کلمات لزگی

25RR

New member
قسمت متفرقه
متن 40
Proportion نسبت
implie تدريجي-تلويحي
Add اضافه كردن
Account حساب-ذكر علت
Fried سرخ كردني
Curves انحنا
Ceases سر آمدن- توقف
inflame ملتهب-هيجان
Scaly فلس- پولك
Hence از اين پس
متن 39
Decay پوسيدن-فاسد شدن
Enamel مينا
Saliva بزاق
Encourage پروراندن
Primed ؟
Floss كج؟
Temporarily موقتا
Accessible قابل دسترسي
Enabling قادر كردن
Lesion زيان- خسارت
incorporate تركيب شده
promote ترفيع و ترقي
Carious ؟؟؟؟
Sweet شيرين- شيريني
Intake مدخل
Meal خوراك –غذا
Sticky چسبنده-چسبناك
Rising آب كشيدن
Carrot هويج –زردك
Celery كرفس
Scarpe تراشيدن- خراشيدن
متن 38
Aid كمك- ياري
Consist شامل
Cosmetic ماده يا روغني كه چهره يا موي سر را زيبا مي كند ؟؟؟؟
Strenouse دشوار –پر زور
Elderly كامل – پا به سن گذاشته
Regard رعايت- ملاحظه
Tremendous زياد – ترسناك
Indicator شاخص- نماينده
Status وضع- حالت
Passage مرور- گذر
Chronological زماني
Bring آوردن
Mutation تغيير – جهش
Disturb آشفتن
Makeupساختمان
Taken داخل –دريافتي
Embryo جنين
Respect از هر جهت- از هر حيث
Culture فرهنگ-كشت
Vein وريد – تمايل
Efficient موثر – با كفايت
Occurs رخ دادن- موجود بودن
Hypotheses فرضيه
Category زمينه- مقوله
Fall موفق نشدن- سقوط كردن
Virtually واقعا
Aging سن
متن 37
Getaway بر داشتن
Ridget مرز بندي- برآمده
Pathway جاده- مسير
Spinal cord ستون فقرات
Coordination هماهنگي
bunche up دسته كردن
skull جمجمه
Take place؟؟؟؟
Think فكر –تصور
Decode از كد خارج كردن
Beneath زير-پايين
Bump بر آمدگي
Groove شيار –خط
By for به مراتب
Carry out انجام دادن
Stem ساقه –تنه
Thought انديشه –فكر
Store انبار اندوختن
Getrid؟؟؟؟؟
متن 36
Primate سراسقف؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Intricate پيچيده-بغرنج
Lip لب و لبه
Pronouncing تلفظ
Seem به نظر آمدن-ظاهرا
Tongue زبان- تنه
Shape شكل – درست كردن
Upright راست –عمودي
Slanting شيب دار –كج
Apes ميمون –تقليد كردن
Roughly تقريبا – به طور كلي
Height ارتفاع
Confined منحصر
Analytic تحليلي
Hemisphere نيم كره
Sill آستانه
Deaf كر
Acquisition تحليلي
Perceiving دريافت- درك
Resonator مرتعش كننده
Chord رباط-وتر
Cavity گودال –حفره
Assumption فرض- خود بيني
utilize مورد استفاده قرار دادن
Tract قطعه-ناحيه
Vocal شفاهي
Step قدم
Evolutionary تكاملي
Scholar دانشمند
 
آخرین ویرایش:

25RR

New member
بچه ها سلام .من مشقامو نوشتم. :21:
اگه بازم متن هست من انجام ميدم.
من به نرم افزاري كه مي گين دسترسي ندارم از ديكشنري استفاده كردم
 

