روانشناسی- تنوع طلبی جنسی

Marc0p0lo

New member
دوستان عزیزمطلب ممکنه طولانی باشه ولی خواهش می کنم بخونید چون مشکل خیلی از زن و شوهرهاست که عنوانش نمیکنن.
قبلا مطالب طولانی تر از اینم خوندین شک نکنین که میتونین اینو هم تمومش کنین.
تنوع طلبی جنسی !!!!

يك پروفوسور زيست شناس به نام دكتر راسلي صاحب يك نظريه در مورد روح روابط جنسي ست. او معتقد است كه از يك رابطه جنسي دو منظور برداشت مي شود ؛ اول بعد شهواني و ديگري بعد عاطفي. در بعد عاطفي انسان - چه مرد و چه زن - در فطرت خود يگانه خواه است. اما در بعد شهواني رابطه ي جنسي ؛ هم زن و هم مرد در فطرت خود قائل به تنوعند.

در توجيه اين نظريه مي خوانيم كه نيازهاي آدمي به دو دسته مادي و معنوي تقسيم مي شوند. اگر نياز شهواني در سك----س را يك نياز مادي و نياز عاطفي در رابطه جنسي را يك نياز معنوي تلقي كنيم ؛ ناگزيريم كه بر اساس اين دو نوع نياز ؛ قسمت شهواني سك-------س را از قسمت عاطفي آن تميز دهيم. چون تمامي نياز هاي مادي در انسان دچار تنوع طلبي ست پس بعد شهواني سك-----س مي تواند متنوع باشد در حالي كه بعد عاطفي آن يگانه خواه باقي بماند.
براي كاربردي كردن اين نظريه نيز بايد رابطه جنسي را به دو نوع تفكيك كنيم.
اول - س----كس---------ي كه هدف عاطفي آن در اولويت است.
دوم - س---كس-------ي كه تنها به منظور ارضا شهواني صورت مي گيرد.

در آرمان شهر اين نظريه هر زني و هر مردي به عنوان شريك عاطفي تنها يك نفر را بر خواهند گزيد و به صورت آزاد با افراد ديگر ارتباط شهواني جنسي برقرار خواهند كرد. (لازم به ذكر است كه تنها ارتباط جنسي عاطفي كه تحت عنوان ازدواج قانوني قرار گرفته باشد مجاز به توليد مثل خواهد بود) در اين حالت پيش بيني مي شود كه امري به نام خيانت مفهوم خود را به طور كلي از دست بدهد و تعريف جديدي براي نظام خانواده به وجود بيايد.
آيا تنوع طلبي جنسي امري حقيقي ست ؟

بايد گفت كه بله. نياز شهواني جنسي مانند تمامي نيازهاي مادي قائل به تنوع است و نظريه ي مذكور تا آنجا كه به اثبات وجود حس تنوع خواهي مي پردازد صحيح و درست به نظر مي رسد. مگر مي شود يك لذت مادي را هر روز و تنها به يك شكل خاص تجربه كرد و از اين تجربه دچار دلزدگي نشد ؟

اما كمونيسم جنسي درست در زماني به بيراهه مي رود كه شروع به نظريه پردازي اجتماعي و كاربردي كردن اين ديدگاه مي نمايد. اين درست است كه س---كس و آميزش جنسي داراي دو بعد شهواني و عاطفي ست اما از ديدگاه روانشناسي هرگز نمي توان اين دو بعد را به گونه اي كاملا متمايز از هم بررسي نمود. به عبارت بهتر در اين پديده (س---ك-س) بعد عاطفي و شهواني به نحوي با هم گره خورده اند كه گاهي يكي به ديگري تبديل مي شود و اصولا يك ارتباط جنسي كامل زماني تعريف مي شود كه هر دو بعد آن به حد كمال به ارضا رسيده باشند.

در گزارشي كه از چند زن روسپي در ايالات متحده تهيه شده بود همه ي آنها به اين موضوع اشاره كرده بودند كه چندين و چند بار از سوي مراجعانشان پيشنهاد زندگي مشترك دائم دريافت كرده اند.

