am-ml
New member
[/quote]quote=8521413;53268]دانشگاه که بودیم یه رفیق داشتم... لر نور آباد ممسنی بود... بعد تیکه کلامش «شُخی» به معنای «شوخی» بود، با لحجه ی لری میگفت یه ذره هم میکشیدش... خیلی با مزه میشد... یادمه اویل که باهاش آشنا شده بودم، وقتی یه خبری بهش میدادم فورا می گفت «شُخی»، منم فکر میکرد مظلب رو باور نمیکنه... نیاز به توضیح بیشتر داره... کلی واسش توضیح میدادم.... اون هم نامرد به روی خودش نمیاورد و همینطور گوش میداد... خلاصه بارها و بارها این اتفاق تکرار شد... همه ی دوستاش همین مشکل رو باهاش داشتن... البته اونقدر طبیعی رفتار میکرد که هیچکی متوجه نمیشد تیکه کلامشه و همه یه ساعت واسش مطلب رو دوباره توضیح میدادن... تا اینکه بالاخره یکی از بچه ها فهمید اینجوریه... به همه گفت این تیکه کلامشه... وقتی میگه شما جدی نگیرین و واسش دوباره مطلب رو توضیح ندین... منو بگو تازه متوجه شده بودم سه سال سرکار بودم... البته همه اینو فهمیدن... یادم میاد یه روز مامانش زنگ زده بود بهش... گفته بود مادر بزرگش فوت شده... اونم بی برو بر گرد، بهش گفته بود «شُخی»... مامانش هم کلی از دستش عصبانی شده بود... یکی دوبار هم پیش استادها این سوتی رو داده بود، خیلی ضایع شده بود...
اوایل و مطلب