حدیث شریف کسا

!SeCreT!

New member
سلام تک خال جان میشه ترجمه ی فارسی این متن رو بزاری و یه توضیحی هم در موردش بدید چون ممکنه بعضیا مث من اصلا تا حالا اینو نشنیده باشن و وقتی شما اینهمه تمجید میکنید ادم مشتاق میشه بفهمه جریان از چه قراره[/quote]

سلام دوست خوبم ...چشم حتما این کارو میکنم ...من خودم واقعا ازش معجزه دیدم...انشاله حاجت روا بشیم
 

AWWA

New member
سلام
با توجه به اینکه مسئولیت این قسمت با منه برخودم وظیفه میدونم دو تا نکته رو یادآوری کنم. یکیش خطاب به آقای نوری و یکی هم خطاب به دوستانی که مخالف نظرات ایشون هستن.

@ آقای نوری نیرو:
همونطور که قبلا بهتون گفتم تا وقتی که جناب آدمین رسما بهم اطلاع ندن که شما اجازه دارین در تاپیکهای دینی پست بذارین من نمیتونم اجازه بدم. پس خواهشا دیگه ادامه ندین. البته اگه آقای آدمین این قانون رو نذاشته بودن من تا وقتی که مستقیما به اسلام و پیامبر و قرآن توهین نشه جلوی حرفای شما رو نمیگرفتم.

@ بقیه دوستان که مخالف سخنان آقای نوری هستن:

دوستان کار من وشما مثل والدینی هست که کودک رو تربیت نکردن ولی ازش انتظار ادب دارن و موقع اشتباه تنبیهش میکنن. میشه بپرسم چرا وقتی زهرا(زوت) تاپیک "نهج البلاغه" و "حدیث ائمه" رو ایجاد میکنه کسی پی اش رو نمیگیره و مدام به قهقرا میره؟!!!!و تا وقتی خودش بالا نیاره کسی دنبالش نمیره!!!! چرا برای زنده نگه داشتن سخنان ائمه کاری نمیکنیم؟روشون بحث نمیکنیم، ولی وقتی کسی مخالف پیدا میشه زود جلوش می ایستیم!!!!یادم نمیاد شیوه اماما و پیامبرامون این باشه.

حتما شنیدین که وقتی امام زمان عج ظهور میکنن اولین کسایی که با ایشون مخالفت میکنن کسایی هستن که فکر میکنن ایمانشون قویه و مومن واقعین. جلوشون می ایستن چون بین شنیده هاشون و اسلامی که حضرت یادآوریش میکنن فاصله زیادی میبینن. به حرفای افرادی مثل آقای نوری با دقت گوش کنیم،اگه برای ردش دلایل محکمه پسندی بود بیاریم و اگه حرف حقی زدن تاییدش کنیم.
از کجا معلوم دقیقا به همین شکل جلوی امامون نخواهیم ایستاد؟!!!!

منو ببخشین اگه مسئولیت این قسمت با من نبود شاید در این مورد سکوت میکردم ولی واقعا مجبور شدم نظرمو بگم.
 

!SeCreT!

New member
ترجمه حدیث شریف کسا

به سندي صحيح از جابر بن عبداللّه انصاري روايت شده از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلي اللّه عليه و آله،
جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضي از روزها و فرمود: سلام بر تو اي فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستي و ضعفي درک مي کنم،
گفتم: پناه مي دهم تو را به خدا اي پدرجان از سستي و ضعف فرمود: اي فاطمه بياور برايم کساء يماني را و مرا بدان بپوشان من کساء يماني را برايش آوردم و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مي نگريستم و در آن حال چهره اش مي درخشيد همانند ماه شب چهارده
پس ساعتي نگذشت که ديدم فرزندم حسن وارد شد
وگفت سلام بر تو اي مادر گفتم: بر تو باد سلام اي نور ديده ام و ميوه دلم
گفت: مادرجان من در نزد تو بوي خوشي استشمام مي کنم گويا بوي جدم رسول خدا است گفتم: آري همانا جد تو در زير کساء است
پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو اي جد بزرگوار اي رسول خدا آيا به من اذن مي دهي که وارد شوم با تو در زير کساء؟
فرمود: بر تو باد سلام اي فرزندم و اي صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير کساء رفت
ساعتي نگذشت که فرزندم حسين وارد شد و گفت: سلام بر تو اي مادرگفتم: بر تو باد سلام اي فرزند من و اي نور ديده ام و ميوه دلم
فرمود: مادر جان من در نزد تو بوي خوشي استشمام مي کنم گويا بوي جدم رسول خدا صلي الله عليه وآله است گفتم آري همانا جد تو و برادرت در زير کساء هستند
حسين نزديک کساء رفته گفت: سلام بر تو اي جد بزرگوار، سلام بر تو اي کسي که خدا او را برگزيد آيا به من اذن مي دهي که داخل شوم با شما در زير کساء
فرمود: و بر تو باد سلام اي فرزندم و اي شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم پس او نيز با آن دو در زير کساء وارد شد
در اين هنگام ابوالحسن علي بن ابيطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اي دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام اي اباالحسن و اي امير مؤمنان فرمود: اي فاطمه من بوي خوشي نزد تو استشمام مي کنم گويا بوي برادرم و پسر عمويم رسول خدا است؟
گفتم: آري اين او است که با دو فرزندت در زير کساء هستند
پس علي نيز بطرف کساء رفت و گفت سلام بر تو اي رسول خدا آيا اذن مي دهي که من نيز با شما در زير کساء باشم ؟
رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اي برادر من و اي وصي و خليفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس علي نيز وارد در زير کساء شد،
در اين هنگام من نيز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو اي پدرجان اي رسول خدا آيا به من هم اذن مي دهي که با شما در زير کساء باشم؟
فرمود: و بر تو باد سلام اي دخترم و اي پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نيز به زير کساء رفتم،
و چون همگي در زير کساء جمع شديم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوي آسمان اشاره کرد و
فرمود: خدايا اينانند خاندان من و خواص ونزديکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است مي آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مي اندازد مراهرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ايشان بجنگد و در صلحم با هر که با ايشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ايشان دشمني کند و دوستم با هر کس که ايشان را دوست دارد اينان از منند و من از ايشانم
پس بفرست درودهاي خود و برکتهايت و مهرت و آمرزشت و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور کن از ايشان پليدي را و پاکيزه شان کن بخوبي
پس خداي عزوجل فرمود: اي فرشتگان من و اي ساکنان آسمانهايم براستي که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياي روان و نه کشتي در جريان را مگر بخاطر دوستي اين پنج تن اينان که در زير کسايند پس جبرئيل امين عرض کرد: پروردگارا کيانند در زير کساء؟
خداي عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند:آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش
جبرئيل عرض کرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مي دهي که به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم ؟
خدا فرمود: آري به تو اذن دادم
پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت: سلام بر تو اي رسول خدا، (پروردگار) عليّ اعلي سلامت مي رساند و تو را به تحيت و اکرام مخصوص داشته
و مي فرمايد:به عزت و جلالم سوگند که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياي روان و نه کشتي در جريان را مگر براي خاطر شما و محبت و دوستي شما و به من نيز اذن داده است که با شما در زير کساء باشم
پس آيا تو هم اي رسول خدا اذنم مي دهي؟
رسول خدا فرمود و بر تو باد سلام اي امين وحي خدا آري به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير کساء شد
و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوي شما وحي کرده و مي فرمايد: «حقيقت اين است که خدا مي خواهد پليدي (و ناپاکي) را از شما خاندان ببرد و پاکيزه کند شما را پاکيزگي کامل»
علي(ع)به پدرم گفت: اي رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن) ما در زير کساء چه فضيلتي (و چه شرافتي) نزد خدا دارد؟
پيغمبر فرمود: سوگند بدان خدائي که مرا به حق به پيامبري برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد که ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلي از محافل مردم زمين که در آن گروهي از شيعيان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ايشان رحمت (حق) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان و براي آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند،
علي (که اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما رستگار شديم و سوگند به پروردگار کعبه که شيعيان ما نيز رستگار شدند،
دوباره پيغمبر فرمود: اي علي سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما درانجمن ومحفلي از محافل مردم زمين که در آن گروهي از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناکي باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکي جز آنکه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهي باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد،
علي گفت: بدين ترتيب به خدا سوگند ما کامياب و سعادتمند شديم و هم چنين شيعيان ما کامياب و سعادتمند شدند در دنيا و آخرت به پروردگار کعبه سوگند.


التماس دعا...
 

mj1919

New member
ینی شما هم مث جناب نوری تو فکر بقیه هستین و اصلا به خودتون فک نمیکنین ینی شماها گمراه نمیشید و عقایدتون محکم و استوارو خلل ناپذیره اما بقیه دوستان اعتقادات سستی دارن؟


آیا معلوم نمی باشد که هدفم چیست!
خوب اندکی با تامل ملاحظه بفرمایید، چند ارسال قبلی و یا چند صد ارسال قبلی بنده را در تعامل با جناب فرافرهیخته، جناب نوری ، بخوانید،

منظور بنده از دوستان گمراه در این انجمن، تمامی کسانی است که جناب نوری گمراه می پندارند، و من و تمام کسانی که تا الان از این ارسالهای جناب نوری ناراحت بودند و هستند هم جز این دسته ی به اصطلاح گمراهانیم!
این آخرین تیر ترکش بنده است به تاسی از قرآن که می فرماید شما راه خودتو برو ماهم راه خودمون رو!
 

