چند نکته در باره فیلم «من مادر هستم»

داستان فیلم از یک سیاه نمائی اولیه و کلیشه ای شروع می شود با این مضمون که نیروی انتظامی با موسیقی زیر زمینی برخورد می کند و شخصیت های اصلی داستان در این باره معتقدند مملکت پر از خط قرمز شده است و در نتیجه نیروی انتظامی و اصالت قانون درباره این تخلف طبق معمول فیلم هایی از این دست مورد استهزا قرار می گیرد.

ادامه داستان روایت زندگی خانواده هایی غرب زده است که ظاهرا از شعایر دینی خبری ندارند. نیمچه اجتماعات متزلزلی که کارگردان سعی دارد آن را به جای خانواده اصیل و دین دار ایرانی جا بزند. افرادی تنها،‌ خائن و خیانت دیده، بدون پشتوانه اخلاق اسلامی که با شوخی های سخیف، سعی در نشان دادن رابطه تصنعی بین والدین و فرزند، زن و شوهر و... دارد.

فیلم در فضایی تعلیقی به شناساندن کاراکترهای اصلی می پردازد، با عنوان تبلیغ شده به دنبال مادری حقیقی در صحنه های مختلف،‌ ولی از یک طلاق و دعوای زن و شوهری پرده برداری می کند تا خانواده های در آستانه فروپاشی را نشان دهد که زنان شوهردار آن دل بسته فرد دیگری هستند.

فاجعه آنجا شکل واقعی به خود می گیرد که زن های این فیلم قریب به اتفاق گرفتار رابطه نامشروع با اطرافیانشان هستند، یا قبلا این کار را کرده اند و فرزند نامشروع خود را پنهانی دفن کرده اند!

شخصیت های زن و مرد صراحتا به رابطه نامشروع خود با یکدیگر اعتراف می کنند.مخلص کلام مادرانی که جیرانی کارگردان این فیلم می خواهد بعنوان نماد مادران ایرانی نشان دهد، همگی به فحشا تن داده و دچارند و به عنوان بخش پذیرفته شده ای از زندگی روزمره، از آن در قالب های توجیهی دفاع می کنند.

این نوع رابطه در فیلم، قصه زندگی روزمره زنان این فیلم است که در چارچوب روابط بی ضابطه محرم و نامحرم در محافل خانوادگی رخ می دهد. چنانچه به نظر می رسد این یک مسئله همه گیر بوده و جامعه با آن دست به گریبان است.

در این فیلم خدا و دین مرده است و هیچ رنگی از معنویت را نمی بینیم. تنها روحانی این فیلم که نماد دین است در آستانه اعدام "آوا" وارد صحنه می شود و با ژستی شبیه کشیش های سینمایی او را دعوت به توبه می کند،‌ و بعد از نفهمیدن زبان او توسط "آوا" ، تنها خواسته این زن را برای دیدار با خانواده و نامزدش فراهم می کند."آوا" دختر در شرف ازدواجی است که به تنهایی خانه دوست خانوادگیشان رفته، دوستی که از شدت صمیمیت او را عمو صدا می زند. اما این شخص در خلوت ایجاد شده با این دختر رابطه برقرار می کند و حاصل آن فرزندی است که سقط می شود و دختر در نهایت برای انتقام مرد را می کشد.

فیلم مشروب خواری را دلیل اصلی این کار مرد معرفی می کند البته نه اصل خوردن آن، بلکه خوردن بی اندازه مشروب! با تاکید از طریق جمله هایی نظیر افراط و زیاده روی مشروب خواری!

شخصیت های اصلی این داستان نه تنها اراده ای بر جلوگیری از زنا ندارند،‌ بلکه زمینه های اختلاط مفرط و زمینه های فراهم سازی فحشا و گناه (می گساری، خلوت های بدون توجیه و ...) را نیز فراهم می کنند.

در پایان فیلم پدر خانواده (آوا) در حضور قاضی - که یا ترس از دیده شدن دارد و یا عامدانه با صدایی خاص، می خواهد بنماید قاضی در این مملکت هیچکاره است و مشکل اصلی جریان حقوق اسلامی است- لب به اعتراف می گشاید و دنیا را دار مکافات عمل خویش می بیند و چنین با فریاد اعتراف می کند که: او در جوانی با زن شخصیت دوم داستان (همسر مرد زنا کار که به دست دختر به قتل رسیده است) رابطه نامشروع داشته و از این رابطه صاحب یک فرزند شده که زن آن را سقط کرده و پس از آن دیگر از نعمت فرزند محروم شده است و در نتیجه آنچه امروز بر سر دخترش آمده مکافات عمل اوست.