Leyenda

Well-known member
سال 83 - 84 سری صبح

carry out = انجام دادن
a great deal = مقدار زیادی
conjecture = تخمین ، گمان
nevertheless = با این وجود
considerable = قابل توجه، مهم
deprivation = محرومیت
devote = اختصاص دادن
investigate = تحقیق کردن
disagreement = مخالف
numerous = بی شمار
determine = تعیین کردن
adaptation = سازگاری
incompatible = ناسازگار
shortcoming = تصور
restoration = بازسازی
spite = دشمنی، اذیت کردن
consensus = اتفاق نظر، عقیده اکثریت مردم
imply = دلالت داشتن بر
controversy = مجادله ، بحث
draw back = نقص
wide spread = گسترده
apply = به کار بردن
as well as = علاوه بر
discourage = دلسرد شدن
finite = محدود
menstruation = قاعدگی
consequently = نتیجتا
attitude = نگرش
infrequently = به ندرت
justify = توجیه کردن
restrict = محدود کردن
vigorous = قدرتمند - پرشورو حرارت
notion = اندیشه
chronically = به طور مزمن
profession = شغل، پیشه
define = مشخص کردن
prescribed = تجویز کردن
account for = توجیه کردن
exploit = استفاده کردن، بهره برداری کردن
decade = دهه
common = مشترک ، رایج
quantity = کمیت
exceptional = استثنایی
exclusive = منحصر به فرد
genius = نبوغ، استعداد
astonishing = شگفت آور
by no mean = به هیچ وجه
recipient = گیرنده
side- effect = عوارض جانبی
component = اجزا
preservative = پیشگیری کننده
occasionally = گهگاه
serious = جدی
obligation = اجبار
inform = اطلاع دادن
adverse = مخالف ، مغایر
occurrence = رویداد
avoid = اجتناب کردن
circumstance = شرایط
contraindication = منع مصرف
sedentary = بی تحرک، ثابت
benefit = سود بردن، مفید بودن
demonstrate = اثبات کردن
engage = درگیر شدن، به کار گرفتن، استخدام شدن
self confidence = اعتماد به نفس
boost = تقویت کردن ، کمک کردن، جلو بردن
stimulate = تحریک کردن
principle = اصول
feature = ویژگی ها
constraint = محدودیت
admission = پذیرش
reception = قبول
application = استعمال، استفاده
submission = فرمانبرداری ، اطاعت
exposure = ارائه، در معرض گذاشتن
attraction = جاذبه
confidence = اعتماد
hazard = خطر
provision = تهیه، تدارک
reward = پاداش
fragmentary = جز جز
integral = کامل ، تمام
statistical = آماری
truthful = صادق ، راستگو
conviction = محکومیت
convulsion = تشنج
injection = تزریق
instance = مثال
demonstration = برهان
complication = عوارض
administration = مدیریت و اداره
implication = دلالت، اشاره
conceivable = قابل تصور
sustainable = قابل تحمل
exposable = قابل نمایش
disposable = قابل برداشت
crucial = تعیین کننده، اساسی
negligible = جزئی، بی اهمیت
trivial = جزئی، ناچیز
incredible = باور نکردنی
contract = قرارداد، پیمان
contrast = مغایرت
competence = صلاحیت
consent = رضایت
conceal = پنهان کردن
condemned = محکوم کردن
attended = حضور داشتن
general practitioner = پزشک عمومی
readjusted = دوباره تنظیم کردن
reclaimed = اصلاح کردن
recommended = توصیه کردن
retired = بازنشسته
accused = متهم
replaced = جایگزین شده
occupied = اشغال شده
maintain = نگهداری کردن
preserve = حفظ کردن
detract = کسر کردن
attenuate = سبک کردن، ضعیف شدن
abundant = فراوان
insidious = خائنانه
anomalous = غیر عادی
intentionally = به طور عمدی
participation = مشارکت
enhancing = بهسازی کردن
legitimizing = قانونی کردن
acquired = اکتسابی
inherited = ارثی
ironically = به طور طعنه آمیز
deny = انکار کردن
eagerly = با رغبت
adopt = پذیرفتن
cautiously = محتاطانه
advocate= طرفدار
drastically= زیاد، سخت، شدید
convey= رساندن، حمل کردن
appetizing = محرک، اشتها آور