كمونيسم جنسي و اعطاي حق آزادي هاي جنسي بي حد و حصر در چند كشور كمونيستي تا سال ۱۹۳۰ در جريان بود. اما تجربه ثابت كرد كه راه ارضا تنوع طلبي جنسي نمي تواند اين باشد.
آيا مردان از زنان تنوع خواه ترند ؟
به جرات بايد گفت كه نه.

گرايش مردان به توع طلبي جنسي نه در ايران بلكه در اكثر نقاط جهان بيشتر و گسترده تر از زنان است. همين موضوع دستاويزي شده است براي طرفداران مرد سالاري جنسي كه تنها طبيعت مرد را قائل به تنوع طلبي جنسي فرض كنند و به همين دستاويز حد و مرز را در روابط جنسي خود از ميان بردارند.

ويل دورانت در كتاب لذات فلسفه و در صفحه ي ۹۱ پس از آن كه شرح مفصلي بر معضلات اخلاقي مي نويسد ؛به گونه اي توجيه وار مي آورد : « بدون شك بسياري از اينها نتيجه ي علاقه اصلاح ناپذير مردان به تنوع است و طبيعت مرد به يك زن بسنده نمي كند »

مسلما تنوع خواهي زماني آغاز مي شود كه لذت دريافتن يك موهبت احساس شود و نياز به انواع آن در آدمي به وجود بيايد. به عنوان مثال بايد يك فرد اصولا لذت غذا خوردن را دريابد تا در مورد غذا و لذت آن به تنوع روي آورد.

دليل اينكه ويل دورانت طبيعت مرد را بر تنوع قرار داده و زن را به يگانه خواهي محكوم مي كند چيست ؟ در طول تاريخ بشر و بنا بر دلايل مذهبي ؛ عرفي ؛ سياسي و تفاوت در نوع لذت جنسي زنانه و مردانه ؛ زنان بنا بر شواهد تاريخي و استنادات علمي از موهبت لذت جنسي محروم مانده و يا آن را به درستي درك نكرده اند. مسلما زماني كه فردي از اين لذت به درك مناسب و شناخت كافي نرسيده باشد تنوع خواهي براي او بي معني خواهد بود. در حالي كه مسلما اگر يك زن بتواند لذت جنسي را به صورت عميق و كامل تجربه كند خواهيم ديد كه او نيز دچار حس تنوع طلبي س-ك--سي خواهد شد.
جمع ميان تنوع طلبي جنسي و يگانه خواهي جنسي

احتمالا در ذهن هر خواننده اين سوال مطرح مي شود كه اگر ما وجود تنوع خواهي شهواني را بپذيريم ؛ پس چه راهكار اجتماعي براي آن وجود خواهد داشت ؟

امروزه در جهان آميزش جنسي و اصول برقراري يك رابطه ي جنسي متكامل به صورت يك علم در آمده و هر روزه به پيشرفت هاي جديدي دست پيدا مي كند. در نهايي ترين بررسي هاي به عمل آمده مي توان تنها يك شريك عاطفي و جنسي داشت و تنوع خواهي جنسي را در همان رابطه به حد كمال ارضا نمود.

ثابت شده است كه ايجاد تنوع در آميزش جنسي از تنوع خواهي در ارتباطات س-ك-سي به مراتب موثر تر و مطلوب تر است. امروزه آميزش جنسي علمي در مدارس و دانشگاه هاي مدرن جهان به صورت يك ماده ي درسي مهم تدريس و اصول فانتزي پروري س----ك--سي و Striping به جوانان تعليم داده مي شود.

هر انسان سالم از نظر جنسي صاحب فانتزي هاي جنسي ست كه با توجه به افزايش سن و محيط زندگي متغير و رو به تكامل است. فانتزي هاي جنسي نوعي تنوع خواهي در برقراري رابطه هستند و دقيقا با حس تنوع طلبي شهواني مربوط مي شوند.

به عنوان مثال در كتاب «كليد روابط جنسي» اثر آنتوان ليسف آمده است كه يك رابطه جنسي زماني مطلوب و حقيقي ست كه زن و مرد بدون هيچ پرده ي كلامي هر هفته دو ساعت در مورد بهبود روابطشان با يكديگر به گفتگو بنشينند. فانتزي هاي جنسي يكديگر را برآورده كنند و تابوهاي سنتي و مذهبي غلط را بشكنند.

