظر گرفتم..................![]()
اخه عزیزم ... امیدوارم زودتر خوب شی باید از برادرم بپرسم که چی می تونی استفاده کنی تا بهتر شی ...
می دونم من هم قبلا اینطوری شدم خیلی دردناکه...
نمی دونم چرا من به اشتباه فکر می کردم قمی هستی50):
بابا خوشگلم نزن منو . منظورم که برچسب نیست... می دونی که دکتر پور افکاری اذری هستند و یه قسمت کتاب نوشته بودند گارو گور شکم .(ص 274 بالای کادر طوسی جلد 2).برای همین گفتم ...