مهارت هشتم
Chronological age: ورزش : سن تقويمى
Multiply: ضرب* كردن*، تكثير كردن *.
Represent: نمايندگى داشتن ،نمايش دادن ،نماياندن ،فهماندن
Consensus: اتفاق اراء،اجتماع ،توافق عام ،رضايت وموافقت
Demonstrate: نمايش دادن ،ثابت کردن ،اثبات کردن(با دليل)،نشان
Bias: تحت* تاثير قراردادن*، تبعيض* كردن *.
Equal: هم اندازه ،هم پايه ،همرتبه ،شبيه ،يکسان
Intelligence; هوش
Administer: اداره کردن ،تقسيم کردن ،تهيه کردن ،اجر ا
Derived: روانشناسى: اشتقاقى
Antigen: پادتن
Typhoid fever: حصبه
Cholera: وبا
Toxin: زهرابه ،ترکيب زهردار،داروى سمى
Thrive: پيشرفت کردن ،رونق يافتن ،کامياب شدن
Ensue: تعقيب کردن ،از پس امدن ،ازدنبال امدن ،بعدامدن
Release: رهايي*، ازادي*، استخلاص*، ترخيص*، بخشش *.
Render: تحويل* دادن*، تسليم* داشتن*، دادن*، منتقل* كردن *،
Microorganism: جانوران کوچک وميکروسکپى ،ريزجاندا ر
Tuberculosis: مرض* سل
Sabin; واحد جذب صوت معادل قوه جذب در يک فوت مربع
Beaver: سگ ابى
Cluster: خوشه
Consist; مرکب بودن از،شامل بودن ،عبارت بودن ا ز
Forced: تحميلى ،اجبارى
King; پادشاه*، شاه*، شهريار، سلط*ان
Proceed; پيش* رفتن*، اقدام* كردن*.
Located: قرار گرفته.واقع شده
Southern: جنوبى ،اهل جنوب ،جنوبا،بطرف جنوب
Edge: كنار، لبه*، نبش*، كناره*، تيزي*، برندگي
Glacial: منجمد،يخچالى ،يخبندان
Carver: کنده کار،سنگ تراش ،قلم زن ،قلم سنگ تراشى ،سازند ه
Valley: دره*، وادي*، ميانكوه*، گودي*، شيا
East: خاور مشرق ،شرق ،خاورگرايى ،بسوى خاور رفتن
Situated: واقع* شده* در، واقع* در، جايگزين*.
Headwater: سرچشمه ،بالا اب ،فراز اب ،بالادست رودخانه
Altitude: فرازا، بلندي*، ارتفاع*، فراز، منتها درجه*، مقام* رفيع*،
Sparse: کم پشت ،پراکنده ،تنک ،گشاد گشاد
Forest: جنگل*، بيشه*، تبديل* به* جنگل* كردن*، درختكاري* كردن*.
Slope: شيب* دار، زمين* سراشيب*، شيب*، سرازيري*، سربالايي*،
Rusty: زنگ زده ،فرسوده ،عبوس ،ترشرو
Rich: غني*، پر پشت
Surround:; احاطه کردن ،فرا گرفتن ،محاصره کردن ،احاطه شدن ،احاطه
Destroy: تلف کردن ،تخريب کردن ،خراب کردن ،ويران کردن ،نابود ساختن ،تباه کردن
Isolate: مجزا کردن ،سوا کردن ،در قرنطينه نگاهداشتن ،تنها گذاردن ،منفرد کردن ،عايق دار کردن
Tranquility
tranquility (ارامش ،اسودگى ،اسايش خاطر،راحت
Silver: نقره*، سيم*، نقره* پوش* كردن*، نقره* فام* شدن*.
Deposit: (.iv &.tv): ته*نشين* كردن*، گذاشتن*، كنار گذاشتن*
Hastily: شتابان ،باشتاب ،باعجله
Stake: ستون* چوبي* يا سنگي* تزئيني*، ميخ*چوبي*، گرو، شرط*، شرط
Prospector: اکتشاف کننده ،معدن ياب ،معدن کاو
Decade: دهه ،عدد ده ،دوره ده ساله ،دهدهى
Resemble: شباهت داشتن ،مانستن ،تشبيه کردن ،مانند بودن ،همانند کردن يا بودن
Bakeshop: پستوى دکان
Cabin: اط*اق* كوچك*، خوابگاه* (كشتي*)، كلبه*، كابين*.
Smelter: گدازکار
Avalanche: نزول ناگهانى و عظيم هر چيزى ،بشکل بهمن فرود امدن
Stamp mill: ماشين پرس يا منگنه ،اسياب سنگ کوبى
Tram way: عمران: خط ترامواى
Discouraged: دلسردشده ،چشم ترسيده
Defeat: الغاء،باخت ،شکست دادن ،هزيمت ،مغلوب ساختن ،شکست ،از شکل افتادگى ،بيقوارگى
Slumber: خواب سبک ،چرت زدن ،چرتى
Serenely: به ارامى ،با ارامش ،با صفا
Obscurity: تيرگى ،تارى ،ابهام ،گمنامى
Permit: اجازه* دادن*، مجاز كردن*، روا كردن*، نديده* گرفتن
Replete: کاملا پر،لبريز،چاق ،تکميل ،انباشت
Cog: به سمت پايين نورد کردن
Aerial: انتن هوايى راديو،هوايى
Wilderness: بيابان ،صحرا،سرزمين نامسکون و رام نشده
Enthusiast: هواخواه ،مشتاق ،علاقه مند
Ensue: تعقيب کردن ،از پس امدن ،ازدنبال امدن ،بعدامدن
Deflection: انكسار، شكست
Barrier: نرده* يامانع* عبوردشمن*، سد، حصار، راه* كسي* را بستن
Meant………………?
Platform……………?
Trigger: ماشه* اسلحه*، گيره*، سنگ* زير چرخ*، چرخ* نگهدار، ماشه
Slide: لغزنده*، سورتمه*، واريز
Isolate: مجزا کردن ،سوا کردن ،در قرنطينه نگاهداشتن ،تنها گذاردن ،منفرد کردن ،عايق دار کردن
Forever: براى هميشه ،جاويدان ،پيوسته ،تا ابدالاباد