مشاعره

pashmak

New member
نه راه است اینکه بگذاری مرا برا خاک وبگریزی / دمی بر خاک قبرا تا خاک رهت گردم
 

nutgirl92

New member
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد
 

pashmak

New member
دوست نزدیکتر از من به من است/ وینت مشکل که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او / درکنار من ومن مهجورم
 

kasraa

New member
دیروز، در میانه ی بازی، ز کودکان
آن شاه شد که جامهی خلقان ببر نداشت
 

Mohammad gh

New member
تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان
انتظار همه را نیز به آخر برسان!
الان دقیقا باید با علامت تعجب شروع کنم شعر رو یا با ن؟؟:ph34r-smiley::smiliess (12):
!نرگس ار لاف زد از شیوه ی چشم تو مرنج

نروند اهل نظر از پی نابینایی
 
آخرین ویرایش:

nutgirl92

New member
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
 

حسان

Well-known member
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شئد روزی گلستان غم مخور
 

nutgirl92

New member
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
حکم آن چه تو اندیشی لطف آن چه تو فرمایی
 

Mohammad gh

New member
شرمنده شعرم قاطی شد مجبور شد برای نظم مشاعره پاکش کنم

یار دارد سر صید دل حافظ یاران

شاهبازی به شکار مگسی می آید
 

nutgirl92

New member
دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس
 

bioelectric

New member
:shocked:
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شئد روزی گلستان غم مخور

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
حکم آن چه تو اندیشی لطف آن چه تو فرمایی

ببخشید شما با ی تموم کردید،شیطونک با ی شروع کرد و با ر تموم کرد،این د را دیگه از کجا آوردید؟!:smiliess (12):
اینجوری میشه که این آوانگار بنده خدا فک کرده اشتباه شده وبرا نظم مشاعره شعرشو ویرایش کرده
به هر حال ادامه میدیم
 
بالا