پس يك رابطه جنسي ميان دو فرد مي تواند هميشه سرشار از تنوع و نوعي لذات شهواني جديد باشد كه اين موضوع نيازمند آموزش و فرهنگ سازي ست.
نقبي بر چرايي تنوع خواهي جنسي مردانه در ايران

تنوع طلبي جنسي مردان ؛ در ايران و مخصوا در سال هاي اخير مورد اعتراض جنبش هاي زنان و فعالان امور خانواده و جامعه بوده است. اما اگر ژرف انديش و منطقي بنگريم اين تنوع خواهي بيمار ؛ حاصل بيماري بزرگتري ست مي توان از آن به بيماري كلي روابط جنسي در ايران نام برد.

بد فهمي و كژ انديشي ديني ؛ سنت هاي غلط و نادرست عرفي و همين طور نگاه تابويي به مسائل جنسي باعث شده است كه نظام خانواده در ايران از نوعي بيماري و انحراف عميق جنسي رنج ببرد.

در اينجا تنها هدف من ايجاد ديدگاه و سوق دادن تفكر خواننده گان به اين مسئله است و ريشه يابي و يافتن راهكار براي آن در اين مجال نمي گنجد. اما نگفته پيداست كه مخصوصا زنان ايران از نوعي سرد مزاجي عميق جنسي كه ناشي از نوع تفكر غلط حاكم بر جامعه زن است در غذابند. و اين باعث شده است كه تنوع طلبي شهواني مردانه در ايران دچار يك افزايش بي حد و حصر شود و مردان ايراني نيز به يك بيماري از نوع ديگر مبتلا گردند.

زنان ايراني به رابطه جنسي به عنوان يك وظيفه محوله بر دوش خود نگاه مي كنند كه بايد با آن كنار بيايند. لذت بردن از يك رابطه ي جنسي براي زن ايراني شايد يك واژه بي معني ست. حتي شاهديم كه در آموزه هاي غلط جنسي در ايران ؛ زنان تحت عنوان شرم و حياي زنانه تمايل خود را به آميزش جنسي با همسرانشان پنهان مي كنند و آن را يك موهبت براي خود مي شمارند و همين موجب بروز تدريجي نوعي سرد مزاجي س-ك--سي در غالب زنان ايراني شده است.

آنچه مسلم است تنوع طلبي مردانه و سرد مزاجي زنانه در ارتباطات جنسي در مملكت ما معلول يك پيشينه غلط اجتماعي و بد بيني مذهبي ست كه شايد تنها راهكار آن يك ساختار شكني در نظام قانوني و تابو گريزي در نظام خانواده باشد كه شايد - و تنها شايد - در دو نسل بعدي تا حدي به ثمر و باروري بنشيند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Taraa

Marc0p0lo

New member
نظرات خودتونه یا رفرنس داره؟

مطالب فوق شخصی است و جمع اوری شده و گاها نقل قول از چندین منابع.....


هر چی باشه فرقی نداره مهم اینه که نظر شما چیه شما اونو دریغ نکنید ز دوستان.سپاسگذارم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: crazy

mehrsan

New member
غرب که تو روابط جنسی رو سفید کرده انسانیتو...........با هم جنس با حیوون....و جالبه امارش روز به روز داره بیشتر میشه....و کشور ما هم کهههههههههههه....................حالا هی بزارن برا بچه هاشون.........وقتی ادم روح انسانی رو تو خودش پرورش بده کنترل مادیات از دستش خارج نمیشه چون اونو وسیله و بهونه میدونه نه اصل و اساس...
 

محسن ن ک

New member
غرب که تو روابط جنسی رو سفید کرده انسانیتو...........با هم جنس با حیوون....و جالبه امارش روز به روز داره بیشتر میشه....و کشور ما هم کهههههههههههه....................حالا هی بزارن برا بچه هاشون.........وقتی ادم روح انسانی رو تو خودش پرورش بده کنترل مادیات از دستش خارج نمیشه چون اونو وسیله و بهونه میدونه نه اصل و اساس...

هههههههههههههههههههه خدایا بار الاها اینا چی میگن؟ با هم جنس با حیوان یعنی چی؟ :eek:
محسن ن ک ه چشو گوش بسه :)
 

رونـاک

New member


نقبي بر چرايي تنوع خواهي جنسي مردانه در ايران

تنوع طلبي جنسي مردان ؛ در ايران و مخصوا در سال هاي اخير مورد اعتراض جنبش هاي زنان و فعالان امور خانواده و جامعه بوده است. اما اگر ژرف انديش و منطقي بنگريم اين تنوع خواهي بيمار ؛ حاصل بيماري بزرگتري ست مي توان از آن به بيماري كلي روابط جنسي در ايران نام برد.

بد فهمي و كژ انديشي ديني ؛ سنت هاي غلط و نادرست عرفي و همين طور نگاه تابويي به مسائل جنسي باعث شده است كه نظام خانواده در ايران از نوعي بيماري و انحراف عميق جنسي رنج ببرد.

در اينجا تنها هدف من ايجاد ديدگاه و سوق دادن تفكر خواننده گان به اين مسئله است و ريشه يابي و يافتن راهكار براي آن در اين مجال نمي گنجد. اما نگفته پيداست كه مخصوصا زنان ايران از نوعي سرد مزاجي عميق جنسي كه ناشي از نوع تفكر غلط حاكم بر جامعه زن است در غذابند. و اين باعث شده است كه تنوع طلبي شهواني مردانه در ايران دچار يك افزايش بي حد و حصر شود و مردان ايراني نيز به يك بيماري از نوع ديگر مبتلا گردند.


بیماری و انحراف عمیق جنسی جامعه ایران (به خصوص آقایون) رو اکثرا تایید میکنند

غرب رو نمیدونم ولی احساس میکنم که جامعه ایران تو این مورد با نهایت سرعت در حال سقوط آزاده
قانون های من دراوردی واسه صیغه و عقد موقت، تجاوز گروهی (مثال واضحش خمینی شهر که باعث میشه خانمها حتی با وجود همراهی آقایون احساس امنیت نکنند)، همجنسگرایی (به خصوص تو سربازخونه ها و خوابگاه ها!!!)، کودک آزاری( مثل راننده سرویسهایی که دختران ابتدایی!!! رو مورد آزار قرار میدند)، خیانتها و خیلی موارد دیگه

همه تشخیص دادند که جامعه ایران یه جامعه بیماره( اونم از نوع وخیم)، ولی کاش همراه با ریشه یابیش، درمانی رو هم براش پیدا و اجرا کنند


 

Nr1

Well-known member
مطلب خوبی بود.......جا داره روش بحث بشه.......شما یه بعد از موضوع رو خوب تحلیل کردین اما به نظر من این ایده آلی که شما مطرحش کردین در درجه ی اول در گرو به رسمیت شناختن و قبول کردن طرف مقابل هست.... یعنی اینکه چقدر طرف مقابلتون اونی هست که تو فانتزیاتون چه به لحاظ عاطفی و شهوانی تصورش میکردین و میکنین...... خصوصا تو روابط مردم ایران حذف کردن جای اصلاح رو گرفته وقتی یه مشکلی پیش میاد به جای بهبود رابطه به دنبال خروج از رابطه هستیم و از همین جا هم مقبولیت طرفین فرو میریزه..... منظورم اینه که شما شاید بتونید با یه آدمی که به هر کس دیگه ای ترجیح میدینش رابطه ی خوبی داشته باشین و اگر هم احیانا مشکلی پیش بیاد برطرفش بکنید اما قضیه خیلی سخت تر میشه وقتی شما اونی که انتخابش کردین اونی نباشه که میخواستینش ... این موضوع خیلی ملموس شده... دختر و پسری که امروز برای هم جون میدن فردا یه انجماد عاطفی رو تجربه میکنن...... به نظرم اگر میخوایم این مسایل تو یه چاچوب مناسب تر حل بشه قبلش باید رو انتخابهامون بیشتر دقت کنیم خودمون رو بهتر بشناسیم انتظارات معقول تر باشه و از همه مهتر قدرت پیش بینی داشته باشیم تا بعد انتخاب مقایسه ها شروع نشه و از طرف مقابلمون چیزی بیشتر از اون چیزی که هست نخوایم چون این آدم نتیجه ی انتخاب خودمون هست در این صورت هست..... البته این موردی که مطرحش کردم یه جز از کل هس و کلی عوامل دیگه هم موثرن که جا داره آسیب شناسی بشن
 
