زنگ تفریح ارشد روانشناسی

نظرتون چیه زنگ تفریح تا آزمون ارشد ۹۳ بسته شه؟؟


  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

iraj1

New member
سلام شب بخیر
کسی می دونه چطور میشه نمره کل رو محاسبه نمود؟
 

yazdan

New member
پرندجان به نظر من فیش نویسی کتابی مثل کاپلان خیلی مشکل تر از کتابهای دیگه بود, اقلا برای من اینطوری بود چون به شددددت کلمه به کلمه اش به نظرم مهم بود و مدام حتی توی یه پاراگراف مطالب مختلف مطرح می شد.
اما در مورد کتابی مثل فیست نسبت به اون من راحت تر بودم, برای اینکه موضوعی که مطرح می شه سریع عوض نمی شه و تقریبا می شه گفت تو یه پاراگراف یک مبحث توضیح داده می شه.
من به این شکل می خوندم:
خود متن رو می خوندم, هرجا به نظرم نکته بود و تو سرم دیییییییینگ صدا می کرد, اینطوری :idea_majidonline: خوندن رو متوقف می کردم و تو اون قسمت خاص سعی می کردم اول مطلبش رو بفهمم بعد به شکل سوال درش بیارم و سوال رو روی برگه و جوابش رو پشت برگه می نوشتم, گاهی وقتا تو همون یک مبحث شاید بشه چندتا سوال در آورد.
صد در صد به خوندن کلیت فصل نیاز هست, اما از اونجایی که بارها گفتم درس های ما فرار هست و این روش بهترین راه برای یادگیری بدون فراموشیه من از این استفاده می کنم که مطالب رو حفظ کنم و روش مسلط بشم.
پس اول کلیت فصل خونده می شه, بعد به جزء جزء و سوال روی برگه تبدیل می شه و بعد که کاملا به خاطر سپرده شد, به راحتی می شه فصل رو مرور کرد و ریزه کاری های باقی مونده رو هم برداشت.
موفق باشی عزیزم, اگه جایی رو واضح نگفتم بگو توضیح بدم

چندتا از نمونه جی برگ هام:
شخصیت چیست؟ (صفحه 12) الگوی نسبتا پایدار صفات گرایشها یا ویژگی هایی که تا اندازه ای به رفتار مردم دوام می بخشند
سه نوع اعتبار سازه مهم عبارتند از؟ ( صفحه 23) اعتبار همگرا, اعتبار واگرا, اعتبار افتراقی
به عقیده آدلر همه نشانه های روان رنجوری به چه دلیلی به وجود می آید؟ (صفحه 101) برای محافظت از عزت نفس فرد
شباهت گرایشهای محافظ آدلر با مکانیزمهای دفاعی فروید چیست؟ (صفحه 101) نشانه ها برای محافظت از خود شکل می گیرند

پرند جان فقط مراقب باش که مفهومی خوندن و دید کلی فراموش نشه.مبادا فکرکنی همه نکاتو باید فلش کنی.
پرند جان دیگه وقت آزمون و خطا نیست.همون تجاربه خودتو بکار بگیری کافیه

- - - Updated - - -

سلام دوست عزیز, تاپیک ما اکثرا دوستان تو فضای کنکور و دانشجویی هستن تا کار به همین خاطر برای سوالتون کمتر پاسخ دهنده هستن.
صد در صد روانشناس هم از مراجعش متاثر می شه, همونطور که یک پزشک ممکنه اوائل کارش با دیدن خون یا بریدن قسمتی از بدن بیمار حالش بد بشه.
یک نشانگانی وجود داره به اسم "نشانگان انترن" که دانشجوی بی تجربه هر اختلالی رو که می خونه تصور می کنه خودش هم مبتلاست و این حتی تو درس خوندن ما هم هست در شرایطی که هنوز با مراجع و مشکلات حقیقی رو به رو نشدیم.
رواندرمانی یکسری قانون داره و مخصوصا در درمان روانکاوی یک روانکاو بایستی که حتماااا خودش روانکاوی شده باشه و عقده هاش بیرون کشیده شده بشه و رفع بشه تا بتونه درمانگر باشه و مسائل خودش رو به بیمار انتقال نده.
خاطرم نیست دقیقا چه مدت زمانی اما هر درمانگر تا یک سقف ساعت اجازه درمان داره (کلیتش اینه نمی دونم تو ایران هم رعایت می شه یا خیر) به دلیل اینکه رواندرمانی واقعا کار فرسایشی ای هست.
و در نهایت هر درمانگر خودش هم باید هرچند مدت یکبار توسط همکارانش بررسی بشه و برای ادامه کار آماده بشه.