اما زیر سوال بردن حکم قرآنی قصاص از دیگر مواردی است که سازندگان فیلم در نتیجه خیانت چند خانواده به آن پرداخته اند. دراین فیلم زن مرد زنا کار برای انتقام از پدر دختر زنا کار که در گذشته با او زنا کرده و او را از نعمت داشتن فرزند محروم ساخته است. آوا که در زندان فرزند نامشروعش را حامله است و قرار است تا راضی شود این بچه را به سیمین (همسر مقتول زانی) که طعم مادری را درک نکرده بدهد اما بچه در زندان سقط می شود و همسر زانی که از این ماجرا خشمگین می شود و گمان می کند این سقط عمدی بوده است از خون همسرش گذشت نمی کند و در نتیجه این دختر در پایان فیلم اعدام می شود و نتیجه ای که برای ذهن مخاطب باقی می ماند ظالمانه بودن حکم قصاص در مورد دختری است که اینک به ناحق اعدام شده است.

آنقدر پی رنگ اصلی داستان که در قبح زدائی از فواحش و زنا پررنگ است،که مجالی برای اعتراض به مذمومات دیگر باقی نمی ماند مواردی از جمله، روابط کلامی زننده ، ارتباط محرم و نامحرم ،بی حجابی و بدحجابی،نمایش پررنگ شراب خواری و....
 
ثانیاً این فیلم تخطئه‌ی‌ موذیانه‌ای بر حکم الهی قصاص است. قهرمان داستان، که در عین حال شخصیت مظلوم و ترحم‌برانگیز داستان نیز هست، به جرم قتل، با حالتی رقت‌بار و سوزناک، در حالی که مخاطب فیلم با او همزادپنداری می‌کند، به چوبه‌ی دار سپرده می‌شود. آیا چنین تصویرسازی‌ای از یک اعدامی، مؤید قصاص است یا تخطئه‌ی آن؟!

محور فیلم یک حیاستیزی آشکار است. واقعاً باید پرسید که تصویرسازی از زنا چه مشکلی از مشکلات این جامعه را حل می‌کند؟ چه منفعتی از طرح بی‌حیاگونه‌ی چنین موضوعاتی عاید فرهنگ جامعه‌ی اسلامی ما می‌شود؟

نکته‌ی دیگر اینکه ولیِ دم دخترکِ مظلومِ داستان، خودش یک زانیه است! یادمان باشد که همسر سعید، سال‌ها پیش، با نادر عمل منافی عفت انجام داده بوده است. با این وصف، مقتول قصاص، شخصیت مظلوم و قهرمان داستان است. قاتل قصاص هم خودش زانیه‌ای است که از فرط جنون تحت درمان یک روان‌پزشک است! حالا قصاص در فیلم چهره‌ای مثبت دارد یا منفی؟!

نکته‌ی سوم مربوط به قهرمان‌سازی از یک دختر ولنگار است. قهرمان داستان «من یک مادر هستم» دخترکی است که با دوست‌پسرش و نه نامزدش، در خانه‌ای مجردی بازداشت می‌شود، مشروبات الکلی می‌خورد و با میل و اراده تن به زنا داده است!

اما در حاشیه‌ی فیلم یا در لایه‌های زیرین آن هم مواردی از ضدارزش‌ها و بی‌اخلاقی‌ها وجود دارد که باید حتماً به آن‌ها اشاره نمود. حقیقت آن است که این فیلم فوران سیاهی و تباهی است! مثلاً کدام پدر باحیا و عاقلی است که فرزند خود را بتواند به سینمایی ببرد که در دیالوگ‌هایش مردی در ساعت 2 نیمه‌شب با زنی با بی‌شرمی هرچه تمام‌تر از روابط بسیار خصوصی صحبت می‌کند؟

«خانواده‌ی ایرانی» در این فیلم لگدمال هواوهوس سازندگان آن شده است؛ زبان سینما زبان نمادسازی است. وقتی در یک فیلم بلند، هیچ خانواده‌ی سالمی وجود ندارد و در عین حال، هر خانواده‌ای که می‌بینید، غرق در فحشاست، باید فهمید که تصور سازندگان فیلم از نوع خانواده‌های این جامعه تا چه حد سیاه است که به خود اجازه‌ی چنین تصویرسازی‌ای را می‌دهند.
همین کسانی که سینما را تا این حد به تباهی کشیده‌اند، می‌گویند چرا مردم با سینمای ما قهر کرده‌اند! خدا را شکر که مردم با این سینما قهرند. مصیبت آن روزی است که مردم به این سینما اقبال نشان دهند! در همین فیلم، هیچ مرجع و مجتهدی نمی‌تواند مباح بودن تماشای آن را صادر کند.

اما سؤال نهایی اینکه مقصر انتشار چنین فیلم‌های خباثت‌آمیز و دین‌ستیزانه‌ای کیست؟ واقعیت آن است که مشکل ما جیرانی نیست: «نیش عقرب نه از ره کین است/ اقتضای طبیعتش این است» یک نگاه به کارنامه‌ی جیرانی بیندازید! کدام فیلمش در خدمت اسلام و مسلمین بوده است که حال این یکی باشد؟! مقصر این ماجرا وزارت ارشادی است که به اسم اسلام، برای ریختن قبح زنا و شرب خمر، مجوز صادر کرده است.

امثال جیرانی در دنیا کم نیستند، اما چطور می‌شود که این فرد در جامعه‌ای که صدها هزار شهید داده است، از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرد و با امنیت کامل سرش را بالا نگه می‌دارد و اسلام و مسلمین را به سخره می‌گیرد؟ صداوسیما نیز در این میان با پخش تیزر تبلیغات فیلم، از این غافله عقب نمانده است. مشکل ما بخش قابل ملاحظه‌ای از مدیریت فرهنگی‌ای است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت نسبت به اولیات اخلاق اسلامی جاهل است!
 

AWWA

New member
مرسی مطلب خوبی بود. فقط ایرادی داشت که یک بعدی به قضیه نگاه کرده. مطمئنا" باید نظرات گروه مخالف رو هم شنید. شاید اونام دلایل خودشونو داشته باشن. هر چند هیچ وقت هدف ، وسیله رو توجیه نمی کنه.
 

iimba

New member
سلام
این فیلم اکران ایرانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خاک بر سرمون
خدا وکیلی اول فکر کردم این فیلم رو بر و بچه های خارج نشین تهیه و تولید کردن!!
گفتم یه چیزی تو مایه های سنگسار ثریاست
واقعا خاک بر سرشون که کثیف ترین کارها و گناهان انسانی رو با یک مظلوم نمایی و ارائه طرح یک مشکل لا ینحل میخوان توجیه کنن
فیلم نامه نویس و باقی عوامل در غفلت هستند و خواسته یا نا خواسته سربازان جنود شیطانند
هیچ انسان سالمی نمیتونه با این فیلم ارتباط برقرار کنه
بنده این فیلم رو ندیدم اما چند وقت پیش انتهای خیابان هشتم رو دیدم که نشون میداد افراد برای اینکه پول دیه یک فرد رو تهیه کنند دست به هر کار کثیفی میزنند
در اون فیلم نشان داد که خواهر قاتل با وجود داشتن نامزد برای تهیه پول دیه از روی ناچاری دست به زنا میزنه واز جهنم قبلی به جهنم جدیدی وارد میشه
زنا جای دعا رو میگیره!!
کلا این قبیل فیلمها میخوان بگن گاهی اوقات گناهان کبیره از روی ناچاری مجاز است و افراد ارتکاب کننده را نمیتوان مورد شماتت قرار داد
اما واقعیت این است که این حضرات به چیزهای دیگری در زندگی غیر از اجرای حکم خدا اصالت داده اند و گاهی اوقات که اجرای حکم خدا با شهوت نفس منیت غرور و خودخواهی انها در تضاد هست سینه هاشان به درد امده و بعضا دچار عذاب وجدانی میشوند
شاید هیچ چیزی مانند این قبیل مفاهیم در اینگونه فیلمها صدا خفه کنی برای وجدانهای انها نباشد.......
 
بالا