حدیث شریف کسا

mj1919

New member
دوستان خواهشا دیگه بحث رو ادامه ندین.....لطفا خارج از بحث حدیث شریف کسا در مورد مسائل دیگه صحبت نکنیم. در صورت ادامه مجبورم تاپیک رو ببندم

از همکاریتون ممنونم:rose:

من دیگه حرفی ندارم خانم مدیر،
پستمم قبل از دیدن پست شما ارسال کردم،
 

sakar

New member
بحث من سر تصمیم ادمینه
حرفای ادمین رو تو تاپیکی که قبلن در مورد قران و پیامبر زدن ببینید .....خیلی از شماها تو اون بحث بودید و تایپیک سرانجام نمیدونم چجوری شد که یه دفعه خیلی از پستاش حذف شد و بحث تعطیل شد...... تایپیک نه تذکر گرفت نه بسته شد و نه حذف شد هنوزم هست........( اگه یادتون باشه سایت یه بار فعالیتای 2 هفتش کلا پاک شد که همزمان بود با بحث اون کاربر و ماها در مورد پیامبر و قران )
نمیدونم جناب نوری چی گفتن اما اگر خیلی هم توهین بوده باشه به بدی توهینای همون کاربر قبلی بوده اما طرز برخورد ادمین با اون 2 نفر فرق میکنه
اینم حرفای جناب ادمین :"بحث جالبیه
از یکی از بزرگان پرسیدند چگونه به این درجه ایمان رسیدی؟ گفت از کوچه پس کوچه های شک و شبهه بسیار گذشتم
اگر یک مسلمون قراره با یه حرف به لغزش بیفته پس همون بهتر که مسلمون نباشه
بنظرم افراد باید خودشون رو در معرض شبهات قرار بدن تا ایمانشون محکم بشه
اینکه بگیم ما نمی فهمیم چون نقل کنندگان یا مفسران سالها کار کردند حرف درستی نیست... اگه قران اینه، چه کتاب هدایتیه که ما قرار نیست بفهمیم "

میگم چرا اونجا اینو گفتن بعد به جناب نوری میگن بحث دینی نکنید و به قول شما که میگید پستا حذف شدن..... فرقشون چیه
بنظر خودتون سوال نیست
 
آخرین ویرایش:

am-ml

New member
سلام اوا جون منم با تصمیم ادمین مشکلی ندارم
من بحثای قبلی جناب نوری رو ندیدم اینجا صحت یک حدیث رو زیر سوال میبره نه قران و پیامبر رو و همین منو خیلی متعجب کرده و شما میگید که توی بحثای قبلیش در مورد پیامبر و قران هم نظر داده خوب حرف شما متین اما باز هم نفر قبلی که پیامبر و قران رو هدف قرار داده بود مجبور بودیم باهاش بحث کنیم چون جناب ادمین بحث منطقی دوس داشتن(هر چن که خودم به شخصه با بحث کردن با کسیکه اعتقاداتمو به بدترین شکل زیر سوال ببره مشکلی ندارم و میتونم منطقی باهاش بحث کنم و هیچوقت کسی نمیتونه گمراهم کنه مگه اینکه خدا بخواد) و مجازات نشد!!!! چرا ایشون بشن؟؟ و جناب ادمین بحث رو هم بحث خوبی میدونستن !!!!!!!

من همیشه با هر توهینی که به هر کس شده تو این انجمن مخالفت کردم و خواهم کرد اما طرز برخورد جناب ادمین رو کمی ناعادلانه میبینم البته شاید شیوه برخوردشون عوض شده باشه قبلا اونطوری صلاح میدونستن الان اینجوری صلاح مملکت خویش را خسروان دانند

سلام ساکار جان
اگر روند تاپیک هایی رو که آقای نوری درش بحث کرده یه نگاهی بکنی و نخواییم خیلی هم ایده آل فکر کنیم ،متوجه میشین که چرا با ایشون اینطور برخورد میشه.

من بیشتر نظاره گر بودم تا ببینم بالاخره این بنده خدا دنبال چیه ... هیچ اثری از پرسشگری و دنبال حقیقت خاصی بودن رو توی حرفای ایشون ندیدم و شما هم اگر پستاش رو بخونی و مدل بحث کردنش رو ببینی متوجه خواهی شد که چی می خوام بگم.
توی این پستی که در جواب من نوشت هم که دیدین کلا خودش رو مبرا از خطا و به یقین رسیده دونست. به این آدم هر حرفی هم که بزنی ،محکوم به غلط بودن هست ،چون نمی خواد چیزی رو بفهمه فقط میخواد یه سری حرفا رو که -اتفاقا بعضا هاش رو توی بعضی از این سایت ها و شبکه های هدفمند ماهواره ای هم می شنویم-بیان میکنه.

اگر صاف و درست بدون تمسخر و توهین و با رعایت اصول بحث می کرد ،این بچه ها همونایی هستن که اونجا به قول شما توهین به خدا پیغمبر رو هم چون روش بحث شده و منطقی پیش رفته ،با منطق جواب دادن.
مسئله دیگه اینه که اینجا یک انجمن تخصص مباحث اعتقادی نیست و ما کسی رو نداریم که بتونه با ذکر منابع دقیق و با ریشه شناسی درست سوالات بحث کنه ،ممکنه خدای نکرده نخواسته به کسی لطمه بزنیم - گاهی دفاع غلط از صدتا حمله بدتره-

ادمین البته نیازی به دفاع نداره ولی بعنوان کسی که توی اون جو و شرایط بود ،باید بگم بخاطر آقای نوری حتی بهش توهینم شد ولی حاضر نشد نوری رو بن کنه ،فقط جهت داد بهش . یکی از بچه ها برای ادمین نوشته بود" حالم رو با این مدیریتتون بهم میزنین"

ساکار جان قضاوت آسون نیست ولی من شک دارم که آقای نوری حتی دوست داشت به ما چیزی رو یاد بده ،چون اگر هدفش این بود باید متناسب با طرف مقابلش صحبت بکنه.(البته من بچه های اینجا رو بسیار فهیم و محترم می دونم)
 
آخرین ویرایش:

AWWA

New member
بحث من سر تصمیم ادمینه
حرفای ادمین رو تو تاپیکی که قبلن در مورد قران و پیامبر زدن ببینید .....خیلی از شماها تو اون بحث بودید و تایپیک سرانجام نمیدونم چجوری شد که یه دفعه خیلی از پستاش حذف شد و بحث تعطیل شد...... تایپیک نه تذکر گرفت نه بسته شد و نه حذف شد هنوزم هست........( اگه یادتون باشه سایت یه بار فعالیتای 2 هفتش کلا پاک شد که همزمان بود با بحث اون کاربر و ماها در مورد پیامبر و قران )
نمیدونم جناب نوری چی گفتن اما اگر خیلی هم توهین بوده باشه به بدی توهینای همون کاربر قبلی بوده اما طرز برخورد ادمین با اون 2 نفر فرق میکنه
اینم حرفای جناب ادمین :"بحث جالبیه
از یکی از بزرگان پرسیدند چگونه به این درجه ایمان رسیدی؟ گفت از کوچه پس کوچه های شک و شبهه بسیار گذشتم
اگر یک مسلمون قراره با یه حرف به لغزش بیفته پس همون بهتر که مسلمون نباشه
بنظرم افراد باید خودشون رو در معرض شبهات قرار بدن تا ایمانشون محکم بشه
اینکه بگیم ما نمی فهمیم چون نقل کنندگان یا مفسران سالها کار کردند حرف درستی نیست... اگه قران اینه، چه کتاب هدایتیه که ما قرار نیست بفهمیم "

