یک خاطره شیرین از دوران کودکی

[pari20]

یه خاطره از بچگیتون بگید زیر 10 سال باشه لطفا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


منم میگم
اول ابتدایی که رفتم همش 6سال داشتم و به هیچ عنوان معنی تقلب رو نمیدونستم
وقتی معلمم برای اولین بار املا میگفت من نرسیدم از رو بقل دستیم نوشتم معلم بررو بر منو نیگا نیگا میکرد منم انگار نه انگار
متوجه شد من نمیدونم تقلب چیه
بعد املا بطور مفصل این موضوع رو توضیح داد
و من فهمیدم چه ساده بودم من!!!!!!!!!!!!!!
بعد ازون دیگه قایمکی تقلب میکردم

 

[pari20]

من نمیخوام بگم چه بلاها که سر مردم نیاوردم ولی شما بگید راحت باشید

 

[iranian girl]

من بچه بودم یه بار به بار بابامو اذیت کردم و بابا هم مثلا باهام قهر کرد رفتم پیش مامانم اونم خاست از این فرصت استفاده کنه به من نکته اخلاقی یاد بده بهم میگه برو به بابا بگو معذرت میخام... منم رفتم به بابام گفتم بابا من معذرت میخام.. یالا پاشو من معذرت میخام.. پاشو بریم برام معذرت بخر..!! خلاصه اینقدر گفتم اونم رفت یه چیز برام خرید به عنوان معذرت..! :tonguesmiley:

 

[iranian girl]

بچه که بودم یادم داده بودن وقتی میخایم از جایی بریم به بقیه بگم یا علی ... دوستای بابام هم از این فرصت سوءاستفاده کرده بودن هر وقت میخاستن اذیتش کنن میگفتن پروانه یا علی.. منم سریش میشدم و هی میگفتم بابا پاشو یا علی.. طفلی یه بار تو سینما اصلا نتونسته فیلم ببینه همش منو بیرون چرخونده.. :25r30wi: