هرروز یک آیه همراه با ترجمه لاتین +تفسیر

diseases

Well-known member
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
راه آنان كه گرامى‏شان داشته ‏اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (۷)


QARIB:
the path of those upon whom you have favored, not those upon whom is the anger, nor the astray. (amen please answer)
SHAKIR:
the path of those upon whom thou hast bestowed favors. not (the path) of those upon whom thy wrath is brought down, nor of those who go astray
PICKTHAL:
the path of those whom thou hast favoured; not the (path) of those who earn thine anger nor of those who go astray.
YUSUFALI:
the way of those on whom thou hast bestowed thy grace, those whose (portion) is not wrath, and who go not astray.
 

diseases

Well-known member
اطلاق نعمت و اراده کردن نعمت هدایت، بیانگر این است که گوینده، نعمتهای دیگر را در مقابل نعمت هدایت، نعمت به حساب نمی آورد، و این، حکایت از والایی نعمت هدایت دارد.
برداشت فوق بر این اساس است که «غیر المغضوب» صفت احترازی برای «الذین انعمت» باشد.
بر این مبنا نعمت داده شدگان یعنی، هدایت یافتگان سه گروه می شوند:
1ـ راه یافتگانی که دست از هدایت شسته و از «مغضوبین» می شوند.
2ـ هدایت یافتگانی که در بین راه گمراه شده و از «ضالین» می گردند.
3ـ هدایت پیشگانی که تا آخر بر صراط مستقیم پایدار می مانند.
 

diseases

Well-known member
مغضوبين و ضالّين چه كساني هستند؟

يقينا آنان گروهي هستند كه خلاف صراط مستقيم قدم برمي دارند اما با توجه به اينكه دو لفظ متفاوت آمده، پس بايد اشاره به 2 گروه خاص باشد كه براي آنها فرقهايي ذكر شده است كه در اينجا ما به دو تاي از آنها اشاره مينماييم :

۱- مغضوب عليهم ، مرحله‏اى سخت‏تر و بدتر از ضالّين است ، و به تعبير ديگر ضالين گمراهان عادى هستند ، و مغضوب عليهم ، گمراهان لجوج و يا منافق

2- ضالين به گمراهانى اشاره مى‏كند كه اصرارى بر گمراه ساختن ديگران ندارند، درحالى كه مغضوب عليهم كسانى هستند كه هم خود گمراهند و هم با تمام قُوا مى‏كوشند، ديگران را همرنگ خود سازند ! .
 

diseases

Well-known member
چرا در آيه آمده انعمت عليهم (نعمت ميدهم بر آنها) ولي آمده مغضوبين و الضالّين (كسانيكه غضب شدند و گمراه شدند) ؟

اين همانند معلمي استكه درس را به شاگردان تعليم مينمايد ، اما يك شاگرد گوش ميكند و ياد مي گيرد ولي يك شاگرد اصلا گوش نمي دهد ، اگر شاگرد اول نمره خوبي گرفت، مديون تدريس آن استاد است، چرا كه اگر استادی نبود يقينا اين هم به آن مرحله نمي رسيد، اما عدم يادگيري دانش آموز بازيگوش، يقينا از جانب خود اوست.

اگر شخصي راه سالم را طي نمايد يقينا بخاطر تبعيت از راهناييهاي خداوند متعال است و اگر راهنمايي خداوند نبود يقينا او هم موفق نمي شد، پس مي توان رشد اين شخص را به خداوند نسبت داد اما بازيگوشي و كفران نعمت را از سوي مغضوبين و ضالين، تنها مي توان به خود آنان نسبت داد كه چرا از تعاليم استفاده نكردند …
 

mohammad63

Well-known member




سلام
ان شاء الله هرروز یک آیه تو این تاپیک قرار میدیم.


این کار مزایایی داره که میتونیم ازش بهره ببریم مثلا:

-با یک آیه خاص درطول روز انس بگیریم و دربارش تامل کنیم و بیشتر دربارش بدونیم.

- با تکرار اون آیه در طول روز حفظش کنیم.

- با خوندن ترجمه لاتین زبانمون رو هم تقویت کنیم.

-با مطالعه تفسیر به عمق بیشتری از آیه پی ببریم.




خوشحال میشم همراهیم کنین:rose::rose:

مرسی ابجی ....... خدا اجرت بده .....
 

AWWA

New member
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


الم ﴿۱﴾


الف لام ميم (۱)





In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful


QARIB: aliflaammeem.
SHAKIR: alif lam mim
PICKTHAL: alif. lam. mim.
YUSUFALI: a.l.m.
 

AWWA

New member
((الـم)) (الم)
درآغاز 29 سوره از قرآن با حروف مقطعه برخورد مى کنیم و این حروف همیشه جز کـلـمـات اسـرار آمـیـز قرآن محسوب مى شده ، و با گذشت زمان وتحقیقات جدید دانشمندان ، تـفـسـیـرهـاى تازه اى براى آن پیدا مى شود و جالب اینکه در هیچ یک از تواریخ ندیده ایم که عرب جاهلى و مشرکان وجود حروف مقطعه رادر آغاز بسیارى از سوره هاى قرآن بر پیغمبر(ص) خرده بگیرند، و آن را وسیله اى براى استهزا و سخریه قرار دهند و این مى رساند که گویا آنها نیز از اسرار وجـودحروف مقطعه کاملا بى خبر نبوده اند


این حروف اشاره به این است که این کتاب آسمانى با آن عظمت و اهمیتى که تمام سخنوران عرب و غـیـر عـرب را متحیر ساخته ، و دانشمندان را از معارضه باآن عاجز نموده است ، از نمونه همین حـروفـى اسـت کـه در اخـتـیار همگان قرار دارد درعین اینکه قرآن از همان حروف ((الف با)) و کـلـمات معمولى ترکیب یافته به قدرى کلمات آن موزون است ومعانى بزرگى در بردارد، که در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى کند، روح را مملو از اعجاب و تحسین مى سازد، و افکار و عقول را در برابرخود وادار به تعظیم مى نماید.



درست همانطور که خداوند بزرگ از خاک ، موجوداتى همچون انسان ، با آن ساختمان شگفت انگیز، و انواع پرندگان زیب، و جانداران متنوع ، و گیاهان و گلهاى رنگارنگ ، مى آفریند و ما از آن کاسه و کـوزه و مـانـند آن مى سازیم ، همچنین خداونداز حروف الفبا و کلمات معمولى ،مطالب ومعانى بـلـنـد را درقـالـب الـفـاظ زیـبـا وکـلـمات موزون ریخته و اسلوب خاصى در آن بکار برده ، آرى همین حروف دراختیار انسانهانیز هست ولى توانائى ندارند که ترکیبها وجمله بندیهائى بسان قرآن ابداع کنند.


از امام سجاد (ع) رسیده آنـجـا کـه مـى فـرماید: ((قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است ، آن را خـودش ساخته و به خدا نسبت داده است ، خداوند به آنها اعلام فرمود: ((الم ذلک الکتاب)) یعنى : اى مـحـمد! کتابى که برتو فرو فرستادیم از همین حروف مقطعه (الف لام ـ میم) و مانند آن است که همان حروف الفباى شما است.




- منبع، پورتال آسمونی تفسیر سوره بقره | آسمونی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ZOT

AWWA

New member
ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾

اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است (۲)



QARIB:----- that is the (holy) book, where there is no doubt. it is a guidance for the cautious (of evil and hell).
SHAKIR: --------this book, there is no doubt in it, is a guide to those who guard (against evil)
PICKTHAL: ---------this is the scripture whereof there is no doubt, a guidance unto those who ward off (evil).
YUSUFALI: --------this is the book; in it is guidance sure, without doubt, to those who fear allah
 

AWWA

New member
تفسیر (آیـه 2) ـ بـعـد از بـیان حروف مقطعه ، قرآن اشاره به عظمت این کتاب آسمانى کرده مى گوید: ((ایـن هـمان کتاب با عظمت است که هیچ گونه تردید در آن وجود ندارد))(ذلک الکتاب لاریب فیه).

ایـنـکـه مى گوید هیچ گونه شک و تردید در آن وجود ندارد این یک ادعا نیست بلکه آنچنان آثار صـدق و عـظـمت و انسجام و استحکام و عمق معانى و شیرینى وفصاحت لغات و تعبیرات در آن نـمـایان است که هرگونه وسوسه و شک را از خوددور مى کند جالب اینکه گذشت زمان نه تنها طـراوت آن را نـمـى کاهد بلکه هر قدرعلم به سوى تکامل پیش مى رود درخشش این آیات بیشتر مى شود، سپس در ادامه مى افزاید: این کتاب ((مایه هدایت پرهیزکاران است)) (هدى للمتقین).



هدایت چیست ؟

کلمه ((هدایت)) در قرآن به دو معنى بازگشت مى کند:

1ـ((هدایت تکوینى))

و مـنظور از آن رهبرى موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندى هاى حساب شده جهان هستى است.



2ـ((هدایت تشریعى))

کـه بـه وسیله پیامبران و کتابهاى آسمانى انجام مى گیرد و انسانها باتعلیم وتربیت آنها در مسیر تکامل پیش مى روند.



چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است ؟

مـسـلـمـا قـرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده ، ولى چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پـرهـیـزکـاران مـعـرفى گردیده ؟ علت آن این است که تامرحله اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مـرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هـدایت کتابهاى آسمانى ودعوت انبیا بهره بگیرد ((زمین شوره زار هرگز سنبل برنیارد، اگر چه هـزاران مرتبه باران برآن ببارد)) سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمى پذیرد، و لذا خداوند مى فرماید: ((قرآن هادى و راهنماى متقیان است)).

- منبع، پورتال آسمونی تفسیر سوره بقره | آسمونی
 

AWWA

New member
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿۳﴾


آنان كه به غيب ايمان مى‏ آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ ايم انفاق مى‏ كنند (۳)





QARIB: who believe in the unseen and establish the (daily) prayer; who spend out of what we have provided them.

SHAKIR: those who believe in the unseen and keep up prayer and spend out of what we have given them

PICKTHAL: who believe in the unseen, and establish worship, and spend of that we have bestowed upon them;

YUSUFALI: who believe in the unseen, are steadfast in prayer, and spend out of what we have provided for them;
 

AWWA

New member
ـ1ایمان به غیب :

نخست مى گوید: ((آنها کسانى هستند که ایمان به غیب دارند)) (الذین یؤمنون بالغیب).

((غیب و شهود)) دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود عالم محسوسات است ، وجهان غیب ، ماورا حـس ، زیـرا ((غـیـب)) در لـغـت بـمعنى چیزى است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماورا مـحـسـوسـات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته مى شود، ایمان به غیب درست نخستین نقطه اى است که مؤمنان را ازغیرآنها جدا مى سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منکران خدا و وحى وقیامت قرار مى دهد و به همین دلیل نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب ذکرشده است.



((مـؤمـنـان بـه غیب)) عقیده دارند، سازنده این عالم آفرینش ، علم و قدرتى بى انته، و عظمت و ادارکـى بـى نـهایت دارد، او ازلى و ابدى است ، و مرگ به معنى فنا و نابودى نیست بلکه دریچه اى اسـت بـه جـهان وسیعتر و پهناورتر، در حالى که یک فرد مادى معتقد است جهان هستى محدود اسـت بـه آنـچـه ما مى بینیم و قوانین طبیعت بدون هیچ گونه نقشه و برنامه اى پدید آورنده این جهان است ، و پس از مرگ همه چیز پایان مى گیرد.



آیـا ایـن دو انـسان با هم قابل مقایسه اند؟! اولى نمى تواند از حق و عدالت وخیرخواهى و کمک به دیـگـران صـرف نظر کند، و دومى دلیلى براى هیچ گونه از این امور نمى بیند، به همین دلیل در دنـیـاى مؤمنان راستین برادرى است و تفاهم ، پاکى است و تعاون ، اما در دنیاى مادیگرى استعمار اسـت و اسـتثمار، خونریزى است وغارت و چپاول و این سیر قهقهرائى را تمدن و پیشرفت و ترقى نام مى نهند!.

و اگر مى بینیم قرآن نقطه شروع تقوى را در آیه فوق ، ایمان به غیب دانسته دلیلش همین است.



((غـیـب)) در این جا داراى مفهوم وسیع کلمه مى باشد و اگر در بعضى روایات غیبت در آیه فوق تفسیر به امام غائب حضرت مهدى (عج) شده در حقیقت مى خواهد وسعت معنى ایمان به غیب را حتى نسبت به امام غائب (عج) مجسم کند بى آنکه به آن مصداق محدود باشد.



2ـارتباط با خدا:

ویژگى دیگر پرهیزکاران آن است که : ((نماز را برپا مى دارند)) (ویقیمون الصلوه) ((نماز)) که رمز ارتـبـاط بـا خـداسـت ، مـؤمـنانى را که به جهان ماورا طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمى و هـمـیـشـگى با آن مبد بزرگ آفرینش نگه مى دارد، آنهاتنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى کنند، چنین انسانى احساس مى کند ازتمام مخلوقات دیگر فراتر رفته ، و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگترین عامل تربیت او است.



3ـارتباط با انسانها:

آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمرى با خلق خدادارند، و به همین دلیل سومین ویژگى آنها را قرآن چنین بیان مى کند: ((و ازتمام مواهبى که به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند)) (ومما رزقناهم ینفقون).

قابل توجه اینکه قرآن نمى گوید: من اموالهم ینفقون (از اموالشان انفاق مى کنند) بلکه مى گوید: ((مـما رزقناهم)) (از آنچه به آنها روزى داده ایم) و به این ترتیب مساله ((انفاق)) را آنچنان تعمیم مى دهد که تمام مواهب مادى و معنوى را دربر مى گیرد.

بنابراین مردم پرهیزگار آنها هستند که نه تنها از اموال خود، بلکه از علم وعقل و دانش ونیروهاى جسمانى و مقام و موقعیت اجتماعى خود، و خلاصه ازتمام سرمایه هاى خویش به آنها که نیاز دارند مى بخشند، بى آنکه انتظار پاداشى داشته باشند.

- منبع، پورتال آسمونی تفسیر سوره بقره | آسمونی
 

AWWA

New member
والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مى آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند (۴)




QARIB: who believe in that which has been sent down to you (prophet muhammad) and what has been sent down before you (to prophets jesus and moses) and firmly believe in the everlasting life.

SHAKIR: and who believe in that which has been revealed to you and that which was revealed before you and they are sure of the hereafter

PICKTHAL: and who believe in that which is revealed unto thee (muhammad) and that which was revealed before thee, and are certain of the hereafter
.
YUSUFALI: and who believe in the revelation sent to thee, and sent before thy time, and (in their hearts) have the assurance of the hereafter.
 

AWWA

New member
(آیه 4)ـ.



ویژگى چهارم پرهیزکاران.

ایمان به تمام پیامبران وبرنامه هاى الهى است ، قرآن مى گوید: ((آنها کسانى هستند که به آنچه برتو نـازل شـده وآنچه پیش ازتو نازل گردیده ایمان دارند)) (والذین یؤمنون بما انـزل الیک و ما انـزل من قبلک).



ویژگى پنجم : ایمان به رستاخیز،

صـفـتـى اسـت که در این سلسله از صفات براى پرهیزکاران بیان شده است ((آنها به آخرت قطعا ایـمـان دارنـد)) (و بـالا خره هم یوقنون) آنها یقین دارند که انسان عبث و بى هدف آفریده نشده ، آفـریـنش براى او خط سیرى تعیین کرده است که بامرگ هرگز پایان نمى گیرد، او اعتراف دارد کـه عـدالـت مـطـلق پروردگار در انتظارهمگان است و چنان نیست که اعمال ما در این جهان ، بـى حـسـاب و پـاداش بـاشـد ایـن اعتقاد به او آرامش مى بخشد، از فشارهائى که در طریق انجام مـسـئولـیـتـهـا بر او واردمى شود نه تنها رنج نمى برد بلکه از آن استقبال مى کند و مطمئن است کـوچـکـتـریـن عـمـل نـیـک و بد پاداش و کیفر دارد، بعد از مرگ به جهانى وسیعتر که خالى از هـرگـونـه ظـلـم و سـتـم اسـت انـتـقـال مـى یابد و از رحمت وسیع و الطاف پروردگار بزرگ بهره مندمى شود.



ایـمـان بـه رسـتـاخـیز اثر عمیقى در تربیت انسانها دارد، به آنها شهامت وشجاعت مى بخشد زیرا براساس آن ، اوج افتخار در زندگى این جهان ، ((شهادت)) درراه یک هدف مقدس الهى است که آغـازى اسـت بـراى یـک زندگى ابدى و جاودانى و ایمان به قیامت انسان را در برابر گناه کنترل مى کند، و به هرنسبت که ایمان قویترباشد گناه کمتر است.
 

AWWA

New member
أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

آنان برخوردار از هدايتى از سوى پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند (۵)




QARIB: these are guided by their lord; these surely are the prosperous.

SHAKIR: these are on a right course from their lord and these it is that shall be successful

PICKTHAL: these depend on guidance from their lord. these are the successful.

YUSUFALI: they are on (true) guidance, from their lord, and it is these who will prosper.
 

AWWA

New member
(آیـه 5) ـ ایـن آیـه ، اشاره اى است به نتیجه و پایان کار مؤمنانى که صفات پنجگانه فوق را در خود جـمع کرده اند، مى گوید: ((اینها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند)) (اولئک على هدى من ربـهـم) ((و ایـنـهـا رسـتـگـارانـنـد)) (اولئک هم المفلحون) در حقیقت هدایت آنها و همچنین رستگاریشان از سوى خدا تضمین شده است جالب اینکه مى گوید: ((على هدى من ربهم)) اشاره بـه اینکه هدایت الهى همچون مرکب راهوارى است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوى رستگارى و سعادت پیش مى روند.

- منبع، پورتال آسمونی تفسیر سوره بقره | آسمونی

- - - Updated - - -

حقیقت تقوا چیست ؟

((تقوا)) در اصل بمعنى نگهدارى یا خویشتن دارى است و به تعبیر دیگر یک نیروى کنترل درونى است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ مى کند، و درواقع نقش ترمز نیرومندى را دارد که مـاشـیـن وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و ازتندرویهاى خطرناک ، باز مى دارد ومعیار فضیلت و افـتـخـار انـسـان و مقیاس سنجش شخصیت او در اسلام محسوب مى شود تا آنجا که جمله ((ان اکرمکم عنداللّه اتقاکم)) به صورت یک شعار جاودانى اسلام در آمده است.

ضمنا باید توجه داشت که تقوا داراى شاخه ها و شعبى است ، تقواى مالى واقتصادى ، تقواى جنسى ، و اجتماعى ، وتقواى سیاسى و مانند اینها.
 

AWWA

New member
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد (۶)




QARIB: those who disbelieve, whether you forewarn them or not, they will not believe.

SHAKIR: surely those who disbelieve, it being alike to them whether you warn them, or do not warn them, will not believe

PICKTHAL: as for the disbelievers, whether thou warn them or thou warn them not it is all one for them; they believe not.

YUSUFALI: as to those who reject faith, it is the same to them whether thou warn them or do not warn them; they will not believe.
 

AWWA

New member
(آیه 6).



گروه دوم ، کافران لجوج و سرسخت

ـ ایـن گـروه درسـت در نقطه مقابل متقین و پرهیزکاران قرار دارند وصفات آنهادر این آیه و آیه بـعـد بطور فشرده بیان شده است در این آیه مى گوید ((آنها که کافرشدند (و در کفر و بى ایمانى سـخـت و لـجـوجند) براى آنها تفاوت نمى کند که آنان را ازعذاب الهى بترسانى یا نترسانى ایمان نخواهند آورد)) (ان الذین کفرو اسوآ علیهم انـذرتهم ام لم تنذرهم لایؤمنون) این دسته چنان در گـمـراهـى خـود سـرسختند که هرچند حق برآنان روشن شود حاضر به پذیرش نیستند واصولا آمادگى روحى براى پیروى از حق و تسلیم شدن در برابر آن را ندارند.


- منبع، پورتال آسمونی تفسیر سوره بقره | آسمونی
 

AWWA

New member
سوره مبارکه بقره

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ ﴿۷﴾

خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده‏ اى است و آنان را عذابى دردناك است (۷)



QARIB: allah has set a seal upon their hearts and ears; their sight is dimmed and for them is a great punishment.

SHAKIR: allah has set a seal upon their hearts and upon their hearing and there is a covering over their eyes, and there is a great punishment for them

PICKTHAL: allah hath sealed their hearing and their hearts, and on their eyes there is a covering. theirs will be an awful doom.

YUSUFALI: allah hath set a seal on their hearts and on their hearing, and on their eyes is a veil; great is the penalty they (incur).
 
بالا