من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم و :thanks:
.Nazanin New member 2015-06-04 #2,141 من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم و :thanks:
sholeh. New member 2015-06-05 #2,142 .Nazanin گفت: من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم و :thanks: کلیک کنید تا باز شود... وقتى اظهار نظر کرد دلم فهميدم . عشق هم صاحب فتواست, اگر بگذارند بعدى ( ق )
.Nazanin گفت: من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم و :thanks: کلیک کنید تا باز شود... وقتى اظهار نظر کرد دلم فهميدم . عشق هم صاحب فتواست, اگر بگذارند بعدى ( ق )
.Nazanin New member 2015-06-05 #2,143 قطره ی اشکیم اما در درون دل نهان گر به سوی دیده ره یابیم دریا می شویم ف
baran- New member 2015-06-06 #2,144 فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش... ش
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش... ش
IL-2 Well-known member 2015-06-16 #2,145 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها الف آخرین ویرایش: 2015-06-16
آتشین Well-known member 2015-06-17 #2,146 ألا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها! که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها خ آخرین ویرایش: 2015-06-17
A ati1408 New member 2015-06-17 #2,148 فراموشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد تو در من آتشي هستي که خاموشت نخواهم کرد بعدی : ی
baran- New member 2015-06-17 #2,149 یوسف به این رهاشدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند پ
.Nazanin New member 2015-06-17 #2,150 پرده بگشای که مردم نگرانند هنوز چشم در راه تو صاحب نظرانند هنوز ث
hebe.nurse New member 2015-06-17 #2,152 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا د
baran- New member 2015-06-17 #2,153 دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی توبود تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود ن
A ati1408 New member 2015-06-17 #2,154 ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را بعدی : ج
baran- New member 2015-06-22 #2,156 ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد ی
somi3 New member 2015-06-22 #2,157 یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد. خ
baran- New member 2015-06-22 #2,158 خواست تنهایــیِ ما را به رخِ ما بکشد تنه ای بر درِ این خانه ی تنها زد و رفت د
somi3 New member 2015-06-22 #2,159 در نظر بازی ما بیخبران حیران اند من چنینم که نکودم دگر ایشان دانند. ذ
.Nazanin New member 2015-06-22 #2,160 ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی دودم به سر برآمد زین آتش نهانی ض