AWWA
New member
یه بار خیلی ناراحت بودم. داشتم به رادیوگوش میدادم. می خواست شروع کنه سوره انعامو بخونه. گفتم چرا بیکار بشینم منم شروع کردم به خوندن باهاش. یواش یواش احساس می کردم دیگه ناراحت نیستم.به آخرش که رسیدم مثل کسی که اکس خورده خوشحال بودم!! اونقدر احساس قشنگی بود که باعث شد چند روز پشت سر هم اون سوره رو بخونم.
یه بارم یکی از دوستام تعریف میکرد ومیگفت: قبل کنکور در کنار مطالعه همش دعای ناد علی رو می خوندم. بعدش که قبول شدم و برای اولین بار رفتم خوابگاه، داشتم تختمو مرتب می کردم که زیر تشک دعای " ناد علی" پیدا کردم. می گفت اونقد برام عجیب بود که چشام پر اشک شد.
شمام همچین تجربه ای داشتین؟اینکه با یه سوره یا دعا ارتباط خاصی برقرار کنین و احساس کنین تو حل مشکلات و آروم شدن بهتون کمک می کنه.
یه بارم یکی از دوستام تعریف میکرد ومیگفت: قبل کنکور در کنار مطالعه همش دعای ناد علی رو می خوندم. بعدش که قبول شدم و برای اولین بار رفتم خوابگاه، داشتم تختمو مرتب می کردم که زیر تشک دعای " ناد علی" پیدا کردم. می گفت اونقد برام عجیب بود که چشام پر اشک شد.
شمام همچین تجربه ای داشتین؟اینکه با یه سوره یا دعا ارتباط خاصی برقرار کنین و احساس کنین تو حل مشکلات و آروم شدن بهتون کمک می کنه.