آخرین ویرایش:

Marc0p0lo

New member
وقتی متن رو میخونم متوجه نمیشم دقیقا چی میخاید بگید؟اصل حرفتون چیه؟میخاید بگید تنوع طلبی در هردوجنس هست ولی راهکار اجتماعیش بهبود همون رابطه ای هست ک افراد دراون قرار دارند نه رفتن سراغ آدمهای جدید؟
با اون تقسیم بندی موافقم ولی به نظرم الزاما در همه افراد و همه روابط صدق نمیکنه او بعضی روابط هردو و در بعضی فقط یکیش هست.
در کل جالب بود مرسی زحمت کشیدید.چرا ارشد ادامه نمیدید؟در حالیکه اکثر پستهایی ک از شما می بینم مربوط به حوزه روانشناسی و جامعه شناسیه!:smiliess (3):

منظور متن که کاملا مشخصه سعی شده در متن بیشتر نظرها بیان بشه و تمام جوانب قضیه گفته شده
در کتاب كليد روابط جنسي اثر آنتوان ليسف گفته شده که بهترین رابطه رابطه ای است که زن و مرد حداقل هفته ای دو ساعت بشینن و بی پرده در مورد خواسته هاشون صحبت کنن همینطور گفته شده که الان سعی بر این هست که راهکار هایی بدن که همون یک رابطه رو بهبود ببخشند با آموزش هایی که داده میشه و ....
اون بعضی افراد که مدنظر شما هست کدام خصوصیتشون باعث شده که این موارد صدق نکنه روی ان ها/میتونید بیشتر توضیح بدین تا منظورتون رو متوجه بشم؟

در مورد سوال شخصیتون هم چون مربوط به تاپیک نیست من با پیامی شخصی به شما پاسخ خواهم گفت البته نه تا زمانی که صندوق پیام های خصوصی شما پر باشد و پروفایلتون هم برای دادن پیام بازدید کننده بسته!
 
آخرین ویرایش:

Taraa

Well-known member
مطلب خوبی بود.......جا داره روش بحث بشه.......شما یه بعد از موضوع رو خوب تحلیل کردین اما به نظر من این ایده آلی که شما مطرحش کردین در درجه ی اول در گرو به رسمیت شناختن و قبول کردن طرف مقابل هست.... یعنی اینکه چقدر طرف مقابلتون اونی هست که تو فانتزیاتون چه به لحاظ عاطفی و شهوانی تصورش میکردین و میکنین...... خصوصا تو روابط مردم ایران حذف کردن جای اصلاح رو گرفته وقتی یه مشکلی پیش میاد به جای بهبود رابطه به دنبال خروج از رابطه هستیم و از همین جا هم مقبولیت طرفین فرو میریزه..... منظورم اینه که شما شاید بتونید با یه آدمی که به هر کس دیگه ای ترجیح میدینش رابطه ی خوبی داشته باشین و اگر هم احیانا مشکلی پیش بیاد برطرفش بکنید اما قضیه خیلی سخت تر میشه وقتی شما اونی که انتخابش کردین اونی نباشه که میخواستینش ... این موضوع خیلی ملموس شده... دختر و پسری که امروز برای هم جون میدن فردا یه انجماد عاطفی رو تجربه میکنن...... به نظرم اگر میخوایم این مسایل تو یه چاچوب مناسب تر حل بشه قبلش باید رو انتخابهامون بیشتر دقت کنیم خودمون رو بهتر بشناسیم انتظارات معقول تر باشه و از همه مهتر قدرت پیش بینی داشته باشیم تا بعد انتخاب مقایسه ها شروع نشه و از طرف مقابلمون چیزی بیشتر از اون چیزی که هست نخوایم چون این آدم نتیجه ی انتخاب خودمون هست در این صورت هست..... البته این موردی که مطرحش کردم یه جز از کل هس و کلی عوامل دیگه هم موثرن که جا داره آسیب شناسی بشن

