اره میدونم خیلی سخته ، ولی واقعا کار لذت بخشیه ، کاااااش میدیدم دیروز یه مشکلی پیش امده بود از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب برق نداشتیم
دوتا نکته ی خیلی جالبی که گفت
یکی این بود که گفت بچه ها به من می گن خاله شیرین, می گن اگه اخم کنی که دیگه خاله شیرین نیستی میشی خاله ترش!
می گفت یه روز یه مشکلی داشتم ناراحت بودم یکیشون اومد پیشم گفت خاله شیرین کجاست؟ گفتم خاله پس من چیم؟ گفت نه تو اخم کردی خاله شیرین من نیستی!
بعد آقای علیخانی بهشون گفت چطوره که بچه ها انقد از شما حرف شنوی دارن و انقد دوستون دارن؟
گفت هر قولی که بهشون می دم عمل می کنم
توضیح دادن که یکی از بچه ها به خاطر بیماریش فقط باید سیب زمینی می خورد, به خاطر همین آرزوی یه تولد داشت و نمی تونست کیک بخوره
یه شب که بیتابی می کرده بهش قول دادم براش تولد می گیرم, و گرفتم, خودم براش با سیب زمینی کیک درست کردم که هم خودش بتونه بخوره هم بچه های دیگه
واقعا آدم تو عظمت بعضی از آدمایی که کنار خودمون دارن زندگی می کنن و نمی بینمشون حیرون میشه