جاداره منم تشکر کنم ازبس که کامل بود
 

yazdan

New member
سلام مصفاجان دوست من پارسال بهزیستی قبول شدودوروزبعدازقبول شدنش تهران بودالبته پارسال نتایج12شهریوراومدبعدازقبول شدن بریدتوسایت دانشگاهی که قبول شدین تاریخ مراجعه برای ثبتنام ومدارک لازم رواعلام میکنن دوسه روزموندکارخوابگاش حل شدفک کنم یکم برای خوابگاه گرفتن مشکل بوجوداومد
یامیتونیدبه محض قبول شدن بادانشگاهی که قبول شدین تماس بگیرن وسوالاتتون روبپرسین

کم کم دارم شک میکنم که نکنه این ترنم دانشجوی ارشده و ماهارو سرکار گذاشته؟:21::ph34r-smiley:
 

eliii

New member
دقت کردین چقدرررررررر تابستون طولانی شده ؟؟؟؟؟؟ من هر کار عقب افتاده داشتم انجام دادم
 

yazdan

New member
جناب یزدان داشتیم؟؟؟؟ کنایه؟؟؟؟؟؟. اره؟؟؟؟؟. بنده چه کنم به شما ثابت بشه من بدبین و منفی باف نیستمممممممممممممم

کنایه که محسوب نمیشد آخه خیلی رک گفتمش:25r30wi:

عیب نداره کاره خداس دیگه.خداخواسته شما اینطوری به مسایل نگاه کنید:smiliess (3):
 

yazdan

New member
راوی جون شما هم ؟؟؟؟ بابا شما که دی ماهی هستی چرا؟؟؟؟. ما باید هوای همو داشته باشیم

ایشون طرف هستن.منم اصولآ همون طرفم:smiliess (3):اینه که شما برای حمایت شدن به چیزی بیش از تاریخ تولد نیاز دارید
 

yazdan

New member
داشتم به میهمانم می گفتم که اگر راحت تر است رویه نایلونی روی مبل های سفید را بردارم، نرسیده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم، او تعارف کرد و گفت راحت است من اما گرمم شد و برش داشتم، بعد یکدفعه حس کردم چقدر راحت تر است.

سه سالی می شود خریدمشان اما هیچ لک و ضربه ای بر آنها نیفتاده اگرچه اکثر اوقات به دلیل ماندن همین روپوش نایلونی بر رویشان از لذت راحتی شان محروم مانده ایم، بعد یاد همه روکش های روی اشیای زندگی خودم و اطرافیانم میفتم، روکش های روی موبایل ها، شیشه ها، روکش های صندلی ماشین، روکش های روی کنترل های تلویزیون، روکش های روی لباس های کمد و... همه این روکش ها دال بر پذیرش دو نکته است یا بر نامیرایی خود باور داریم و یا اینکه قرار است چنین چیزهای بی ارزشی را به ارث بگذاریم، هر روز در روابط روزمره مان نیز همین روکش ها را بر رفتارمان می گذاریم تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم، فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم، فلانی نفهمد چقدر شکست خورده ایم.