:smilies-azardl (181:rose:
 
آخرین ویرایش:

ملیسا

New member
سوالات زبان عمومی سال87-86

این ازمون ارائه شده دوستای گلم.موفق باشین
 
آخرین ویرایش:

sakar

New member

مهارت ششم


accordingly = بنابراین-ازینرو
preced = مقدم بودن بر
insomnia = بی خوابی
irritable = تحریک پذیر عصبی

fatigue = خستگی-کار سخت

suicide = خودکشی

contemplate= اندیشه کردن- انتظار داشتن

uselessness= بی فایده بودن

annihilate = نابود کردن

great auk = ؟

bait = طعمه خوراک

parakeet = طوطی دم دراز

pigeon = کبوتر

falcon = باز-قوش

condor = کرکس امریکایی

preposition = حرف اضافه

take off= پرواز کردن هواپیما

came into= تصرف کردن

intransitive= لازم -فعل لازم

fall out= argued= چنین نتیجه دادن-دعوا کردن

face up with= قبول کردن یک موقعیت ناخوشایند

call off=لغو کردن

count on=rely=depend=اعتماد کردن

cath up with= رسیدن به همان سطحه..

die down=die away=سست شدن

drop out of=leave=ترک تحصیل کردن-ترک کردن

figur out=حساب کردن-سخت فهمیدن

capitalist=سرمایه داری

find out=discover

grow up=بزرگ شدن-رشد کردن

handing in=تحویل دادن

keep up with=بالا رفتن به همان نسبت...

leaves out=شامل نبودن

demographic=جمعیت شناسی

point out=show

loo into=research

carrry on =continue

fall back=دیر کردن

once=به محض اینکه

cut down on=کاهش دادنه

cut down=حذف کردن

taken over=کنترل کردن-تصرف

do with=استفاده از چیزی بدلیل نبودن چیز دیگری

put up=پیشنهاد موردی از چیزی

look back on=فکر کردن درباره رویداد گذشته

broke down=collapsed=فرو ریختن-ازپا انداختن

work out=calculate

wear off=disappear=پاک شدن

wear out=exhaust=زیا خسته شدن

pull through=recover=بهبود یافتن

sort out=resolve=حل کردن-جور کردن

split up=شروع به جدا شدن

cope=از عهده برامدن

opening night=شب افتتاحیه

show up=came=امدن

pull out of=stop

deal=برنامه

letting off=exploding=منفجر کردن-درکردن

pointless=بی لطف

let down=مایوس کردن

pension=پانسیون

held up=delayed= تاخیر کردن

motorway=اتوبان

fell through=به نتیجه نرسیدن

end up=became=خاتمه دادن

carry out=do=انجام دادن

cutting back on=spending leaa on=هزینه را کاهش دادن

cut off=disconnected=قطع شدن ارتباط

do away with=remove=حذف کردن

do up=renovate=از نو درست کردن

wipe off=wipe out=wipe away=پاک کردن

fill up=fill in=پر کردن

kick out=بیرون کردن

boss around=رییس و کارفرمای کسی بودن

pay off=با دادن بدهی از شر طلبکار خلاص شدن

think over=مورد تامل قرار دادن

chickened out=؟

dragged on= طول کشیدن

ripp off=چاپیدن -کلاهبرداری

back up=پشتیبانی کردن-رزرو

doze off=چرت زدن

break down=از پا دراوردن-تجزیه کردن

went under=ورشکست شدن

laid off=موقتا ازکار برکنار شدن

hand out=اعلام کردن

pay back=برگرداندن

mess=کثافت کاری

maid=خدمتکار

tow truck=کامیون کشنده

hang up=قطع کردن

keep off=دور داشتن-دوری کردن

take back=؟

pull down=خراب کردن

barged in=؟

came across=برخوردن به

pass out=ضعف کردن

rush out=؟

came out=؟

put on=زیاد کردن

settel down=سروسامان گرفتن

gave up=ول کردن-تسلیم کردن

stan for=طرفدار....بودن-نماینده ی .... بودن

build up=ترکم-تدارک

turn out=بیرون کردن-خالی کردن

open up=؟

went out=خاموش شدن-عقب کشیدن

put off=به تعویق انداختن-دست به سر کردن

lit up=روشن کردن-سیگار روشن کردن

fire work=وسیله اتش سوزی

jotted down=؟

set down=پیاده کردن-یادداشت کردن

put down=خواباندن-ذخیره کردن

put out=خاموش کردن-ناراحت کردن

away=در سفر

stan in for=؟

fall off=کم شدن

conferred=اعطا کردن-مشورت کردن

expenditures=هزینه

at the expense of=به خرجه-به هزینه ی

at the charge of=؟

at our disposal=در اختیار ما

the least=کمترین

in the face of=علی رغم-روبروی

in relation to=with reference to=نسبت به

on top of=؟

not to mention=گذشته از -قطع نظر از

at least=no less than =حداقل

in any case=بهرحال

no more than=؟

at any rate=در هر حال-در هر صورت

negligently=از روی مسامحه

dunes=توده شن

gullies=مجرای اب

by ear=بدون توجه به نوشته

in store=؟

shelf=قفسه-جزیره نما

in contrast to=؟

out of order=درهم برهم-نادرست

extortion=زورگویی-اخاذی

shun=از چیزی اجتناب کردن

get over=فایق امدن بر

get by=رد شدن

get ahead=جلو افتادن-پیش رفتن

get on with=؟

grieved=غصه خوردن

giggle=نخودی-خندیدن

salute=سلام نظامی دادن

defer=درنگ کردن-احترام گذاشتن

deprive=محروم کردن

saline=چشمه اب شور

phony=phoney=تقلبی-قلابی

break off=قطع کردن

break in=خودراداخل کردن

break out=افشا کردن

rule out=رد کردن

rule off=بستن(حساب)

rule in=؟

rule by=؟

put up=بلتد کردن-نملز خواندن-دعا کردن

check out=صندوق-ساعت تحویل اتاق

break into=زدن(مغازهای)

cross out=؟

die out=؟

fill out=تکمیل کردن

bump=خوردن به-تصادف کردن به

close in=نزدیک(تر) شدن

take hold of=؟

abide by=وفادار ماندن

add up=جمع کردن

black out=سیاه کردن -قلم زدن

lose consciousness=بیهوش شدن

blast off=؟

blank out=؟

blow up=باد کردن-ترکیدن

bring forth=زاییدن-مطرح کردن

receptor=گیرنده(زیست شناسی)

honest=درست

abbreviate=مخفف کردن

assessment=ارزیابی-تشخیص

attach importance=اهمیت دادن

compliance=قبول

in part=تا یک اندازه

exile=تبعید -غربت

reclaim=احیا کردن

revise=تجدید نظر کردن

flush=جاری شدن

eschew=اجتناب کردن از

inquiry=بازجویی-تحقیق

irony=طعنه-استهزا

brook=جوی

hence=از این رو

render=انجام دادن-ارایه دادن

integral part=جز لازم-جز مکمل

impervious=نفوذناپذیر

preparation=فراورده

episode=حادثه مهم

appreciably=محسوس

verify=صحت وسقم چیزی را معلوم کردن

refut=رد کردن-تکذیب کردن

repudiate=رد کردن-منکرشدن

tailor to=adapt for=؟

disgraceful=ننگین-شرم اور

instigate=تحریک کردن

concerned with=؟

accredit=با اعتبار نامه فرستادن

reconciliated=؟

acute=حاد -تند

longitudinal patient record=؟؟

mandatory=الزامی-لازم الاجرا

 

Gilda

New member
لغات آزمون سری صبح روز پنج شنبه سال89-88

ارائه شد...................
 