بنظرم درست میگید ولی راهکارتون یه مقدار ایراد داره

خب شما میگی اگه آدم بتونه با اونی که میخواد و ایده آلش هست باشه در نتیجه وقت میذاره تا اگه مشکلی هم هست حلش کنه و همون رابطه رو بهبود بده نه اینکه بره سراغ یه رابطه دیگه
بعد آخرش میگی :"رو انتخابهامون بیشتر دقت کنیم خودمون رو بهتر بشناسیم انتظارات معقول تر باشه و از همه مهتر قدرت پیش بینی داشته باشیم تا بعد انتخاب مقایسه ها شروع نشه و از طرف مقابلمون چیزی بیشتر از اون چیزی که هست نخوایم چون این آدم نتیجه ی انتخاب خودمون هست در این صورت هست"

چیزی که من تو ذهنمه اینه که اون حرف اول شما یه جورایی با احساس غیر ارادی آدم تغذیه میشه و دومی با اراده آدم

من کم دیدم تو اطرافیانم که اونی رو که ایده آلشون هست بهش برسن .. معمولا بعد از ناکامی از اون اجبارا میرن سراغ یه انتخاب دوم که با حس سرخوردگی و بقول شما انجماد عاطفی و یه جورایی از روی ناچاری وارد رابطه باهاش میشن
 

Taraa

Well-known member
مطلب خوبی بود.......جا داره روش بحث بشه.......شما یه بعد از موضوع رو خوب تحلیل کردین اما به نظر من این ایده آلی که شما مطرحش کردین در درجه ی اول در گرو به رسمیت شناختن و قبول کردن طرف مقابل هست.... یعنی اینکه چقدر طرف مقابلتون اونی هست که تو فانتزیاتون چه به لحاظ عاطفی و شهوانی تصورش میکردین و میکنین...... خصوصا تو روابط مردم ایران حذف کردن جای اصلاح رو گرفته وقتی یه مشکلی پیش میاد به جای بهبود رابطه به دنبال خروج از رابطه هستیم و از همین جا هم مقبولیت طرفین فرو میریزه..... منظورم اینه که شما شاید بتونید با یه آدمی که به هر کس دیگه ای ترجیح میدینش رابطه ی خوبی داشته باشین و اگر هم احیانا مشکلی پیش بیاد برطرفش بکنید اما قضیه خیلی سخت تر میشه وقتی شما اونی که انتخابش کردین اونی نباشه که میخواستینش ... این موضوع خیلی ملموس شده... دختر و پسری که امروز برای هم جون میدن فردا یه انجماد عاطفی رو تجربه میکنن...... به نظرم اگر میخوایم این مسایل تو یه چاچوب مناسب تر حل بشه قبلش باید رو انتخابهامون بیشتر دقت کنیم خودمون رو بهتر بشناسیم انتظارات معقول تر باشه و از همه مهتر قدرت پیش بینی داشته باشیم تا بعد انتخاب مقایسه ها شروع نشه و از طرف مقابلمون چیزی بیشتر از اون چیزی که هست نخوایم چون این آدم نتیجه ی انتخاب خودمون هست در این صورت هست..... البته این موردی که مطرحش کردم یه جز از کل هس و کلی عوامل دیگه هم موثرن که جا داره آسیب شناسی بشن

بنظرم درست میگید ولی راهکارتون یه مقدار ایراد داره

خب شما میگی اگه آدم بتونه با اونی که میخواد و ایده آلش هست باشه در نتیجه وقت میذاره تا اگه مشکلی هم هست حلش کنه و همون رابطه رو بهبود بده نه اینکه بره سراغ یه رابطه دیگه
بعد آخرش میگی :"رو انتخابهامون بیشتر دقت کنیم خودمون رو بهتر بشناسیم انتظارات معقول تر باشه و از همه مهتر قدرت پیش بینی داشته باشیم تا بعد انتخاب مقایسه ها شروع نشه و از طرف مقابلمون چیزی بیشتر از اون چیزی که هست نخوایم چون این آدم نتیجه ی انتخاب خودمون هست در این صورت هست"

چیزی که من تو ذهنمه اینه که اون حرف اول شما یه جورایی با احساس غیر ارادی آدم تغذیه میشه و دومی با اراده آدم

من کم دیدم تو اطرافیانم که اونی رو که از نظر احساسی ایده آلشون هست بهش برسن .. معمولا بعد از ناکامی از اون اجبارا میرن سراغ یه انتخاب دوم که با حس سرخوردگی و بقول شما انجماد عاطفی و یه جورایی از روی ناچاری وارد رابطه باهاش میشنن یا خیلی بتونن این احساس سرخوردگیشون رو کنترل کنن و انتخاب بهتری داشته باشن فقط از نظر عقلانی باهاشو مچ باشه

میشه گفت یه جورایی ایده آل احساسی آدم با ایده آل عقلانی همون آدم خیلی سخت منطبق میشه
 

Marc0p0lo

New member
چرا اصولا مردها تنوع خواه هستند :
اولا : میخواهند سیاست خانواده خود را به عنوان یک همسر حفظ کنند
دوما : میخواهند نقطه ضعف جنسی خود شانو از همسر خود مخفی نگهدارند
سوما : خانم شان از ارتباط جنسی به نفع خود بهره نگیرند مثلا ازین میخوامو ازون میخوام
چهارما : همسر شو مطیع خود قرار بدند یکجور سلطه جویی
پنجم : خانمها بر خلاف اقایان هرکدام جذابیت جنسی خاصی دارند
ششم : با خانم های س .....کس راحت ترند هر گونه خیالات و ازار روانی جنسی خودشونو براورده میکنند و این رفتارو با همسر خود بخاطر روال عادی زندگیشان رعایت میکنند
اما در مورد سرد مزاجی خانمها:

اگر اقایان با همسران خود ارتباط جنسی راحتی داشته باشند و نقاطی حساس خانمشان را شناسایی دقیق بکنند به لذت جنسی دوطرفه کمک شایانی میکند این سرد مزاجی به یک عشق بی نظیر تبدیل خواهند شد و انگاه نیازهای جنسی و عاطفی خانمشان بخوبی براورده می شود خانمها به نیازهای مادی علاقه ای کمتری نشان خواهند داد بهتر است شوهر تمام نیازهای جنسی خودشو در خانم خودش جستجو کند هم به بهبود زندگی کمک میکند و هم همسرش نسبت به او باوفا خواهد شد و افتخار میکنند و خانمها هم به تمام خواسته های
خود میرسند و شوهران هم نیازی به صیغه و چند همسری نخواهند داشت.


نظر شما دوستان چی هست؟موافق هستید یا خیر؟
 

Taraa

Well-known member
اولا و دوما رو متوجه نشدم دقیقا ینی چی

سوما و چهارما بنظرم بیشتر روش مردای قدیمیه .. یه جورایی الان رو به منسوخ شدنه فقط یه بارقه هایی ازش تو وجود مردای امروزی به ارث مونده

پنجم و ششم رو قبول دارم
رو همین مورد ششم کامنت سالار بیشتر معنی میشه .. اینکه تو انتخابامون دقت کنیم ... اونی رو انتخاب کنیم که باهاش راحتیم نه اونی که بخاطر تفاوت تو ابعاد وجودیمون بخوایم یه عمر خودمونو سانسور کنیم پیشش
 

ROJO

New member
Lol زیاد بود حوصلم نکشید بخونم ولی ازین حرفا نزنید ما چش و گوش بسته ها تریپ انزجار از جامعه و انزوا برمیداریم ، عواقبش گریبانگیر خودتون میشه ها، أ ما گفتن:j58r36j3gcr4suxymup
 

Taraa

Well-known member
انزجار از جامعه و انزوا برا چی ؟!

تریپ سازندگی و تغییر که ارجح تره
 
بالا