میگم چرا اونجا اینو گفتن بعد به جناب نوری میگن بحث دینی نکنید و به قول شما که میگید پستا حذف شدن..... فرقشون چیه
بنظر خودتون سوال نیست

میدونم منظور شما کیه......پی سی آر از عزیزترین برادران من توی سایته. ادبیات ایشون با ادبیات آقای نوری توی اون دو تا تاپیک متفاوت بود برای همین برخوردها هم متفاوت بوده.:rose:
 
آخرین ویرایش:

sakar

New member
دوستان خواهشا دیگه بحث رو ادامه ندین.....لطفا خارج از بحث حدیث شریف کسا در مورد مسائل دیگه صحبت نکنیم. در صورت ادامه مجبورم تاپیک رو ببندم

از همکاریتون ممنونم:rose:
اوا جون قبل اینکه تذکر بدید پستمو ارسال کردم خواستی هم میتونی حذفش کنی یا بگو خودم حذفش کنم بهرحال بیشتر بحثا تو تایپیکا بی مورد به موضوع تایپیکه و کاریشم نمیشه کرد صلاح دونستی اینم حذف کن :28:
 

AWWA

New member
اوا جون قبل اینکه تذکر بدید پستمو ارسال کردم خواستی هم میتونی حذفش کنی یا بگو خودم حذفش کنم بهرحال بیشتر بحثا تو تایپیکا بی مورد به موضوع تایپیکه و کاریشم نمیشه کرد صلاح دونستی اینم حذف کن :28:

مرسی ساکار جون ممنونم:28: تا وقتی تک خال(سکرت) نخوان که مطالب اضافی حذف بشه من نیازی نمیبینم. چون همه ما از گفتن این مطالب نیتمون خیره و شنیدن نظرات دیگران لازمه.
 

SAMIN66

New member
اوا جان لطفا همه پستهارو حذف کن چون چیزی که نوری دنبالش بود بهش رسید همینکه از موضوع این حدیث دور بشیم و اینکه فکرامونو به جاهای دیگه منحرف کنه و همین براش کافی بود و گرنه چرا به جای خوندن اون حدیث و استفاده از برکات اون بییایم دنبال بحث با این اقا باشیم پس لطفا همه پستارو حذف کن تا دوستان از این حدیث استفاده کنن نه اینکه بیان 5 صفحه ببینن دوستان چی نوشتن و فکر هم نمیکنم کسی با این حرف من مخالف باشه نوری یک حرفی زد تا الا ن دارید بحث میکنید . با تشکر
 

AWWA

New member
اوا جان لطفا همه پستهارو حذف کن چون چیزی که نوری دنبالش بود بهش رسید همینکه از موضوع این حدیث دور بشیم و اینکه فکرامونو به جاهای دیگه منحرف کنه و همین براش کافی بود و گرنه چرا به جای خوندن اون حدیث و استفاده از برکات اون بییایم دنبال بحث با این اقا باشیم پس لطفا همه پستارو حذف کن تا دوستان از این حدیث استفاده کنن نه اینکه بیان 5 صفحه ببینن دوستان چی نوشتن و فکر هم نمیکنم کسی با این حرف من مخالف باشه نوری یک حرفی زد تا الا ن دارید بحث میکنید . با تشکر

آقا ثمین من یه سوال از شما دارم......اگه همین جمعه امام زمان ظهور کردن و گفتن این حدیث جعلیه چی میگین؟
 

SAMIN66

New member
اگر امام زمان بگه و کسی دیگه نگه میگیم قبول کنارش میذاریم ولی فعلا همه دارن ازش استفاده میکنن و حاجت گرفتن بعضی دوستان حالا بنظرت درست بیایم عمر ثمین خودمونو بجای استفاده از حدیث صرف مجادله در سند حدیث بکنیم ما روال به درست بودن حدیث میگیریم حالا اگه اقا عج اومد گفت غلط میذاریمش کنار
 
آخرین ویرایش:

AWWA

New member
اگر امام زمان بگه و کسی دیگه نگه میگیم قبول کنارش میذاریم ولی فعلا همه دارن ازش استفاده میکنن و حاجت گرفتن بعضی دوستان حالا بنظرت درست بیایم عمر ثمین خودمونو بجای استفاده از حدیث صرف مجادله در سند حدیث بکنیم ما روال به درست بودن حدیث میگیریم حالا اگه اقا عج اومد گفت غلط میذاریمش کنار

ولی من به شما قول میدم این جواب ایشونو قانع نمیکنه. ایشون انتظار دارن ما بگیم به فلان و فلان دلیل ما این حدیثو پذیرفتیم.
 

AWWA

New member
البته جوابای مختلفی میشه داد
1)برین از علمای دینی ما بپرسین...اونا تایید کردن پس درسته. ما تو اینجور کارا دخالتی نداشتیم
2)ازش حاجت گرفتیم پس اعتقاد پیدا کردیم.(حاجت گرفتن تنها دلیل برای پذیرفتن یه مطلب نیست،فقط یکی از دلایلشه)
3) با تحقیق و بررسی و تفکر به این نتیجه رسیدیم که باید قبولش کنیم.
4)هرچی شما بگین درسته(من مطمئنم حتی همین جوابم ایشونو قانع نمیکنه. چون پذیرش بدون فکر قابل قبول نیست)
 
آخرین ویرایش:

SAMIN66

New member
نشد دیگه این حرف شما یعنی ایستادن در مقابل ایشون اقا گفتن حدیث جعلیه شما حدیث باید بزنی به دیوار نه اینکه بگی به این و ان دلیل درسته در مقابل امام انسان باید مطیع اوامر باشه به قول امام صادق (ع) اذا امرناکم بشیء فاعملوه اگر شمارو به چیزی امر کردیم اونو انجام بدید نه اینکه بگیم به این وان دلیل حدیث درسته ا
 

AWWA

New member
نشد دیگه این حرف شما یعنی ایستادن در مقابل ایشون اقا گفتن حدیث جعلیه شما حدیث باید بزنی به دیوار نه اینکه بگی به این و ان دلیل درسته در مقابل امام انسان باید مطیع اوامر باشه به قول امام صادق (ع) اذا امرناکم بشیء فاعملوه اگر شمارو به چیزی امر کردیم اونو انجام بدید نه اینکه بگیم به این وان دلیل حدیث درسته ا

منظور من مخالفت با ایشون نبود.اگه ما حدیثی رو با فکرو دلیل قبول کنیم و بعدش ایشون بگن جعلیه جایی برای ایراد گرفتن نیست. چون به وظیفمون عمل کردیم. ولی حدیث و یا روایتی رو که کورکورانه پذیرفتیم حتی اگه جعلی هم نباشه کوتاهی کردیم.

بالاتر از قرآن که کلامی نیست......ولی بازم خدا به تفکر و تدبر تاکید میکنه. چرا نمیگه بدون تفکر و دلیل بپذیرید
 
آخرین ویرایش:

AWWA

New member
تو سریال "جواهری در قصر" استاد دکتر یه حرفی به یانگوم زد که خیلی برام جالب بود.گفت: وقتی به درست بودن مطلبی اطمینان داری اما دلیل قانع کننده ای نداری،حفظش کن در عین حال مدام دنبال فرصتی باش تا جوابی برای اثباتش پیدا کنی.
 

SAMIN66

New member
تازه فهمیدم منظورت چیه اره اینی که شما میگید درست هست
 

مهدیس

New member
تو سریال "جواهری در قصر" استاد دکتر یه حرفی به یانگوم زد که خیلی برام جالب بود.گفت: وقتی به درست بودن مطلبی اطمینان داری اما دلیل قانع کننده ای نداری،حفظش کن در عین حال مدام دنبال فرصتی باش تا جوابی برای اثباتش پیدا کنی.

واقعا جمله قشنگی رو نوشتی آوا جان.:rose:
 

AWWA

New member
واقعا جمله قشنگی رو نوشتی آوا جان.:rose:

ممنون
این جمله یه جورایی تو قرآنم اومده. حضرت ابراهیم ع به خدا میگن:خدایا من به زنده شدن مردگان ایمان دارم ولی یقین نه. کاری کن که به مرحله یقین برسم. که خدام با زنده کردن چند تا پرنده بهشون ثابت میکنه.
 

AWWA

New member
ترجمه حدیث شریف کسا

از فاطمه زهرا عليها السلام دخت گرامى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت است كه فرمود: در يكى از روزها پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود : سلام بر تو اى فاطمه. گفتم: و سلام بر شما اى پدرجان. فرمود: ضعفى شديد در خود احساس مى كنم. گفتم: پدرجان، شما را از ضعف به خداوند پناه مى دهم. فرمود: اى فاطمه، آن عباى يمنى را برايم بياور و مرا به آن بپوشان. آن را آورده، حضرتش را بدان پوشاندم و شروع كردم به او نگاه كردن، ديدم چهره اش مانند ماه تمام شب چهارده مى درخشد.


ساعتى نگذشت كه ناگاه فرزندم حسين از راه رسيد و گفت: سلام بر تو اى مادرجان، گفتم: سلام بر تو ای پسرم و اى نور ديده و ميوه ى دلم. گفت: مادرجان، من بوى خوشى نزد شما مى يابم، گويى بوى جدم رسول خدا است. گفتم: آرى فرزندم، جدت و برادرت زير اين عبا هستند. حسين به سوى عبا نزديك شد و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيده است، آيا اجازه مى دهى با شما دو نفر در زير اين عبا باشم؟ فرمود: و سلام بر تو اى فرزند من و اى شفيع امت من، به تو اجازه دادم. او هم به زير عبا درآمد.

نگاه ابوالحسن على بن ابى طالب از راه رسيد و گفت: سلام بر تو اى فاطمه اى دختر رسول خدا. گفتم: و سلام بر تو اى ابالحسن و اى اميرمؤمنان. گفت: اى فاطمه، من بوى خوشى نزد تو مى يابم، گويى بوى برادر و پسر عمويم رسول خدا است. گفتم: آرى، اين هم او است كه با دو فرزندت زير اين عبا هستند. على به سوى عبا پيش رفت و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، آيا اجازه مى دهى كه با شما در زير اين عبا باشم؟ فرمود: و سلام بر تو اى برادر و وصى و جانشين من و صاحب پرچم من، آرى به تو اجازه دادم. على نيز به زير عبا درآمد.

آن گاه خودم به سوى عبا رفتم و گفتم: سلام بر تو اى پدر جان! اى رسول خدا، آيا اجازه مى دهى كه با شما زير اين عبا باشم؟ به من فرمود: سلام بر تو اى دختر من و پاره ى تن من، به تو اجازه دادم. من هم با آنان در زير عبا درآمدم.

چون جمع ما كامل شد و همگى به زير عبا جمع شديم پدرم رسول خدا طرف عبا را گرفت و با دست راست خود به آسمان اشاره كرد و گفت:

خداوندا، اينان اهل بيت و خاصان و مخصوصان منند، گوشتشان از گوشت من، و خونشان از خون من است، آنچه آنان را به درد آورد مرا به درد مى آورد، و آنچه آنان را اندوهگين كند مرا اندوهيگن مى كند، من در جنگم با كسى كه با آنان بجنگد، و در صلح و صفايم با كسى كه با آنان صلح و صفا كند، دشمنم با هر كه با آنان دشمنى كند، و دوستم با كسى كه آنان را دوست بدارد، آنان از منند و من هم از آنانم، پس صلوات و بركات و رحمت و آمرزش و خشنودى خود را بر من و آنان قرار ده، و هرگونه پليدى را از آنان دور ساز و آنان را پاك و پاكيزه قرار ده.

خداى عزوجل فرمود: «اى فرشتگان من واى ساكنان آسمانهاى من، من آسمان برافراشته و زمين گسترده و ماه تابان و خورشيد درخشان و چرخ گردان و كشتى روان و درياى خروشان را نيافريدم جز به خاطر دوستى اين پنج تن كه اينك در زير عبا هستند». جبرئيل امين گفت: پروردگارا، چه كسانى در زير عبا هستند؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالت اند، آنانند فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش. جبرئيل گفت: پروردگارا، آيا مرا اجازه مى دهى كه به زمين فرود آيم تا ششمين نفر با آنان باشم؟

خداى عزوجل فرمود: آرى، تو را اجازه دادم. جبرئيل امين فرود آمد و به پدرش گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، خداوند برتر و والا ترا را سلام مى رساند و به تحيت و تكريم مخصوص داشته، مى فرمايد: «به عزت و جلالم سوگند كه من آسمان برافراشته و زمين گسترده و ماه تابان و خورشيد درخشان و چرخ گردان و درياى خروشان و كشتى روان را نيافريدم مگر به خاطر شما و دوستى شما.» و اينك مرا اجازه داده كه با شما درآيم، آيا اجازه مى دهى اى رسول خدا؟ پدرم فرمود: و سلام بر تو اى امين وحى خدا، آرى تو را اجازه دادم. جبرئيل نيز با ما به زير عبا درآمد.

پس به پدرم گفت: خداوند به شما وحى فرستاده، مى فرمايد: جز اين نيست كه خداوند مى خواهد هرگونه پليدى را از شما خاندان دور سازد و شما را پاك و پاكيزه قرار دهد. على به پدرم گفت: اى رسول خدا، مرا خبر ده كه چه فضيلتى نزد خداوند براى نشستن ما در زير عبا هست؟ فرمود: سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخته و براى رسالت همراز خود ساخته، اين خبر ما در هيچ محفلى از محافل اهل زمين كه جمعى از شيعيان و دوستان ما در آن باشند ياد نمى شود جز آنكه رحمت الهى بر آنان فرود مى آيد و فرشتگان گرداگرد آنان جمع مى شوند و براى آنان آمرزش مى طلبند تا از آن مجلس پراكنده شوند.

على گفت: در اين صورت به خدا سوگند كه ما رستگار شديم و شيعيان ما نيز رستگار شدند به خداى كعبه سوگند. پدرم بار دوم فرمود: اى على، سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخته و براى رسالت همراز خود ساخته، اين خبر ما در هيچ محفلى از محافل اهل زمين كه جمعى از شيعيان و دوستان ما در آن باشند ياد نمى شود جز آنكه اگر اندوهگينى در ميان آنان باشد خداوند اندوهش را برطرف مى سازد، و اگر غمزده اى باشد خداوند غمش را مى زدايد، و اگر حاجتمندى باشد خداوند حاجتش را برمى آورد. على گفت: در اين صورت به خدا سوگند كه ما رستگار و خوشبخت شديم و نيز شيعيان ما در دنيا و آخرت رستگار و خوشبخت شدند به خداى كعبه سوگند.
 
آخرین ویرایش:

ghazal26

New member
عالي بود وممنون ازهمه بچه ها..
تك خال جان تو كي اسمتو عوض كردي؟؟؟؟؟:33: من هي ميگفتم اين كاربر قديمي كيه كه من نديدمش؟ اول تعويض مكرر آواتار و حالا نام كاربري؟؟؟؟ آقا من همون تك خال پسرخاله خودمونو ميخوام....:smiliess (7):
اميدوارم اين حديث شريف به همه ما شيعيان كمك كنه...
 
بالا