آخرین ویرایش:

Gilda

New member
لغات آزمون سری عصر روز پنج شنبه سال89-88

ارائه شد..................
 
آخرین ویرایش:

ملیسا

New member
سلام بچه ها ببخشیدهاالبته شما انگار متنهارو خیلی خلاصه میکنید .یعنی از یه متن ازمون 20تا فقط لغت درموده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خداییش جوری کار کنید که فردا دیگه ما دنبال دیکشنری نریم که بمونیم فقط تو دیکشنری.بخدا من که همه لغات رو یکی یکی براتون ترجمه کردم .طوری که نیاز به این که دنبال لغات بگرین نباشه..
خواهشا اینجوری خلاصه نکنید وگر نه این طرح کیفیتش از دست میره.ممنون از همتون
 

25RR

New member
83-82 سري بعد از ظهر-متن 1
Believeاعتقاد
originate سرچشمه گرفتن –موجب شدن
Already هم اكنون
Adequate كافي مناسب
Mean متوسط- معني دادن- خسيس
Undertaken تعهد كردن- به عهده گرفتن
Leisurely سر فرصت
Sedentary خانه نشين –نشسته
Wandering آواره
Hunter شكارچي
Grassland زمين علفي
Cultivate زراعت كردن
Implement وسيله – انجام دادن
Deal مقدار – اندازه
Axes تبر
Burn سوزاندن
Corp درو كردن
Digging كندن
Put back عقب انداختن
Tropic استوا
Drain خشكاندن
Permanent دائمي
Sophistical پيشرفته
Hindered ممانعت
Brought آورده شدن
Necessitate مستلزم
Sustain تاييد – ادامه
Scheme طرح
Precede سبقت – پيشي
Seed دانه- بذر
Abundant فراوان
Contribute شركت كردن
Sparse پراكنده
Heat گرما
متن 2
Lie دروغ
Private خصوصي
Investigation رسيدگي
Theft دزدي
Apparently ظاهرا
Vocal cord طناب عصبي
Dektor ؟؟؟؟
Tightening سخت –تنگ
Pick out دريافتن
Phrase عبارت
Admit پذيرفتن
Distress پريشاني
Guilt جرم
متن 3
Wipe out ؟؟؟؟؟
Stripe كندن- لخت كردن
Woodland
Piecemeal به تدريج
Sort جور كردن
Wonder تعجب- شگفتي
Give them؟؟؟؟؟
Shot گلوله- حدس
Wagging war جنگ كردن
Cut down كم كردن
Seize توقيف –گرفتن
Disastrous بد بختي
Steer راندن –هدايت
Successor جايگزين
Stretch امتدادي –دراز كشيدن
Dreadful ترسناك
متن4
Lag كند رفتن – سرپوش
Turn of خاموش-قطع
Scenario فيلم نامه
Straight راست- مستقيم
Cruise گشت زدن
Skipping ؟؟؟؟
Hell دوزخ جهنم
Trek؟؟؟؟
Intuitively درك شده
Cramming با شتاب آماده كردن
Thumb ضربه – توسري
Zone ناحيه- منطقه
Cross عبور كردن –خط زدن
Compare مقايسه
Instinctive غريزي
Back drawمانع شدن
متن 5
Exist زيستن- پادشاه
Assumption فرض
Expand منبسط –توسعه
Spend خرج-صرف- تمام
Relative نسبي
Sector بخش
Intervention مداخله
Achieve دستيابي
Validity اعتبار
Concern مربوط
Recognition شناسايي
Consequent نتيجه
Undesirable ؟؟؟؟
Expenditure هزينه
Emphasis تاكيد- اهميت
Arise رخ دادن- ناشي شدن
Amongst؟؟؟؟
Deliberate مشورت كردن
Cut down كم كردن
Elevate بلند- ترفيع
Conservation توجه-ملاحظه
Shrink چروك
Advocate دفاع
Identical يكسان
 
آخرین ویرایش:
بالا