نقاب ها و روکش ها را استفاده می کنیم برای اینکه اعتقاد داریم اینطوری شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بیشتر و بهتر روی پای خودش می ایستد و این در شرایطی است که اغلب زودتر از حد تصورمان این دنیا را ترک می کنیم و آن روز مبادا هرگز نمی رسد فقط ما فرصت و جسارت خود بودن را از خودمان دریغ کرده ایم.
جسارت لذت بردن از خود حقیقی مان حتی به قیمت گاه زخمی شدن و ضربه دیدن.
روحمان را از تماس با دنیا محروم می کنیم تا روزی این لذت را به او ببخشیم که بی محابا دنیا را لمس کند، غافل از اینکه امروز همان روز است و همان روز اگر در انتظارش باشی هرگز فرانمی رسد.

میهمان من تلنگری کوچک به من زد. جلد همه وسایلی را که از ترس خش افتادن پوشانده ام، باز می کنم. دلم می خواهد اشیا هم دموکراسی را تجربه کنند. ضربه خوردن به قیمت لذت بردن از خود حقیقی. ما همه مان فکر می کنیم عمر نوح خواهیم کرد. در پس ذهن بشر همیشه همچنین باوری جا خوش کرده، خدا می داند که وقتی پرنسس دایانا مرد چقدر دستکش و کفش استفاده نشده در کمد او پیدا شد، برعکسش هم هست آدم های به ظاهر فقیری که با مرگشان کلی پول از بالش ها و لای رختخواب هایشان پیدا می شود و کلی خرت و پرت که طرف گذاشته بوده که روز مبادا از گنجه در بیاید و روز مبادا نرسیده غزل خداحافظی را سروده اند.

محافظه کاری و دوراندیشی همیشه از احساس دموکراتیک بودن (لااقل با خودم) دورم کرده. من تصمیمم را گرفته ام. همه نایلون ها و روکش ها را کنار می زنم.
من ترجیح می دهم لذت ضربه خوردن را تجربه کنم تا سلامت دور از دسترس ماندن را.
شما چطور؟

یادداشت راحت و بدون روکش بهاره رهنما

دوستان کسی دستمال داره؟
راستی راوی جان اگه اون رو اندازه مبلارو نمیخوای بفرستشون برامن:25r30wi:
حالا ما هی سعی میکنیم بحث این پرسونا پیش نیاد که اذیت نشیم. اگه گذاشتی تو
 

taranom92

New member
سلام ترنم جونم
خوبی؟
خوش به حال دوستت
دانشگاه علوم بهزیستی محشرهههههههههههههه
من فقط تهران زدم و این دانشگاه انتخاب دومم بود!

مررررسی عزیزم خوبم شمابهترین؟
شایدباگفتن این جملات استرستون کم بشه دوست من که الان بهزیستی قبول شددانشجوبودتابستون درس خوندوجدی برای وزارت علوم میخوندترم هفت یعنی مهربازمیخوندبرای علوم بهمن شدکنکوردادوبهداشت شرکت کردوتلاشش روازبهمن تاخردادکردحدودسیصدوخورده ای شدتوی وزارت علوم وقتی نتیجه اومدزنگ زدوخییییییلی ناراحت علوم قبول نشده ومیخواست بازشروع کنه به خوندن شب دوباره زنگ زدوگفت باورم نمیشه بهزیستی قبول شدم منم خیلی خوشحال شدم نتیجه ی زحماتشودید
حالاشماباهزاراماواگرشبامیخوابین بابادوست من فکرشم نمیکردقبول شه (البته شاهدتمام تلاشاش وباکلی فشارودردسردرس خوندناش بودم واقعازحمت کشید‏) اماقبول شد نگران نباشیدشماکه تخصصی برای بهداشت خوندین دلم روشنه قبوووولین
 

eliii

New member
مررررسی عزیزم خوبم شمابهترین؟
شایدباگفتن این جملات استرستون کم بشه دوست من که الان بهزیستی قبول شددانشجوبودتابستون درس خوندوجدی برای وزارت علوم میخوندترم هفت یعنی مهربازمیخوندبرای علوم بهمن شدکنکوردادوبهداشت شرکت کردوتلاشش روازبهمن تاخردادکردحدودسیصدوخورده ای شدتوی وزارت علوم وقتی نتیجه اومدزنگ زدوخییییییلی ناراحت علوم قبول نشده ومیخواست بازشروع کنه به خوندن شب دوباره زنگ زدوگفت باورم نمیشه بهزیستی قبول شدم منم خیلی خوشحال شدم نتیجه ی زحماتشودید
حالاشماباهزاراماواگرشبامیخوابین بابادوست من فکرشم نمیکردقبول شه (البته شاهدتمام تلاشاش وباکلی فشارودردسردرس خوندناش بودم واقعازحمت کشید‏) اماقبول شد نگران نباشیدشماکه تخصصی برای بهداشت خوندین دلم روشنه قبوووولین


ترنم عزیز هر چند که روی صحبتت با فانوسی بود ولی واقعا حرفات به منم ارامش داد و یکم استرسمو کم کرد مرررررسی عزیزم . دوستم طوری بخون که وقتی از جلسه میای بیرون خودت باور داشته باشی که قبولی اینو بخاطر این میگم که تازه اول راهی . انشاا... که همین طور بشه موفق باشی
 

eliii

New member
حتما رتبه های تک خیالشون از بابت ارشد راحته ، استرس مال منه که میدونم قبول شدنم لب مرزه فقط با یه تست امسال قبولم و با یه تست ۱سال عقب میوفتم .
قبلا گفتم ولی بازم میگم ، بی خبری خوش خبری .
برادر من که از کنکور اومد بیرون خودش رتبشو حدس میزد نتایج امد فقط ۲ رتبه بدتر از چیزی شد که تصور میکرد خیلی وقته هم میدونه ارشد کجا قبول شده کی کلاسا شروع میشه کلاسا کجا هست همکلاسیاش کیا هستن . البته به نظر من یکم زندگیش یکنواخته بابا یه هیجانی یه چیزی . ببین منو . سرتاسر زندگیم پر از هیجان بوده در واقع از زمانی که رفتم اول تا الان
 

mosaffa7

New member
سلاااام بارلی عزیزم مرسی شما خوبی؟؟؟ چه خبرا؟؟؟

- - - Updated - - -

جناب مصفا تو جدول زمانبندی سایت وزارت بهداشت ۶شهریور نتابج میاد ۱۳و ۱۴ شهریور ثبت نام


مرسی الی جان

- - - Updated - - -

سلام مصفاجان دوست من پارسال بهزیستی قبول شدودوروزبعدازقبول شدنش تهران بودالبته پارسال نتایج12شهریوراومدبعدازقبول شدن بریدتوسایت دانشگاهی که قبول شدین تاریخ مراجعه برای ثبتنام ومدارک لازم رواعلام میکنن دوسه روزموندکارخوابگاش حل شدفک کنم یکم برای خوابگاه گرفتن مشکل بوجوداومد
یامیتونیدبه محض قبول شدن بادانشگاهی که قبول شدین تماس بگیرن وسوالاتتون روبپرسین

سلام ترنم جان
ممنون
 

yazdan

New member
یه شوخی کنم...........
پ نه پ می ره قیمت ضریح و بپرسه...:tonguesmiley:

بارلی جان اگه ی کوچولیی این متنو بخونه فکر میکنه امام رضا خودش حاجت مردمو میده که این میشه شرک و بمرور این عقیده جامیفته و حداقل تو ناهشیار این باقی میمونه.متاسفاه این نحوه ی بیان اینروزا رایج شده.

دوست من از کنار ضریح بمن ز زده میگه گوشیو میذارم رو ضریح حاجتتو بگو(من ادامه ندم فکر کنم بهتر باشه)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا