مشاعره

ZOT

New member
هرجا که دیدی خسته ای
کنار دکل نشسته ای

به یاد من باش ...
به یااااد من باش

هر جا که دیدی پریزی
نکنه روش آب بریزی
نکن تو آبروووو ریزی

به یاد من باش
به یاااااد من باش


با اجازتون این از دفتر اشعار بابابرقی خودمون بود

شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی
باید دوید بر سر صد رهگذر مرا
برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است
زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا
 

kasraa

New member
شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی
باید دوید بر سر صد رهگذر مرا
برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است
زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا


آتش عشق پس از من نگردد خاموش

این چراغیست کزین خانه به ان خانه برند
 

ZOT

New member
آتش عشق پس از من نگردد خاموش

این چراغیست کزین خانه به ان خانه برند

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
:dadad4:
 

kasraa

New member
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
:dadad4:

میروی و گریه میآید مرا

ساعتی بشین که باران بگذرد
 

Maryam.A

Well-known member
دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیکن از لطف لبت صورت جان می بستم
 

mohana

Well-known member
مرا عمری ب دنبالت کشاندی
سرانجامم ب خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و وافسوس
ک سطری هم از این دفتر نخواندی...
 

Maryam.A

Well-known member
تو يک روياي کوتاهي ، دعاي هرسحرگاهي شدم خام عشقت چون ، مرا اينگونه مي خواهي
 

leylii

New member
یا رب این شمع شب افروز ز کاشانه کیست
جان ما بسوخت بپرسید که جانانه کیست
 

Maryam.A

Well-known member
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
برده غنچه می درد خنده دل گشای تو
 

bioelectric

New member
وفا نکردی و کردم به سر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم
 

leylii

New member
من گدا هوس سر و قامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
 

leylii

New member
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم
 

bioelectric

New member
مرده بدم زنده شدم،گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
 
بالا