SAMIN66

New member
عبدالله بن عباس مي گويد:

« روزي با رسول خدا در يکي از کوچه هاي مدينه مي رفتيم که علي ابن ابي طالب از راه رسيد و به رسول خدا اين گونه سلام کرد:

«السلام عليک يا رسول الله و رحمه الله و برکاته»

پيامبر نيز در پاسخ فرمود:« و عليک السلام يا اميرالمومنين »

از لقبي که رسول خدا به علي بن ابي طالب داد، تعجب کردم و به پيامبر گفتم:

« اي رسول خدا، آنچه درباره پسرعمويم، علي، گفتي، از روي محبت و دوستي شخصي با او بود يا لقبي از ناحيه خداوند؟»

رسول خدا فرمود:« نه، به خدا سوگند، آنچه درباره علي گفتم، با چشم خودم ديده‌ام.»
پرسيدم:« اي رسول خدا چه ديديد؟»

پيامبر فرمود:

«در شب معراج به هر دري از درهاي بهشت نظر مي‌کردم، روي آن نوشته شده بود:

علي بن ابيطالب از هفتاد هزار سال پيش از خلقت آدم اميرالمؤمنين بوده است. » (بحارال، ج 37، ص 339، حديث 81)
 

!SeCreT!

New member
من فقط به حرمت این حدیث مقدس جواب آقای نوری رو نمیدم . انشاله آل عبا ایشون رو شفاعت کنن
 

mj1919

New member
سلام
با توجه به اینکه مسئولیت این قسمت با منه برخودم وظیفه میدونم دو تا نکته رو یادآوری کنم. یکیش خطاب به آقای نوری و یکی هم خطاب به دوستانی که مخالف نظرات ایشون هستن.

@ آقای نوری نیرو:
همونطور که قبلا بهتون گفتم تا وقتی که جناب آدمین رسما بهم اطلاع ندن که شما اجازه دارین در تاپیکهای دینی پست بذارین من نمیتونم اجازه بدم. پس خواهشا دیگه ادامه ندین. البته اگه آقای آدمین این قانون رو نذاشته بودن من تا وقتی که مستقیما به اسلام و پیامبر و قرآن توهین نشه جلوی حرفای شما رو نمیگرفتم.

@ بقیه دوستان که مخالف سخنان آقای نوری هستن:

دوستان کار من وشما مثل والدینی هست که کودک رو تربیت نکردن ولی ازش انتظار ادب دارن و موقع اشتباه تنبیهش میکنن. میشه بپرسم چرا وقتی زهرا(زوت) تاپیک "نهج البلاغه" و "حدیث ائمه" رو ایجاد میکنه کسی پی اش رو نمیگیره و مدام به قهقرا میره؟!!!!و تا وقتی خودش بالا نیاره کسی دنبالش نمیره!!!! چرا برای زنده نگه داشتن سخنان ائمه کاری نمیکنیم؟روشون بحث نمیکنیم، ولی وقتی کسی مخالف پیدا میشه زود جلوش می ایستیم!!!!یادم نمیاد شیوه اماما و پیامبرامون این باشه.

حتما شنیدین که وقتی امام زمان عج ظهور میکنن اولین کسایی که با ایشون مخالفت میکنن کسایی هستن که فکر میکنن ایمانشون قویه و مومن واقعین. جلوشون می ایستن چون بین شنیده هاشون و اسلامی که حضرت یادآوریش میکنن فاصله زیادی میبینن. به حرفای افرادی مثل آقای نوری با دقت گوش کنیم،اگه برای ردش دلایل محکمه پسندی بود بیاریم و اگه حرف حقی زدن تاییدش کنیم.
از کجا معلوم دقیقا به همین شکل جلوی امامون نخواهیم ایستاد؟!!!!

منو ببخشین اگه مسئولیت این قسمت با من نبود شاید در این مورد سکوت میکردم ولی واقعا مجبور شدم نظرمو بگم.

بله

خیلی هم عالیه!
ولی این دیدگاه شماست،
[تا حالا پرسیدید چرا پیامبر در 26-7 تا جنگ شخصا حضور داشته!!!! اصلا اونایی که مدعی گفتمان هستند، خصوصا در اون تاپیکی که بوی روشنفکری گرفت، پرسیدند چرا پیامبر اینهمه جنگید، مگه نمی شد با گفتمان حلش کرد؟]

ولی در کل
شیعه بودن رو باید در عمل اثبات کنیم ، قبوله، من حرفی ندارم.
 

