پذیرفته شدگان ارشد روانشناسی بالینی

rawy

New member
اخ جون درست شد.
دوستای من،امروز بالاخره کنفرانس دادم تموم شد.این مدت خیلی روش کار کردم کلیم عکس اماده کرده بودم خلاصه یه چند نفری حال کردند و اومدند اسلایدا را ازم گرفتند.اما متاسفانه قبل کنفرانس در عرض2ساعت4تا پرانول 20mgخوردم!!!!!!!
نه اینکه ترس اجتماعی داشته باشما اما بعضی وقتا دچار یه حالتی شبیه حملات پانیک میشم که دستام و صدام میلرزه و تپش قلب میگیرم و نفسم دیگه بالا نمیاد.امروز اتفاقی سره بحث شد استادمون گفت کسایی که برا حملات پانیک و اضطراب مراجعه میکنند باید قبلش بررسی کنید که دریچه(نمیدونم چی چی)قلبش مشکل نداشته باشه-فکر کنم پرانول بررام فایده نداره باید برم بنزودیازپین بخرم.اخه اینجا روانپزشک ویزیتش 18هزاااااااار تومنه و چون اینجا اصفهانه دلم نمیاد18تومن بدم ویزیت دکتر خودم میرم بنزدودیازپین میخرم

عهههههه من فکر می کردم فقط من اینجوریم :black_eyed:
از الان غصم شده اگه قرار باشه کنفرانس بدم چه گلی به سرم بگیرم؟؟؟
تو راهنمایی دبیرستان انشا می نوشتم معلم می گفت بیا بخون می گفتم ننوشتم, صفر می گرفتم, دوستم می رفت می خوند 20 می شد :14::sarma:
جالب اینجاست که همه هم بهم میگن بهت نمیاد این مشکل رو داشته باشی :smiliess (12):
 

hamidreza131

New member
نه بابا این چه حرفیه؟عاقا این اثر تاریخیا خوب اومدی.واقعا ادم وقتی میره تو این دانشکده یه حس خاصی شیبه زندان پیدا میکنه.اون طبقه اولش که دیگه هیچی دونفر باهم نمیتونن از راه پله عبور کنند.
پس شما شفتی را میشناسی؟؟؟؟راستشا بگو شخصیتا باهاش چند شدی؟؟
ا
 

rawy

New member
سلام استاد
اخه ادم برای کنفراسم ایندرال میخوره؟؟؟؟نیازی نبودبه ایندرال فقط کافی بودهمه شنوندگان محترم روکلوخ فرض کنی یاسیب زمینی هم فرض میکردی جواب میداد
این تکننیک منه به اندازه ده تالوروازپام والپرازولام وسرترن جواب میدادهمچین میرفتم پشت تریبون کنفرانس میدادم که رسما میشدیه مزرعه سیب زمینی تحویل چیتوزبدی
راسی شمام که اب اصفهان میخوری مثل من
چهارسال اب اصفهان خوردیم براهمین زدیم زاینده رودو خشکوندیم
رسما اشنایی با دانشگاه اصفهان به خصوص اون اثرتاریخی دم درش یعنی دانشکده روانشناسیشوبهت تبریک میگم
به استادامون سلام برسون
شفتی و نشاط. وعسکری وامیری و یارمحمدیان وملک پور وسایرین یادش بخیر

:25r30wi: روش خوبیه , سعی می کنم امتحانش کنم
البته اگه موفق بشم که تصویر خود سیب زمینی بینیم به دیگر سیب زمینی بینیم غلبه نکنه
 

hamidehjoon

New member
نه بابا این چه حرفیه؟عاقا این اثر تاریخیا خوب اومدی.واقعا ادم وقتی میره تو این دانشکده یه حس خاصی شیبه زندان پیدا میکنه.اون طبقه اولش که دیگه هیچی دونفر باهم نمیتونن از راه پله عبور کنند.
پس شما شفتی را میشناسی؟؟؟؟راستشا بگو شخصیتا باهاش چند شدی؟؟
ا

با جسارت هرچه تمام میگم 13 شدم
ولی کلاساش عشق بود
 

hamidreza131

New member
اره اما خوب نمیشد گفت که این مسئله حتما روانشناختیه.ممکن جسمی باشه.گفتم که استاد ما گفت کسی که با همچین مشکلی مراجع میکنه باید ببینید مشکل قلبی نداشته باشه.به هر حال این مسئله ی طبیعی که وقتی ما با یه موقعیت اسرس زا مواجه میشیم سیستم سمپاتیک باعث افزایش ضربان قلب،فشار خون وتنفس میشه-اما این ممکنه یه نفر واقعا یه مشکل جسمانی داره(مثلا قبلش مشکل داره) که این باعث حاد شدن قضیه میشه-من از اینکه جلوی دیگران بخوام حرف بزنم . کنفرانس بدم اصلا ترس ندارم.اما ترسم از این اینه که ممکنه دوباره ضربان قلبم بره بالا و نفسم بند بیاد من حتی بعضی وقتا با دوستمم حرف میزنم همینطوری میشم
 

hamidreza131

New member
نبوووووود من باهاش19.50شدم!!!!! یعنی انقدر ما را ازش ترسوندن که من کتاب و جزوشا قورت دادم و اومدم سره جلسه!
 

hamidehjoon

New member
نه بابا این چه حرفیه؟عاقا این اثر تاریخیا خوب اومدی.واقعا ادم وقتی میره تو این دانشکده یه حس خاصی شیبه زندان پیدا میکنه.اون طبقه اولش که دیگه هیچی دونفر باهم نمیتونن از راه پله عبور کنند.
پس شما شفتی را میشناسی؟؟؟؟راستشا بگو شخصیتا باهاش چند شدی؟؟
ا
یادش بخیر استاد شفتی به هرکی بعد از او میومد اجازه ورود نمیداد حتی دوثانیه بعدش
یه بار همراه استاد رسیدیم سالنی که توش بود ماهم خواستیم به استاد احترام بگذرایم پشت سر استاد می رفتیم همین استاد رفت توکلاس منم درو باز کردم بیام توکلاس. استاد هم با همون متانت مثال زدنیش لبخندی زد وگفت شرمنده عزیزم
ازخدا خواسته درو بستم و رفتم ولگردی

- - - Updated - - -

نه بابا این چه حرفیه؟عاقا این اثر تاریخیا خوب اومدی.واقعا ادم وقتی میره تو این دانشکده یه حس خاصی شیبه زندان پیدا میکنه.اون طبقه اولش که دیگه هیچی دونفر باهم نمیتونن از راه پله عبور کنند.
پس شما شفتی را میشناسی؟؟؟؟راستشا بگو شخصیتا باهاش چند شدی؟؟
ا
یادش بخیر استاد شفتی به هرکی بعد از او میومد اجازه ورود نمیداد حتی دوثانیه بعدش
یه بار همراه استاد رسیدیم سالنی که توش بود ماهم خواستیم به استاد احترام بگذرایم پشت سر استاد می رفتیم همین استاد رفت توکلاس منم درو باز کردم بیام توکلاس. استاد هم با همون متانت مثال زدنیش لبخندی زد وگفت شرمنده عزیزم
ازخدا خواسته درو بستم و رفتم ولگردی
 

hamidreza131

New member
ولی خوب بزار راستشا بگم اول اینکه به ما کتاب دکتر سیاسی را درس داد.دوم از اون که سره جلسه گفت هر سوالی را بلد نیستید خط بزنید به جاش از خودتون سوال بنویسد هم سال نمره داره هم جوابش.
 

hamidehjoon

New member
ولی خوب بزار راستشا بگم اول اینکه به ما کتاب دکتر سیاسی را درس داد.دوم از اون که سره جلسه گفت هر سوالی را بلد نیستید خط بزنید به جاش از خودتون سوال بنویسد هم سال نمره داره هم جوابش.

من خودم اون کتابه رو دو دور خوردم دقیقا خوردم اما سر جلسه مگه میشد سوالشو خوند چه برسه به اینکه بفهمی ازکجا اورده تازه جوابشو بدونی
تازه بهداشت روانیشم همینطوری بود اونو وقتی دیدم شدم 15 از ذوقش جشن گرفتم برا خودم
راسی کورش نامدار بزرگ هموز اونجاس؟؟؟؟؟
 

parand

Well-known member
عهههههه من فکر می کردم فقط من اینجوریم :black_eyed:
از الان غصم شده اگه قرار باشه کنفرانس بدم چه گلی به سرم بگیرم؟؟؟
تو راهنمایی دبیرستان انشا می نوشتم معلم می گفت بیا بخون می گفتم ننوشتم, صفر می گرفتم, دوستم می رفت می خوند 20 می شد :14::sarma:
جالب اینجاست که همه هم بهم میگن بهت نمیاد این مشکل رو داشته باشی :smiliess (12):
به نظر منم بهت نمیاادد....
یکی از دوستام وقتی درس نمیخوند الکی به معلم میگفت که درسمو خوندم و داوطلبم واسه سوال جواب دادن که معلم ازش نپرسه..
 

hamidreza131

New member
کوروش کیه؟راستی من دانشگاه خوراسگان بودم.شفتی اونجا هم تدریس میکرد اما بعد از ما فقط دیگه ارشد درس داد بعدشم کلا از اون دانشگاه رفت.فعلا فقط دانشگاه اصفهانه
 

hamidehjoon

New member
کوروش کیه؟راستی من دانشگاه خوراسگان بودم.شفتی اونجا هم تدریس میکرد اما بعد از ما فقط دیگه ارشد درس داد بعدشم کلا از اون دانشگاه رفت.فعلا فقط دانشگاه اصفهانه

کوروش نامداری استادمون بود سال اخری که اونجابودیم پایان نامه دکتراشو دفاع کرد هنوزم اونجاس؟؟؟
همچین رورشاخو خوب یادمون داد که هنوزم دعاش میکنم
فقط از هرکی تودانشکده است بپرس کوروش نامداری کیه بهت نشون میدن اگه اونجاباشه
 

hamidehjoon

New member
:25r30wi: روش خوبیه , سعی می کنم امتحانش کنم
البته اگه موفق بشم که تصویر خود سیب زمینی بینیم به دیگر سیب زمینی بینیم غلبه نکنه

خداییش خوب جواب میده
اسمشو گذاشتم تکنیک مزرعه سیب زمینی
اگه سخته حفظش کنی میتونی بهش بگی تکنیک چیتوز
 

hamidehjoon

New member
استاد حمیدرضا
بااجازت دارم میرم مرخصی
اگه کوروشو پیداکردی سلام منو بهش برسون
دانشکده علوم تربیتی اصفهان صنعتیش ظاهرا قوی تر از بالینیشه
بهت تبریک میگم
بای
 

fanoosi

New member
اوه آره راس می گی ما همه چون با خودت بیشتر دوستیم فقط به چکاوک جان تبریک گفتیم
پس خوش به حال شمام هست که یه دوست خوب داری
اشکال نداره, شاید نمکش به همینجوری بودنش باشه
بعضی وقتا فکر می کنم یعنی تا چه سنی اینجا باهم در ارتباط خواهیم بود؟
اصلا فک کن باهم هم کلاسی بشیم از من امانت بگیری ببری خراب کنی
یا من ازت امانت بگیرم ببرم خراب کنم, بعد بهت نگم, بعد به روی خودمم نیارم, سوت بزنم ( این مورد اخیر که عصبانیم کرد یه همچین چیزی بود)
اصن ولش کن نمی خواد همکلاسی بشیم :tonguesmiley:

:25r30wi::25r30wi::25r30wi:
 

hamidehjoon

New member
کوروش کیه؟راستی من دانشگاه خوراسگان بودم.شفتی اونجا هم تدریس میکرد اما بعد از ما فقط دیگه ارشد درس داد بعدشم کلا از اون دانشگاه رفت.فعلا فقط دانشگاه اصفهانه

میگما اون روز حسابی نو ذوقت خورد نه؟؟؟؟؟؟؟؟
شوخی بود فقط
کلا من شوخی وجدیم قاتیه::a2d3::p7977cujr38iyymsu8::p:motat:):
 

bahram-68

New member
سلاممممممممممممممممم
منم اومدممممممممممممممممممممممممم
 

fanoosi

New member
سلام دوستان عزیزم
ترم یک هر طوری بود گذشت...واقعا نفس گیر بود ولی گذشت و من تو تعطیلات با این که خونه تکونی و مهمون بازی زیاد داشتم سعی کردم که روحیه ام عوض بشه تا قدرت مواجهه با ترم جدید رو داشته باشم!!!
مثل ترم قبل میخوام از درسهایی بگم که قراره این ترم بگذرونیم...10 واحد داریم که 2 واحدش تو معدل حساب نمیشه ولی اجبارا باید گذروند (متون تخصصی 2)...
2 واحد مصاحبه تشخیصی
2 واحد آزمونهای روانشناختی
2 واحد آسیب شناسی پیشرفته
و 2 واحد علم النفس (که البته ما در واقع درمان روانپویشی کوتاه مدت رو به جای علم النفس میخونیم...ادامه ی رواندرمانی ترم پیش هست!!)
تا حالا فقط دو تا از کلاسهامون برگزار شده (مصاحبه و آسیب شناسی) و بقیه به خاطر کسالت یکی از اساتید (دعا کنید حالشون خوب بشه...ایشون به معنای واقعی دانشمند و پژوهشگر هستند) و اختلال برنامه ریزی آموزش و تعطیلی 22 بهمن برگزار نشده که ببینیم چه خبره...
و حالا بگم از واحد مصاحبه...
عملیه...4 ساعت تو کلینیک و درمانگاه و بخش نگهداری از بیماران روانی هستیم...معمولا از افرادی مصاحبه میگیریم که اختلال روانی شدید دارند و بستری شدند مثل اسکیزوفرنی ها و وسواس ها یا کسانی که خودکشی کردند...
اولین جلسه ای که رفتیم سر ک لا س به دلیل نداشتن روپوش سفید فرم بیمارستان کاملا محترمانه جلوی بچه های علوم پزشکی بیرونمون کردند!!!(دست خودم نیست خووو بهم برخورده!!!:smiliess (7):)بعد ما رفتیم انقلاب روپوش خریدیم و تا ساعت 10 به بخش دوم کلا سمون رسیدیم!!!
از اینجا به بعدش اگه کمبود فضا و صندلی رو فاکتور بگیریم و فراموش کنیم که به صورت ردیفی (به علت نبود صندلی و فضای کافی) رو تخت نشسته بودیم!!!(یعنی من مردم از خنده این تیکه اش رو!:25r30wi:) میتونم بگم اوقات خوبی رو پشت سر گذاشتیم...فضای اتاق اونقدر محدود و باریک بود که من چون حالت سرگیجه و افت فشار داشتم (به دلیل بدو بدو به دنبال روپوش) هر لحظه احتمال می دادم پخش زمین بشم و خب اصلا جای نگرانی نبود چون رو زمین نمی افتادم به احتمال 99 درصد رو پای استاژرها فرود می اومدم!شما خودتون تصور کنید فضا چقدر کم بود دیگه...
خب این اولین برخورد رسمی من (برخورد غیر رسمی زیاد داشتم قبلا!!:25r30wi:) با افراد مبتلا به اختلال های شدید بود و از همه چی لذت بخش تر این بود که با وجود عدم اطلاع قبلی از اختلال این افراد (9 نفر) من تونستم با چند جمله ای که از خودشون یا استاد شنیدم حدس بزنم چه اختلالی دارند و درست هم از آب دراومد...واقعا حس خوبی بود که تا این مدت من گل لگد نمیکردم بلکه درس خوندم و یه چیزایی تو ذهنم هست!!!
اختلال شخصیت مرزی، سوماتوفرم، اسکیزوفرنی پارانویید، وسواس شدید و... از جمله بیمارانی بودند که بررسی شدند.
کارمون اینه که باید هر هفته مصاحبه بگیریم و از وضعیت بیمار گزارش هفتگی هم تهیه کنیم و خب کاپلان و اتمر رو هم حسابی بخونیم.
برای آسیب شناسی هم ترجمه DSM 5 و کتاب زبان اصلی کامر (ناهنجاری روانی ) رو داریم به علاوه ی تطبیق و تفاوت های هر اختلال با DSM-IV که در نهایت با کنفرانس بدیم که اختلال اسکیزوفرنی به من افتاد...استادمون گفت این کار اونقدر سنگینه که دیگه دلم نمیاد بهتون ترجمه مقاله بدم..همین رو انجام بدین یاعلی!!...فکر کنم هنوز داغم به عمق فاجعه پی نبردم چون احساس نمیکنم از کارهای ترم قبلش سنگین تر باشه!!!!
بقیه درسهامون هم هنوز هیچیش معلوم نیست ...
لطفا بقیه دوستان هم از برنامه های درسی و پژوهشی و...برامون بنویسند...
 
بالا