♥♥♥ دیدار 3 کاربرعلوم پزشکی در آموزشگاه رزم مقدماتی ایت ا... خاتمی یزد ♥♥♥

هانیه

Well-known member
نه چی گفت بع فرمانده؟مکسین بشکه امیدت به سربازی بود ک لاغرکنی اونم ک بهت حسابی خوش گذسته ....ههههه..(شکلک خنده های شیطانی)
 

eeeeeeehsan

New member
hamchenin slm bar agha ehsan residan bekheyr
سلام داش مهدی
مخلصیم، دلتنگ دیدار :)


نه چی گفت بع فرمانده؟مکسین بشکه امیدت به سربازی بود ک لاغرکنی اونم ک بهت حسابی خوش گذسته ....ههههه..(شکلک خنده های شیطانی)
گفت خب جناب باد میاد کج میشه :65d6a5d6s:
 

هانیه

Well-known member
هههه...عجب..بیاید از خاطره هاتون بگید دیگه مکسین واحسان...
 

e coli

New member
من از سربازی خیلی خوشم میاد بازم ازین خاطره ها بگید
:smilies-azardl (113
 

IL-2

Well-known member
حالا بعد آموزشی چیکار میکنید؟
کجا افتادید؟
 

pashmak

New member
سلام اع چ زود برگشتید
تازه تحریم ها که لغو بشه بقیه شو نمیخاد برید
شایدم برید امریکا
 

hebe.nurse

New member
عه به به
سلام به روی ماهتون کچلا :ad54ad:
خوبید؟
خوش گذشته؟؟
مرررررد شدید؟؟
چقد آموزشیتون زود تموم شد حیف :))
واقعا احسان و مکسین همدیگه رو دیدید؟؟ چه جالب . اولین دیدارتون کجا بود؟ چطور همو شناختید؟ :33:
مکسین احسان کچل شده خوشگل شده؟ :tonguesmiley:
 
آخرین ویرایش:

hebe.nurse

New member
ای بابا تازه برگشتم بذارید ساک و اسباب حموم کاسه بشقابمو بذار زمین میام می نویسم ....
راستی سلام چ خبر :ad54ad:
هووووم اصن هیچ تاتون هست ک هیچی ازین پادگان بدونع؟:smiliess (11):

کلیپ رژه31شهریور(یزد)
گردان دوم(گروهان21و22)امام حسن مجتبی(ع)


1 00_01_50-

1 00_01_50-

خخخخخخخخ چقد خوب رژه میدید :25r30wi: آورین آورین راضیم ازتون :))
میگم اینا که سن بالا میخوردن. شمام جزو اینا بودید ینی؟!! آخی چقد پیر شدید :((
 

maxin

Well-known member
خخخخخخخخ چقد خوب رژه میدید :25r30wi: آورین آورین راضیم ازتون :))
میگم اینا که سن بالا میخوردن. شمام جزو اینا بودید ینی؟!! آخی چقد پیر شدید :((
سلام ممنون.
حالا ک اومدیم انگار همش یه مدت خیلی کوتاه بود یادش بخیر
اتفاقا خاطره بعدی مربوط ب دیدن اهثان تو پادگانه ک وقت کنم امروز فردا می نویسمش.
 

maxin

Well-known member
روز اولی بود ک تو پادگان بودیم(دوم شهریور) صب از نماز خونه رفتیم صبحونه خوردیم و بعدشم راه افتادیم بریم ساتر(انبارپوشاک و وسایل سرباز) داشتم با یکی از هم استانیام گپ می زدم و راه می رفتیم....اولای راه با خودم گفتم ینی میتونم اهثانو امروز ببینم ؟تو دلم گفت اره ب همین خیال باش اونم توی این همه جمعیت تازه اهثانم تالا از نزدیک ندیدم.....قبل رفتن با اهثان قرار گذاشته بودیم ک اگه هموپیدا نکردیم من برم سمت راست دیوار نماز خونه با ماژیک بنویسم e4ینی اهثان ساعت چهار بعدظهر پیش این اجری ک روش نوشتم باش(الان ک بش فک می کنم کارمون خیلی خنده دار می شد)....بیشتر راهو رفته بودیم همینطور ک داشتم اطرافمو برای اولین بار دید می زدم یهو چشمم خورد ب یکی ک تقریبا موازی با من اون سمت جاده داشت با یه سرباز حرف می زدن و راه می اومدن...چون اون ور سربازه هم واساده بود مشکل میشد تمام رخ دید زد.
با خودم گفتم این ب اهثان میخوره خودشه دیگه (تازه کچلم بود),بعد یه فکری کردم گفتم برم پیشش حالا اون نباشه ضایه میشم...تصمیم گرفتم داد بزنم اینطوری اگه اونم نباشه کسی متوجه نمی شد.....خلاصه یکی دوبار بلند صدا زدم اهثان ک یهو برگشت و منو دید هوچی دیگه اون ازون ور جاده و من ازین ور رفتیم وسط جاده همو بغل کردیم و ماچ موچ ازینا....بعدش یکم رفتیم رسیدیم ب ساتر...پیش همه بخط شدیم.....مسول ساتر صدا زد بچهای یزد بیان بیرون بعد اهثانم با بقیه رفت ک لباس پخش کنن...این روز لباسم واسه ما داستانی شد.
من یه لباس سایز46برداشتم ک درست اندازم بود شاید یکمم بزرگتر...حالا نگو شانس من لنگه های این شلوار بد دوخته شده و باز نمیشد اصن..... بردم پس بدم نذاشتن دهنمو وا کنم گرفتش یه سایز 48بهم دادن هوچی دیگه یه شماره بهم بزرگ بود تو آموزشیم لاغر شدم کلا دو شماره ای بزرگ بود بهم...لباسم از روز اول تو تنم گریش گرفته بود یه پوتینم بهم دادن بند نداشت دوباره رفتم با بدبختی بند اونم گرفتم ..اهثانم بابت لباس بد قورام روز اول کلی بهم خندید.
 

