مشاعره

[bioelectric]

منم ابر و تویی گلبن که می خندی چو می گریم
تویی مهر و منم اختر ،که میمیرم چو می آیی

 

[pashmak]

شود آیا که در میکده ها بگشایند/ گره از کار فروبسته ما بگشایند دوستان ازشما وحافط معذرت میخام اگه جاییرواشتباه بگم چون اینارواز حفط میگم امیدوارم درست باشه

 

[ریحانه-ش]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


=============================
ببخشید فکر کنم خراب کردم:sadsmiley:
به بزرگواری خودتون ببخشید. من تازه واردم

 

[bioelectric]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


=============================
ببخشید فکر کنم خراب کردم:sadsmiley:
به بزرگواری خودتون ببخشید. من تازه واردم

ریحانه اگه خراب کردی تو قسمت ویرایش پستتو حذف کن عزیزم.اما فکر کنم شما قبا پشمک گفتی نه؟اگه اینطوره درست گفتی.پشمک خراب کردی شما نباید که با ش میگفتی!

نه چی را خراب کردند؟!درسته ادامه بدید.با ر لطفا

 

[pashmak]

بچه ها من شعر محنا رو خوندم قبل من اون بود

 

[bioshimi93]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

راه مردان به خود فروشی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست

 

[bioelectric]

اینجا چون همه با هم مشاعره میکنند این چیزها زیاد پیش میاد،خیلی حساس نشید ،ادامه بدید

 

[mohana]

راه مردان به خود فروشی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[bioshimi93]

کاش میشد پریشان تو باشم
یا نباشم یا از ان تو باشم

 

[bioelectric]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب

 

[bioshimi93]

با انکه ز ما هیچ زمان یاد نکردی
ای انکه نرفتی دمی از یاد، کجایی؟؟؟

 

[bioelectric]

یک شعر عاقلی است و دگر شعر عاشقیست
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندریست

 

[pashmak]

یک شعر عاقلی است و دگر شعر عاشقیست
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندریست[/QUOTEتا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی

 

[nutgirl92]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

 

[pashmak]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن[/QUOTEکند نه هر که پرده برانداخت دلبری داند نه هر که اینه ساخت سکندری داند

 

[pashmak]

اینه ای ساخت درسته معذرت

 

[nutgirl92]

دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟ کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟

 

[pashmak]

ای خوش ان لحظه دیدار که مایارشدیم به صفای دل هم سخت گرفتارشدیم

 

[pashmak]

من ان گلبرگ مغرورم که میمیرم /زبی آبی ولی با خفت وخواری پی شبنم نمیگردم

 

[nutgirl92]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن