نمونه های بالینی

rawy

New member
راوی جان من به نظر شما کاملا احترام میذارم و امیدوارم از حرفای من ناراحت نشده باشی
صد البته که من و شاید همه ما نسبت به درد و رنج بزرگ درونی که مبتلایان به اختلالات سایکوتیک متحمل میشن قلبا ناراحتیم و مطمئنا بزرگ ترین هدفمون از ادامه تحصیل در این رشته اینه که شاید کمی از آلام اونها کم کنیم و بتونیم کمکی بهشون بکنیم
منتهی فکر میکنم بحثای این چنینی از حیطه روانشناسی و کلا از حیطه علم خارجه به نظر من ما اگه سالها هم در این مورد بحث و تبادل نظر کنیم به نتیجه ای نمیرسیم سالهای سال که علاقمندان به موضوعات مافوق طبیعی در این مورد تحقیق میکنن و تا جایی که من میدونم به جایی نرسیدن . هر کسی وجود یا عدم وجود چنین موجوداتی رو با توجه به اعتقاداتی که داره رد میکنه یا میپذیره اگه فرض رو بر وجود اونها بذاریم و قبول کنیم که اونا وجود دارن و حتی از دید علمی که نه بلکه از دید مذهبی به قضیه نگاه کنیم کسی میتونه رابطه اون موجودات رو با بیماری های روانی اثبات کنه ویا حتی اینکه عقلا و منطقا همچین چیزی ممکنه که یکسری موجودات ناشناخته همچین تاثیری روی انسان بذارن؟ یا اینکه اصلا چرا باید چنین اتفاقی بیفته مگه جهان هستی قانونمندی های خاص خودش رو نداره؟چطور میتونیم این توجیه رو در مورد بچه 12 ساله ای که روانپریشی داره بکار ببریم ؟؟؟؟؟
شاید ما نتونیم بعضی چیزا رو به چشم بینیم یا با حواس ظاهریمون درک بکنیم و شاید نتونیم خیلی چیزا رو با روشهای علمی اثبات کنیم اما اگر اعتقاد داریم که نظم و قانونمندی در عالم هستی وجود داره میشه با کمی تعقل و تفکر به حقیقت رسید و حقیقت مسائل رو عقلا اثبات کرد.
شاید بعضیا به ارتباط بین این موجودات(بر فرض وجود اونها)و بیماریهای روانی اعتقاد داشته باشن اما اون چیزی که من با همون روش عقلی بهش رسیدم اینه که همچین ارتباطی وجود نداره.
نه ناراحت نشدم, چون آمادگیش رو داشتم و برای همین اول بحث گفتم این بحث تو دلم قلمبه شده بود, چون می دونم که از جمله چیزهایی هست که اکثریت قریب به اتفاق معتقند, در این رابطه نگو , نبین, نشنو . اما اگه قرار به همین ندیدن و نشنیدن ها بود تا حالا هیچکی به خودش زحمت نمی داد بره ببینه قاره ی امریکایی هست, زمین گرده واکسن فلان بیماری, داروی فلان ویروس و ...
به خاطر احترام به نظر جمع دیگه در موردش صحبت نمی کنم تا همینجا هم که ادامه پیدا کردم تصورم این بود که برای بقیه هم شاید این سوال مطرح باشه.
عزیزم, علم مسلما با تبادل نظر به جایی نمی رسه و نظریه در صورت عملی نشدن نظریه خواهد موند, من هم قصد نتیجه گیری از این طریق رو نداشتم.
یه موضوع خیلیییییی مهمی که استادی مطرح کردند و حقیقتا به دلم نشست این بود که چیزی به اسم مافوق طبیعی وجود نداره, همه چیز که در جهان وجود داره جزو طبیعت هست, حالا چون در حال حاضر بشر بهش نرسیده میشه مافوق وقتی که رسید میشه طبیعی!
تا همین اواخر وجود هاله ای که اطراف انسان هست مافوق طبیعی بود الان دستگاههای عکس برداری از اونها تو بیمارستان میلاد هست
تا جایی که من می دونم یکی بود که سعی داشته این مسئله رو به اثبات برسونه که الان تو زندان اوین هست و امکانش رو نداره و اگر بخوام از نظر مذهبی جوابگو باشم این موجودات دقیقا ابزار پیاده کردن عدل الهی هستند و دقیقا مطابق با قانونمندی جهان هستی عمل می کنه. متاسفانه بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم و تا همینجا هم با توجه به سلیقه جمع زیاده روی شد, بازم عذر می خوام. :riz513:
 

aylinn

New member
نه ناراحت نشدم, چون آمادگیش رو داشتم و برای همین اول بحث گفتم این بحث تو دلم قلمبه شده بود, چون می دونم که از جمله چیزهایی هست که اکثریت قریب به اتفاق معتقند, در این رابطه نگو , نبین, نشنو . اما اگه قرار به همین ندیدن و نشنیدن ها بود تا حالا هیچکی به خودش زحمت نمی داد بره ببینه قاره ی امریکایی هست, زمین گرده واکسن فلان بیماری, داروی فلان ویروس و ...
به خاطر احترام به نظر جمع دیگه در موردش صحبت نمی کنم تا همینجا هم که ادامه پیدا کردم تصورم این بود که برای بقیه هم شاید این سوال مطرح باشه.
عزیزم, علم مسلما با تبادل نظر به جایی نمی رسه و نظریه در صورت عملی نشدن نظریه خواهد موند, من هم قصد نتیجه گیری از این طریق رو نداشتم.
یه موضوع خیلیییییی مهمی که استادی مطرح کردند و حقیقتا به دلم نشست این بود که چیزی به اسم مافوق طبیعی وجود نداره, همه چیز که در جهان وجود داره جزو طبیعت هست, حالا چون در حال حاضر بشر بهش نرسیده میشه مافوق وقتی که رسید میشه طبیعی!
تا همین اواخر وجود هاله ای که اطراف انسان هست مافوق طبیعی بود الان دستگاههای عکس برداری از اونها تو بیمارستان میلاد هست
تا جایی که من می دونم یکی بود که سعی داشته این مسئله رو به اثبات برسونه که الان تو زندان اوین هست و امکانش رو نداره و اگر بخوام از نظر مذهبی جوابگو باشم این موجودات دقیقا ابزار پیاده کردن عدل الهی هستند و دقیقا مطابق با قانونمندی جهان هستی عمل می کنه. متاسفانه بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم و تا همینجا هم با توجه به سلیقه جمع زیاده روی شد, بازم عذر می خوام. :riz513:

راوی جونم به نظر من نیازی به عذرخواهی نیست اتفاقا خیلی خوبه که در مورد موضوعات متعدد که شاید به درستی و یا به اشتباه به رشتمون مربوطه بحث کنیم مسلما هر کسی در مورد موضوعات مختلف نظر خودش رو داره و باید بتونه آزادانه نظرش رو مطرح کنه منم همین کارو کردم نظر خودم رو گفتم.:28:
ضمنا من وجود مسائل مافوق طبیعی من جمله همین موجودات رو رد نکردم تائید هم نکردم فقط تمام حرف من این بود که اون تاثیری رو که مورد بحث بود که اون موجودات در مورد افراد مبتلا به اختلال روانی دارن با منطق من جور در نمیاد.
در واقع این بحث رو میشه ادامه داد ولی من هم همینجا به این بحث خاتمه میدم.:rose:
 

rawy

New member
راوی جونم به نظر من نیازی به عذرخواهی نیست اتفاقا خیلی خوبه که در مورد موضوعات متعدد که شاید به درستی و یا به اشتباه به رشتمون مربوطه بحث کنیم مسلما هر کسی در مورد موضوعات مختلف نظر خودش رو داره و باید بتونه آزادانه نظرش رو مطرح کنه منم همین کارو کردم نظر خودم رو گفتم.:28:
ضمنا من وجود مسائل مافوق طبیعی من جمله همین موجودات رو رد نکردم تائید هم نکردم فقط تمام حرف من این بود که اون تاثیری رو که مورد بحث بود که اون موجودات در مورد افراد مبتلا به اختلال روانی دارن با منطق من جور در نمیاد.
در واقع این بحث رو میشه ادامه داد ولی من هم همینجا به این بحث خاتمه میدم.

:28: عزیزم به خاطر اینکه بچه ها اذیت شدن عذرخواهی کردم, مخصوصا پرند و حمیده جون که ترسیدن :riz513:
مرسی از اینکه نظرت رو گفتی :rose:
 

rawy

New member
سلام خوبین بچه ها
من تکلیف کیسمومشخص کنم بره پی کارش
براساس ملاکهای تشخیصی dsm-iv : بیمارتشخیص ocd میگیره حالا ملاکاشوبررسی کنیم:
ملاک الف: وسواس فکری بیماراشتغال ذهنی نسبت به بهم ریختگی صورت وبدن خودش ومحیطهایی که رفته بوده
وسواس عملی: بررسی دقیق محیط به صورت برگشتن تمام مسیرهایی که رفته بوده و اطمینان از بهم نریختن محیط ونیز بررسی صورت وبدن ازطریق دیدن دراینه وپرسیدن از دیگران
پس ملاک الف تاییدمیشه
فرد میدونه که وسواس ها افراطی یانامعقول هستند.پس ملاک ب تایید میشه.
وسواس ها فانکشن شغلی واجتماعی رو مختل کرده است وقت زیادی رو از فرد میگیره ورنج وعذاب شدیدی به همراه داره پس ملاک پ هم تایید میشه.
اختلال دیگری درمحور یک نیست .اینهم تکلیف ملاک ت
علایم ناشی از مصرف مواد یا بیماری طبی عمومی نیست پس ملاک ث هم تاییدشد
واما چرا اختلال بدریخت انگاری بدن نیست:
ملاکهای الف و ب تایید میشه اما پ نه چون ملاک های ocd تایید شده از طرفی اشتغال ذهنی درمورد بهم ریختگی هم درمورد صورت وبدن هست هم درمورد محیط اطراف.
فرد برای رفع این بهم ریختگی کارخاصی انجام نمیده مثلا عمل زیبایی و....
کاپلان گفته اگه اشتغال ذهنی رو باتشخیص دیگه ای بتونیم توجیه کنیم تشخیص body dismorphic disorder رو نمیزاریم
اون اشتغال ذهنی ای که بیشترازهمه اذیتش میکرد و براش وقتگیربود اشتغال ذهنی نسبت به بهم ریختگی بدن بود.
بچه ها انتقاداتتون رو بفرمایید
:thanks: عالی بود عزیزم, مثل همیشه کامل و ممنون که این مورد رو نیمه کاره رهاش نکردی
فقط تو اون قسمت که قرمزش کردم احساس کردم می خواستی بگی پ نه پ "پ" دومش رو یادت رفته بذاری :tonguesmiley:
خب کامل بود دیگه چه انتقادی کنم؟
 

rawy

New member
بچه ها چرا در مورد اون خانم که مطرح شد و مسئله عاطفی داشت کسی نظری نداد؟
دوس دارم نظرهاتون رو بدونم لطفا
 

rawy

New member
ببخشید اصلاح میکنم خط یکی مونده به اخر منظورم به هم ریختگی محیط بود. البته به نظر من این اشتغال ذهنی مجیکال تینکینگ یا تفکرجادویی هم نیست

حمیده جون ویرایش پست رو که بزنی می تونی نوشته ات رو اصلاح کنی (البته اگه اطلاع نداشتی عرض کردم)
 

ghasedak69

New member
حمیده جون بهتری؟؟؟
چرا کار متوقف شد؟؟؟
اون کیس رو هم نگفتید آخرش چی بود
 

hamidehjoon

New member
حمیده جون بهتری؟؟؟
چرا کار متوقف شد؟؟؟
اون کیس رو هم نگفتید آخرش چی بود

خوبم عزیزم مررررسی ازاحوال پرسیت
من که تکلیف کیسم مشخص کردم منتظرنظربچه هام
مونده کیس اقاشفیع
اقای شفیع کجایی کیست مونده ول معطل!
 

rawy

New member
خوبم عزیزم مررررسی ازاحوال پرسیت
من که تکلیف کیسم مشخص کردم منتظرنظربچه هام
مونده کیس اقاشفیع
اقای شفیع کجایی کیست مونده ول معطل!

حمیده جون نظرمون رو در چه موردی بگیم؟
گفتیم دیگه (آهان با بقیه ی بچه ها که تماشاچی هستن بودی؟)
 

rawy

New member
بچه ها هر راهنمایی ای در این مورد به نظرتون می رسه بگید
عههههههه چه معنی داره فقط نگاه می کنید :New (6):

من دچار یه دوگانگی ای شدم در مورد اون موردی که توضیح دادم بیمار هذیانی هستن
دکتر مرکز گفتند که ممکنه برات خطرناک باشه نگو که بیاد برای مشاوره منم دیگه اصراری نکردم, منتها هر وقت که تو اتاق انتظار نشستم و ایشون تشریف میارن همونجا می شینن کلی صحبت می کنن (کلا همه عارشون میاد از در اتاق روانشناس رد بشن مخصوصا اگه سنش ازشون کمتر باشه, ولی اگه مخ بیکار و مفت گیر بیارن از صب تا شب حرف دارن واسه گفتن )
فکر کردم که اکی دیگه تو جمع که نمی تونه خطرناک باشه , ضمن اینکه ایشون اگه من زیادی خوشبین نباشم خطرناک به نظر نمیان
حس می کنم رابطه خوبی باهاش برقرار کردم, و کم کم اعتمادش به من جلب شده, دفه قبل که اومدن دکتر نبودن و با خیال راحت تونستم اونچیزی رو که می خواستم رو براش توضیح بدم که بهش فکر کنه. بهش توصیه کردم که حالا که کاری ازتون برنمیاد به این افرادی که شما می گید دارن اذیتتون می کنن توجه نکنید, مقاومت نکنید که باعث عذاب بیشترتون بشه و اگه هدف عذاب دادن شماست در رسیدنشون به اهدافشون باهاشون همکاری نکنید. بی توجه باشید به اونها و کارهاشون چون به هر حال در حال حاضر همینیه که هست.
امروز که دوباره اومدن همین که روی صندلی نشستن گفتن خانم دکتر دفه قبل یه حرفی زد من خیلی بهش فکر کردم (دفه های قبلی به من می گفت دختر, این بار شدم خانم دکتر این برام علامت این بود که رابطه ام نسبت به قبل بهتر شده), گفت اینکه گفتید بهشون محل نذارم, به کی محل نذارم؟؟؟ کسی نیست که :smilies-azardl (113
خیلییییییی از این حرفاش خوشحال شدم که تونستم در مورد افکارش به فکر وادارش کنم و اینکه بهشون شک کنه, اما متاسفانه به خاطر اینکه مجبورم طبق فرمایش دکتر تو اتاق انتظار باهاش صحبت کنم و همه دارن می شنون به همین دلیل همه هم می تونن دخالت کنن
دکتر یه دفه تشریف آوردن بین بحث ما و خطاب به ایشون گفتن, شما چیزهایی رو می بینی و حس می کنی که دیگران نمی بینن این یعنی شما مشکل داری اگه می خوای امواج اذیتت نکنن باید بری دکتر مغز و اعصاب :13: هیچی دیگه هرچی رشتم پنبه شد.
الان ایشون رفتن تو فاز اینکه شما حرفهای منو باور کردین یا نه؟ روانشناس باید به بیمارش اعتماد داشته باشه, به نظر شما من دارم دروغ می گم؟
بهشون گفتم من نه حرفهای شما رو رد می کنم نه تایید اما می دونم که شما دارید از بابت اونها چه واقعی چه غیر واقعی رنج می کشید و می خوام باهم کمک کنیم که حتی به مقدار کم هم اگر شده کمتر اذیت بشید.
خلاصه دکتر رفتن تعریف سایکوز رو خوندن و می فرمایند که سایکوز ها اصلا پرحرفی نمی کنن این داره تمارض می کنه, وقتی میگم چه دلیلی داره برای تمارض توجیهی ندارن, معتقدند که من دارم ایشون رو تایید می کنم و ایشون داره حرف خودشو پیش می بره و به من القا می کنه :sad:
شما تو یه همچین شرایطی بودید چه می کردید؟
 

hamidehjoon

New member
بچه ها هر راهنمایی ای در این مورد به نظرتون می رسه بگید
عههههههه چه معنی داره فقط نگاه می کنید
من دچار یه دوگانگی ای شدم در مورد اون موردی که توضیح دادم بیمار هذیانی هستن
دکتر مرکز گفتند که ممکنه برات خطرناک باشه نگو که بیاد برای مشاوره منم دیگه اصراری نکردم, منتها هر وقت که تو اتاق انتظار نشستم و ایشون تشریف میارن همونجا می شینن کلی صحبت می کنن (کلا همه عارشون میاد از در اتاق روانشناس رد بشن مخصوصا اگه سنش ازشون کمتر باشه, ولی اگه مخ بیکار و مفت گیر بیارن از صب تا شب حرف دارن واسه گفتن )
فکر کردم که اکی دیگه تو جمع که نمی تونه خطرناک باشه , ضمن اینکه ایشون اگه من زیادی خوشبین نباشم خطرناک به نظر نمیان
حس می کنم رابطه خوبی باهاش برقرار کردم, و کم کم اعتمادش به من جلب شده, دفه قبل که اومدن دکتر نبودن و با خیال راحت تونستم اونچیزی رو که می خواستم رو براش توضیح بدم که بهش فکر کنه. بهش توصیه کردم که حالا که کاری ازتون برنمیاد به این افرادی که شما می گید دارن اذیتتون می کنن توجه نکنید, مقاومت نکنید که باعث عذاب بیشترتون بشه و اگه هدف عذاب دادن شماست در رسیدنشون به اهدافشون باهاشون همکاری نکنید. بی توجه باشید به اونها و کارهاشون چون به هر حال در حال حاضر همینیه که هست.
امروز که دوباره اومدن همین که روی صندلی نشستن گفتن خانم دکتر دفه قبل یه حرفی زد من خیلی بهش فکر کردم (دفه های قبلی به من می گفت دختر, این بار شدم خانم دکتر این برام علامت این بود که رابطه ام نسبت به قبل بهتر شده), گفت اینکه گفتید بهشون محل نذارم, به کی محل نذارم؟؟؟ کسی نیست که
خیلییییییی از این حرفاش خوشحال شدم که تونستم در مورد افکارش به فکر وادارش کنم و اینکه بهشون شک کنه, اما متاسفانه به خاطر اینکه مجبورم طبق فرمایش دکتر تو اتاق انتظار باهاش صحبت کنم و همه دارن می شنون به همین دلیل همه هم می تونن دخالت کنن
دکتر یه دفه تشریف آوردن بین بحث ما و خطاب به ایشون گفتن, شما چیزهایی رو می بینی و حس می کنی که دیگران نمی بینن این یعنی شما مشکل داری اگه می خوای امواج اذیتت نکنن باید بری دکتر مغز و اعصاب :13: هیچی دیگه هرچی رشتم پنبه شد.
الان ایشون رفتن تو فاز اینکه شما حرفهای منو باور کردین یا نه؟ روانشناس باید به بیمارش اعتماد داشته باشه, به نظر شما من دارم دروغ می گم؟
بهشون گفتم من نه حرفهای شما رو رد می کنم نه تایید اما می دونم که شما دارید از بابت اونها چه واقعی چه غیر واقعی رنج می کشید و می خوام باهم کمک کنیم که حتی به مقدار کم هم اگر شده کمتر اذیت بشید.
خلاصه دکتر رفتن تعریف سایکوز رو خوندن و می فرمایند که سایکوز ها اصلا پرحرفی نمی کنن این داره تمارض می کنه, وقتی میگم چه دلیلی داره برای تمارض توجیهی ندارن, معتقدند که من دارم ایشون رو تایید می کنم و ایشون داره حرف خودشو پیش می بره و به من القا می کنه
شما تو یه همچین شرایطی بودید چه می کردید؟

راوی جون به نظرم اینکه روانشناس جایی مشاوره بده که یه جورایی مکان عمومی باشه اشتباهه.
دوم اینکه که گفته سایکوزها کم حرف اند من که خیلی مریض سایکوتیک دیدم که کله ده تا ادم رو یه جا میخوردن:shocked:
به نظرمن راوی جون بهتره اجازه ندی کسی توی مباحث مربوط به کارتو دخالت کنه وبه قول خودت هرچی رشتی پنبه بشه حتی خانم دکتر.
مکالمه بین روانشناس و بیمارحتی اگه 5 دقیقه است باید تو اتاق روانشناس و تو فضای مشاوره باشه اینجوری مریض هم احساس امنیت میکنه هم مشاوره رو جدی میگیره.
شما باید تشخیص بدی مریضت تمارض میکنه یا نه که باید مناقعی براش داشته باشه ایا برای مریضت داره:33:
شما به مشاورت ادامه بده البته تو اتاقت و سعی کن ترغیبش کنی پیش روانپزشک هم بره.:a2d3:
موفق باشی
 

hamidehjoon

New member
بچه ها هر راهنمایی ای در این مورد به نظرتون می رسه بگید
عههههههه چه معنی داره فقط نگاه می کنید :New (6):

من دچار یه دوگانگی ای شدم در مورد اون موردی که توضیح دادم بیمار هذیانی هستن
دکتر مرکز گفتند که ممکنه برات خطرناک باشه نگو که بیاد برای مشاوره منم دیگه اصراری نکردم, منتها هر وقت که تو اتاق انتظار نشستم و ایشون تشریف میارن همونجا می شینن کلی صحبت می کنن (کلا همه عارشون میاد از در اتاق روانشناس رد بشن مخصوصا اگه سنش ازشون کمتر باشه, ولی اگه مخ بیکار و مفت گیر بیارن از صب تا شب حرف دارن واسه گفتن )
فکر کردم که اکی دیگه تو جمع که نمی تونه خطرناک باشه , ضمن اینکه ایشون اگه من زیادی خوشبین نباشم خطرناک به نظر نمیان
حس می کنم رابطه خوبی باهاش برقرار کردم, و کم کم اعتمادش به من جلب شده, دفه قبل که اومدن دکتر نبودن و با خیال راحت تونستم اونچیزی رو که می خواستم رو براش توضیح بدم که بهش فکر کنه. بهش توصیه کردم که حالا که کاری ازتون برنمیاد به این افرادی که شما می گید دارن اذیتتون می کنن توجه نکنید, مقاومت نکنید که باعث عذاب بیشترتون بشه و اگه هدف عذاب دادن شماست در رسیدنشون به اهدافشون باهاشون همکاری نکنید. بی توجه باشید به اونها و کارهاشون چون به هر حال در حال حاضر همینیه که هست.
امروز که دوباره اومدن همین که روی صندلی نشستن گفتن خانم دکتر دفه قبل یه حرفی زد من خیلی بهش فکر کردم (دفه های قبلی به من می گفت دختر, این بار شدم خانم دکتر این برام علامت این بود که رابطه ام نسبت به قبل بهتر شده), گفت اینکه گفتید بهشون محل نذارم, به کی محل نذارم؟؟؟ کسی نیست که :smilies-azardl (113
خیلییییییی از این حرفاش خوشحال شدم که تونستم در مورد افکارش به فکر وادارش کنم و اینکه بهشون شک کنه, اما متاسفانه به خاطر اینکه مجبورم طبق فرمایش دکتر تو اتاق انتظار باهاش صحبت کنم و همه دارن می شنون به همین دلیل همه هم می تونن دخالت کنن
دکتر یه دفه تشریف آوردن بین بحث ما و خطاب به ایشون گفتن, شما چیزهایی رو می بینی و حس می کنی که دیگران نمی بینن این یعنی شما مشکل داری اگه می خوای امواج اذیتت نکنن باید بری دکتر مغز و اعصاب :13: هیچی دیگه هرچی رشتم پنبه شد.
الان ایشون رفتن تو فاز اینکه شما حرفهای منو باور کردین یا نه؟ روانشناس باید به بیمارش اعتماد داشته باشه, به نظر شما من دارم دروغ می گم؟
بهشون گفتم من نه حرفهای شما رو رد می کنم نه تایید اما می دونم که شما دارید از بابت اونها چه واقعی چه غیر واقعی رنج می کشید و می خوام باهم کمک کنیم که حتی به مقدار کم هم اگر شده کمتر اذیت بشید.
خلاصه دکتر رفتن تعریف سایکوز رو خوندن و می فرمایند که سایکوز ها اصلا پرحرفی نمی کنن این داره تمارض می کنه, وقتی میگم چه دلیلی داره برای تمارض توجیهی ندارن, معتقدند که من دارم ایشون رو تایید می کنم و ایشون داره حرف خودشو پیش می بره و به من القا می کنه :sad:
شما تو یه همچین شرایطی بودید چه می کردید؟
سلام خانوم مدیر
ندیده بودم این پست رو وگرنه نمیذاشتم بی جواب بمونه پست خانوم مدیرمون
به نظرم کاراشتباه شمااین بودکه توسالن انتظارمشاوره دادید اینجوری هم اوتوریته مشاور زیرسوال میره هم بقیه دخالت بیجامیکنن که البته کردن وهم مریض جدی نمیگیره مشاوره رو
یه احتمال رومطرح کنم شایدمریضت مصرف شیشه رو متوقف کرده وعلایم سایکوتیک روبه بهبودیه یا شایدم هنوزداره مصرف میکنه اماچون احساس خطرکرده گفته اخه کسی نیست!
شایدم مشاوره ثمربخش بوده وبه مریضinsightداده
یه خواهش دارم واونم اینکه هرگزحتی برای مشاوره پنج دقیقه ای هم خارج ازاتاق مشاوره مریض رو نبینید
ممنون از اینکه این بحث رومطرح کردی
 

hamidehjoon

New member
عاغاببخشیداون پست اولیه رودیشب گذاشتم هی بهونه میگرفت نمیرفت منم فکرکردم نرفته کلا بیخیالش شدم الان اومدم میبینم اینجانشسته ببخشیدکه دوتاجواب گذاشتم چون تودومیه هم حرف جدیدی داشتم حذفش نکردم حوصله ویرایشم نداشتم باموبایل تو نت اومدن این مصیبتام داره
 

rawy

New member
سلام خانوم مدیر
ندیده بودم این پست رو وگرنه نمیذاشتم بی جواب بمونه پست خانوم مدیرمون
به نظرم کاراشتباه شمااین بودکه توسالن انتظارمشاوره دادید اینجوری هم اوتوریته مشاور زیرسوال میره هم بقیه دخالت بیجامیکنن که البته کردن وهم مریض جدی نمیگیره مشاوره رو
یه احتمال رومطرح کنم شایدمریضت مصرف شیشه رو متوقف کرده وعلایم سایکوتیک روبه بهبودیه یا شایدم هنوزداره مصرف میکنه اماچون احساس خطرکرده گفته اخه کسی نیست!
شایدم مشاوره ثمربخش بوده وبه مریضinsightداده
یه خواهش دارم واونم اینکه هرگزحتی برای مشاوره پنج دقیقه ای هم خارج ازاتاق مشاوره مریض رو نبینید
ممنون از اینکه این بحث رومطرح کردی

مررررررررسی عزیزم که نظرت رو گفتی
بالاخره یکی اظهار نظر کرد :thanks:
هرچند در مورد پست bikas هم هیچکی هیچی نگفت و خواسته بودم نظرتون رو بگید
آخههههههه خطررررررررنااااااااکه حسسسسن
بیماری که هذیون می گه و چاقو هم داره, منکه مشکلی ندارم اما اگه زد منو کشت خودت بیا جواب مامانمو بده :thumbsupsmileyanim:
 

rawy

New member
عاغاببخشیداون پست اولیه رودیشب گذاشتم هی بهونه میگرفت نمیرفت منم فکرکردم نرفته کلا بیخیالش شدم الان اومدم میبینم اینجانشسته ببخشیدکه دوتاجواب گذاشتم چون تودومیه هم حرف جدیدی داشتم حذفش نکردم حوصله ویرایشم نداشتم باموبایل تو نت اومدن این مصیبتام داره

الان من عاغا ام؟ یا شما عاغایی؟؟؟ :tonguesmiley:
از بی حوصلگی شما موتوشکریم
 

دادستان

New member
سلام راوی جون
به نظر من دچار پرش افکار شده که بیشتر از همه در بیماران مانیک دیده می شه
 

rawy

New member
سلام راوی جون
به نظر من دچار پرش افکار شده که بیشتر از همه در بیماران مانیک دیده می شه

سلام عزیزم, ممنون که نظرت رو گفتی
فقط بعد از این خواستی زحمت بکشی از پستی که مد نظرت هست نقل قول بگیر که مشخص باشه در مورد کدوم پست لطف کردی و توضیح دادی
مرسی گلم :riz304:
 

دادستان

New member
سلام عزیزم, ممنون که نظرت رو گفتی
فقط بعد از این خواستی زحمت بکشی از پستی که مد نظرت هست نقل قول بگیر که مشخص باشه در مورد کدوم پست لطف کردی و توضیح دادی
مرسی گلم :riz304:

سلام راوی جان
ببخشید من تازه عضو شدم واسه همین نمیدونستم و ناشی هستم ممنون که راهنمایی کردی:thanks:
 

rawy

New member
سلام راوی جان
ببخشید من تازه عضو شدم واسه همین نمیدونستم و ناشی هستم ممنون که راهنمایی کردی:thanks:

خواهش می کنم عزیزم, ما هم یه روزی تو یه انجمنی همینطوری بودیم و کم کم یاد گرفتیم :thumbsupsmileyanim:
خوشحالم که تو بحث ها شرکت می کنی
 
بالا