AliDaDa

New member
مکسین حان افسوس
از دورانی که خیلی زود گذشت خیلی زود
 

mahii

New member
روز اولی بود ک تو پادگان بودیم(دوم شهریور) صب از نماز خونه رفتیم صبحونه خوردیم و بعدشم راه افتادیم بریم ساتر(انبارپوشاک و وسایل سرباز) داشتم با یکی از هم استانیام گپ می زدم و راه می رفتیم....اولای راه با خودم گفتم ینی میتونم اهثانو امروز ببینم ؟تو دلم گفت اره ب همین خیال باش اونم توی این همه جمعیت تازه اهثانم تالا از نزدیک ندیدم.....قبل رفتن با اهثان قرار گذاشته بودیم ک اگه هموپیدا نکردیم من برم سمت راست دیوار نماز خونه با ماژیک بنویسم e4ینی اهثان ساعت چهار بعدظهر پیش این اجری ک روش نوشتم باش(الان ک بش فک می کنم کارمون خیلی خنده دار می شد)....بیشتر راهو رفته بودیم همینطور ک داشتم اطرافمو برای اولین بار دید می زدم یهو چشمم خورد ب یکی ک تقریبا موازی با من اون سمت جاده داشت با یه سرباز حرف می زدن و راه می اومدن...چون اون ور سربازه هم واساده بود مشکل میشد تمام رخ دید زد.
با خودم گفتم این ب اهثان میخوره خودشه دیگه (تازه کچلم بود),بعد یه فکری کردم گفتم برم پیشش حالا اون نباشه ضایه میشم...تصمیم گرفتم داد بزنم اینطوری اگه اونم نباشه کسی متوجه نمی شد.....خلاصه یکی دوبار بلند صدا زدم اهثان ک یهو برگشت و منو دید هوچی دیگه اون ازون ور جاده و من ازین ور رفتیم وسط جاده همو بغل کردیم و ماچ موچ ازینا....بعدش یکم رفتیم رسیدیم ب ساتر...پیش همه بخط شدیم.....مسول ساتر صدا زد بچهای یزد بیان بیرون بعد اهثانم با بقیه رفت ک لباس پخش کنن...این روز لباسم واسه ما داستانی شد.
من یه لباس سایز46برداشتم ک درست اندازم بود شاید یکمم بزرگتر...حالا نگو شانس من لنگه های این شلوار بد دوخته شده و باز نمیشد اصن..... بردم پس بدم نذاشتن دهنمو وا کنم گرفتش یه سایز 48بهم دادن هوچی دیگه یه شماره بهم بزرگ بود تو آموزشیم لاغر شدم کلا دو شماره ای بزرگ بود بهم...لباسم از روز اول تو تنم گریش گرفته بود یه پوتینم بهم دادن بند نداشت دوباره رفتم با بدبختی بند اونم گرفتم ..اهثانم بابت لباس بد قورام روز اول کلی بهم خندید.

:4d564ad6::4d564ad6::4d564ad6::4d564ad6:
 

eeeeeeehsan

New member
هییییییییییییییییع امان از پست!!
2.gif

مکسول کجایی کچل!

payan-khedmat-pooli.jpg



کی اشکاتو پاک میکنه، وقتی تو پادگانی!
دست رو موهات کی میکشه، وقتی که مو نداری!


%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-1.jpg
 

hebe.nurse

New member
هییییییییییییییییع امان از پست!!
2.gif

مکسول کجایی کچل!

payan-khedmat-pooli.jpg



کی اشکاتو پاک میکنه، وقتی تو پادگانی!
دست رو موهات کی میکشه، وقتی که مو نداری!


%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-1.jpg

ینی میخوای بگی داره بهتون سخت میگذره؟؟:65d6a5d6s:
 
آخرین ویرایش:
بالا