معرفی انسان های موفق معاصر

AWWA

New member
تو فامیلمونم خانم پیری هس که همیشه منو به حیرت میاره. یه زمانی سرطان داشته ولی اصلا" به روی خودش نمیاره وبالاخره از وجودش ریشه کنش می کنه. خیلی آدم عجیبیه،با اینکه از لحاظ مالی کاملا"تأمینه و بچه هاش نابغه و استاد دانشگاهن ولی بازم جوراب میبافه و می فروشه!!! شبی که می فهمه شوهرش فوت شده،برا اینکه مزاحم کسی نشه تاصبح بالا سرش میشینه وقرآن می خونه وصبح در کمال آرامش به بچه هاش خبر میده!!!
 

demyan

New member
:heart::heart: وای خدای من چقدر خوبه که الان اینجا پر از آدم‌های شاد و پرانرژیه:smilies-azardl (113 ...
من هم معمولا با دوستانم، خانواده و در دانشگاه آدم شادیم و پرانرژی اما اکثرا در خلوت خودم خاموشم و بیشتر ذهنم درگیر آدم‌ها و رنج‌های آدمهایی میشه که دوستشون دارم به قول سایه جون بابت تمام نعمتهایی که دارم خانواده و دوستان خوب، سلامتی، موفقیتم تو دانشگاه و هر آنچه که هست و نیست همیشه سپاسگزارم
اما امان از لحظه هایی که تمام اینها در برابر دیده هایم متوقف شود و تکرار شود زندگی روتین بار و پر سختی آدمهای اطرافم که هیچ کاری هم براشون نتونم انجام بدم.... این موقع هاست که دیگه می برم و همه چیزم متوقف میشه تا ااا ااااااااااااا یک مدت نامعلوم... اون موقع هاست که آدم میگه آخه این همه سعی و تلاش واقعا زمانی میرسه که حداقل بتونی دردی رو از آدم‌های دوروبرت کم کنی...:13:
ببخشید اصلا دلم نمی‌خواد تو این محیط انرژی منفی بدم...
بگید بچه ها از آدم‌های موفق .... از شادی های خودتون .... از برنامه هایی که واسه آینده دارید
از تمام لحظات خوبتون... از تمام لحظه هایی که با تمام وجود تلاش می ‌کنید..
 

demyan

New member
خود من الان دانشجوی ارشد آمار زیستی هستم و آزمون دکتری دادم تا حدود دوهفته دیگه جواب آزمونم میاد الان به شدت درگیر انجام پایان نامه ام هستم و خیلی خیلی هم عقبم ...خیلی سختی کشیدم تا به اینجا رسیدم به خصوص دوره ای که برای ارشد می خوندم خیلی سختم بود ...
مطمئنم همه بچه هایی که الان دارن خودشونو واسه کنکور ارشد آماده می کنن و دارن سخت تلاش می کنن حتما موفق می‌شن...
پس به پیش برای آینده‌ای روشن،‌ برای تمام انگیزه‌هایی که داریم و به سوی تغییر شرایط:a2d3: :28:
 

demyan

New member
الگوی زندگی من مامانمه نه به خاطر اینکه مادرمه به خاطر خودش. اون یه معلم بازنشسته است.من از وقتی چشممو باز کردم کسی رو دیدم که صبح تا شب در حال فعالیته. صبح ساعت 5 بیدار میشد صبحونه و نهار مارو آماده می کرد،خونه رو تمیز می کرد وبعد می رفت مدرسه. یه زمانی عصرا برا گرفتن لیسانس می رفت دانشگاه. با هم می رفتیم شنا اون با وجود 50 سال سن فورا" به صورت حرفه ای یاد گرفت. عاشق شاگرداشه، هنوزم که هنوزه تموم وقتش رو برا شاگرداش میذاره. همیشه در حال یاد گرفتنه.

آوا جون ایشااله مامانت همیشه شاد و سرحال باشه و وجود شما همیشه لبریز از مهر اون
به سلامتی همه مامان های دنیا:heart:
 

demyan

New member
اول از شما دوست خوبم بابت این تاپیک فوق العاده تشکر میکنم

خب من:

بگذریم بهتره من چیزی ننویسم چون جو تاپیک خراب میشه

من دیگه از شدت ناامیدی به صفر رسیدم:dadad4:

حدیث جانم بدان که همین نقطه صفر بودن هم بهتر از زیر صفر بودنه :black_eyed: نه؟
اما این بحث دقیقا برای همه کسایی که مثل من گهگاه ثانیه ای هم نمی تونن گام دیگه ای بردارن چون با تمام تلاشی که می کنن با تمام سپاسی که از پروردگارشون بابت همه چی دارن ولی لحظه هایی هست که به قول تو به صفر می رسن...
دلم میخواد این تاپیک یه راه خیلی خیلی کوچولو باشه برای همه مون که بیایم و حرف بزنیم و کم یا زیاد آروم بشیم با خوندن نظربچه ها یا آرامش بدیم به دیگران
پس تو هم بگو هرچی که دل تنگت میخواد بگو:heart:
 

karshenasgh

New member
اول از شما دوست خوبم بابت این تاپیک فوق العاده تشکر میکنم

خب من:

بگذریم بهتره من چیزی ننویسم چون جو تاپیک خراب میشه

من دیگه از شدت ناامیدی به صفر رسیدم:dadad4:




.............................:33::smiliess (15):
 

mikhak s

New member
اول از شما دوست خوبم بابت این تاپیک فوق العاده تشکر میکنم

خب من:

بگذریم بهتره من چیزی ننویسم چون جو تاپیک خراب میشه

من دیگه از شدت ناامیدی به صفر رسیدم:dadad4:

چرا آخه؟ حذيث جان كافيه به گذشته به عقبت نگاه نكني. جلو رو نگاه به چيزاي خوبي كه در انتظارته ،‌ :thumbsupsmileyanim:
 

demyan

New member
چرا آخه؟ حذيث جان كافيه به گذشته به عقبت نگاه نكني. جلو رو نگاه به چيزاي خوبي كه در انتظارته ،‌ :thumbsupsmileyanim:

می بینی حدیث در عرض دو دقیقه دو نفر نگران حالت شدن...:bunnyearsmiley:
ممنون میخک جان ممنون karshenasgh
 

demyan

New member
تو این بحث می خوام بگم که سختی های زندگی واقعیند. سختی که تمام مردم دارن توزندگیشون می کشن و ماهم با اونا دست و پنجه نرم می کنیم اینها همه وجود داره و واقعی اند و مجازی نیستند... همه مون هم اینو می دونیم
اینجا میخوایم صحبت کنیم درباره دلتنگی ها و دردامون و البته درباره تمام آدم های موفقی که این دردها رو مثل ما دارن اما با این وجود کمرشون خم نشده زیر بار این همه فشار و هنوز خوب و با انگیزه و قوی دارن زندگی می کنن
بچه ها بگید از آدم‌های موفقی که تو زندگیتون هستن
بگید از انگیزه هاتون
بگید از تمام آن چیزی که شما رو محکم و استوار نگه داشته و پیش می بره
 

AWWA

New member
اول از شما دوست خوبم بابت این تاپیک فوق العاده تشکر میکنم

خب من:

بگذریم بهتره من چیزی ننویسم چون جو تاپیک خراب میشه

من دیگه از شدت ناامیدی به صفر رسیدم:dadad4:
حدیث جون من کاملا" درکت می کنم،چون دقیقا" شرایط تو رو دارم. منم همیشه آدم شاد و سرزنده ای هستم. ولی بعضی وقتا آدم دوس داره بشینه تا خدا نازشو بکشه:dadad4:..... دوس دارم خود خدا دستمو بگیره و بلندم کنه. هر از چند گاهی لازمه آدم اینارم تجربه کنه. شرمنده از اینکه تو این تاپیک از خستگی حرف زدم:riz304:
 

karshenasgh

New member
منو بگو که فکر می کردم حدیث خانوم چون دارن برای کنکور دکتری میخونن دیگه ما رو تحویل نمیگیرن و کلاسشون رفته بالا!... نگو که خانوم رفتن تو فاز نااااااااااااااامیدیییییییییی!!!!!!!! اونم از نوع صفر درجه!:New (6)::smilies-azardl (12) پس که اینطور! چشمم روشن..........:sdasdasd:
 
بحث انسانهای موفق هستولی بذارین من یه حرفی بزنمبه اونا که فقط فکر می کنند موفقن و به شدت جلوی موفقیت دیگران رو میگیرن
باید بهشون گفت که دوست من!!!!!
علم راه خودشو خوب پیدا میکنه
هر قدر که تو با حسادت هات مانعش بشی
 

demyan

New member
بحث انسانهای موفق هستولی بذارین من یه حرفی بزنمبه اونا که فقط فکر می کنند موفقن و به شدت جلوی موفقیت دیگران رو میگیرن
باید بهشون گفت که دوست من!!!!!
علم راه خودشو خوب پیدا میکنه
هر قدر که تو با حسادت هات مانعش بشی


نه دیگه نشد دوست من من اصلن اسم اینجور آدما رو موفق نمیزارم اونا فقط یه عده آدم فرصت طلب هستن که به قول شما فقط خودشون فکر می کنن موفقند... موفق هم که نه زرنگ به قول خودشون و ما اصلا با اینجور آدما کاری نداریم
 

aram ft

New member
عمه من تو سن 18 سالگی به سرطان مبتلا شد..بیماری ای که اگه سراغ خیلی ها بیاد{{البته دور از جون}} حتما خودشون میبازن و تارک دنیات میشن...ولی ایشون با رو حیه خوبی که داشتن به تمام معنا بیماری رو از پا در آوردن..بعدشم ازدواج کردن و الانم یه پسر توپول مپل بامزه دارن.....ایشون شیمی درمانی میکردن و بابت اون همه موهاشون ریخته بود....از اینکه موهاشون ریخته بود ..همش مسخره بازی در میآوردن میگفتن که دارم میرم سربازی..همش می خندیدن و کلی هم عکس گرفتن...رمز موفقیت ایشون روحیه بالاشون بود....و اینکه اصلا به نکات منفی فکر نمیکردن و خود ایشون باعث شده بودن که هیچ یک از اطرافیان به بیماری ایشون به چشم بیماری بزرگ و ناعلاج نگاه نکنه....

عمه ی شما ناخواسته از یکی از مهم ترین روش ها برای درمان سرطانش استفاده کرده. امروزه بحث های روان شناسی تو درمان سرطان خیلی مهمه . واقعا بهش تبریک می گم. آفرین و خداروشکر که شفا پیدا کرد و درمان شد. من فکر می کنم تو یه سری مشکلات گذشت زمان به آدما کمک می کنه. من تیر ماه برام یه مشکلی پیش اومد که فکر نمی کردم بعدش انگیزه ای برای زندگی داشته باشم. ..خیلی پیش خدا گریه می کردم. اما لطف خدا طوری شامل حالم شد که اون مشکل کامل از یادم رفت و برطرف شد.همش لطف خدا بود. به طرز عجیبی بهم کمک کرد. من اسمشو می ذارم معجزه و معتقدم تو زندگی هر آدمی یه عالمه از این معجزه ها رخ میده که ما شاید فقط چند تاشو درک کنیم...
 

demyan

New member
معجزه....
آره آرام جان راست میگی گاهی فکر می کنم که همه ما و هرآنچه که در پس و پیش و روبرویمان قرار دارد و اتفاق می افتد معجزه اند معجزه هایی که گویا چشمان ما به آنها عادت کرده و دیگر آنها را خارق العاده نمی دانیم...
و تمام این معجزات ... اگر هرازچندگاهی این معجزات را به خود یادآوری کنیم می تونه یه انگیزه مثبت قوی واسه موفق بودن باشه...
 

saye

New member
بچه ها تو رو خدا مشکللاتتون رو بزرگتر از اونی که هست تصور نکنید......و واسه شاد بودن منتظر اتفاقای بزرگ و هیجانی نباشید....و سعی کنید با مسایل مثبت ساده که تو زندگیتون اتفاق می افته شاد باشید...باورتون نمیشه من کلی وقتا وقتی به آسمون نگاه میکنم و زیباییهاشو میبینم انقدر ذوق میکنم که خدا این فرصتو بهم میده که سرم و بالا ببرم ..حال اینکه بعضی از ما انقدر درگیر حواشی شدیم که همه سادگی ها و پاکی هایی که بهمون آرامش میدن رو فراموش کردیم......از الان تصمیم میگیرم که هر روز بیام و واقعا چیزایی که باعث شادی من و عوض شدن روحیم شدن رو بگم...............
امروز::چند ماهه پیش رفتم آتلیه و عکس گرفتم..امروز زنگ زدن گفتن عکسا آمادس..قبل از گرفتن عکسا که کلی با دمم گردو میشکوندم که حالا عکسا چه جوری ان...بعدشم که گرفتمشون انقدر ذوق کردم که تو راه برگشت به خونه همش لبخند رو لبام بود...و مدام بهشون نگاه میکنم...نازه عمومم از کربلا برگشته و قراره آخر شب بریم خونشون زیارت قبول بگیم ..بازم خوشحالم ...آخه میگن آدمایی که از مکانای مقدس برمی گردن تا چند وقت اون نورانیت تو وجودشونه ...و خب اینم سعادتیه که به دیدار اون برم..
 

demyan

New member
ساده شاد باشید و سخت ناراحت

‌سایه جان فوق العاده ای مرسیییییییییییییییییییییییییییی مرسییییییییییییییییی 10000000000000000000000000000000000000
یه دنیا ممنونتم:thanks:
از ته دلم از خدا میخوام که همیشه شاد وپیروز باشی
حرفی که زدی ساده شاد باشید و سخت ناراحت.... این یعنی عاشق بودن
 

demyan

New member
خود من عاشق دیدن بازی بچه‌هام هروقت دلم بگیره و غمگین باشم فقط کافیه ساعتی بازی کردن بچه‌ها رو ببینم یا خودم باهاشون بازی کنم...ساده خوشحال بودن مثل بچه ها ...
پس :thumbsupsmileyanim:حفظ کودک درون میتونه یکی دیگه از راه های شاد و درنتیجه موفق بودن باشه
 

shima.p

New member
بچه هایی یکی از راه هایی که وقتی دیگه حسابی رفتی توو خودت و میخواد اشکات دراد اینه که از جات بلند شی یا tv روشن کنی یا با هر وسیله ای که میشه یک آهنگ خیلی شاد بذاری و ولوم رو بزاری 100 بعد مثه خل ها جیغ بکشی بپری بالا پایین
من که ار این روش استفاده میکنم جواب میده.
 
بالا