AWWA

New member
بله

خیلی هم عالیه!
ولی این دیدگاه شماست،
[تا حالا پرسیدید چرا پیامبر در 26-7 تا جنگ شخصا حضور داشته!!!! اصلا اونایی که مدعی گفتمان هستند، خصوصا در اون تاپیکی که بوی روشنفکری گرفت، پرسیدند چرا پیامبر اینهمه جنگید، مگه نمی شد با گفتمان حلش کرد؟]

ولی در کل
شیعه بودن رو باید در عمل اثبات کنیم ، قبوله، من حرفی ندارم.

من مخالف جهاد نیستم. تو یکی دیگه از تاپیکهام گفتم.چرا امام حسن ع سکوت و صلح رو پذیرفتن ولی امام حسین ع جهاد رو انتخاب کردن؟!!! تا وقتی 100 درصد از نیت غیر الهی کسی مطمئن نبودیم نباید دست به شمشیر ببریم. چون معاویه خیلی زیرک بود کاری کرده بود که همه فک میکردن مومنه واگه امام حسن باهاشون مبارزه میکردن دراصل چهره اسلام خدشه دار میشد ولی یزید علنا ضد اسلام بودن خودش رو ثابت کرده بود.

من در 90 درصد موارد مخالف حرفای آقای نوری هستم ولی همین ده درصد باقیمانده برای صبر بیشتر به نظرم کافیه.
 

sakar

New member
آیا معلوم نمی باشد که هدفم چیست!
خوب اندکی با تامل ملاحظه بفرمایید، چند ارسال قبلی و یا چند صد ارسال قبلی بنده را در تعامل با جناب فرافرهیخته، جناب نوری ، بخوانید،

منظور بنده از دوستان گمراه در این انجمن، تمامی کسانی است که جناب نوری گمراه می پندارند، و من و تمام کسانی که تا الان از این ارسالهای جناب نوری ناراحت بودند و هستند هم جز این دسته ی به اصطلاح گمراهانیم!
این آخرین تیر ترکش بنده است به تاسی از قرآن که می فرماید شما راه خودتو برو ماهم راه خودمون رو!


من از بحثای قبلیتون اطلاعی ندارم در مورد این مبحثتون من شما و اقای نوری رو با یک هدف میبینم هر دوی شما دوستان رو مورد خطاب قرار میدین چه خوبه که ما از اعتقادات شخصیمون صریحا دفاع کنیم نه در پس کلمه ی دوستان
بنظرم بهتر بود صریحا میگفتید که عقاید اقای نوری با اعتقادات شما نمیخونه نه چون کسان دیگه ام هستن که مخالفن پس اعتقادتون درسته
اگه تک تک از اعتقادات دفاع کنیم نتیجه بخش تر خواهد بود اولین شهدای اسلام رو به یاد بیارید که با پاره پاره کردنشون هم دست از اعتقادشون برنداشتن نه به خاطر دوستاشون بخاطر اعتقادات خودشون جونشونو از دست دادن


و اما در مورد حرف شما اوا جان واقعا ادمین همچین دستوری داده!!!!!!! من از روش نقد جناب نوری دفاع نمیکنم چون کار ایشون نقد نیست بلکه حمله ست درسته حمله رو باید با حمله ج داد ولی روش دوستان هم درست نیست اینکه بهش اجازه بحث دینی داده نمیشه اونم تو یه انجمنی که همه مسلمانیم و به اعتقاداتمون پایبند !!!!!!!!!
قبلا که تو این انجمن پیامبر رو هم نقد میکردن با همون روش جناب نوری و جناب ادمین میومدن پست میزاشتن و میگفتن بحث خوبیه و باید منطقی و با خرد جواب بدیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

جایی که عدالت نباشد از رحمت خداوند به دور است
 

sakar

New member
ممنون دستت درد نکنه ان شاالله که هر کسی حاجتی داره روا بشه
 

AWWA

New member
و اما در مورد حرف شما اوا جان واقعا ادمین همچین دستوری داده!!!!!!! من از روش نقد جناب نوری دفاع نمیکنم چون کار ایشون نقد نیست بلکه حمله ست درسته حمله رو باید با حمله ج داد ولی روش دوستان هم درست نیست اینکه بهش اجازه بحث دینی داده نمیشه اونم تو یه انجمنی که همه مسلمانیم و به اعتقاداتمون پایبند !!!!!!!!!
قبلا که تو این انجمن پیامبر رو هم نقد میکردن با همون روش جناب نوری و جناب ادمین میومدن پست میزاشتن و میگفتن بحث خوبیه و باید منطقی و با خرد جواب بدیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

جایی که عدالت نباشد از رحمت خداوند به دور است

سلام ساکار جون......نمیدونم همه پستهای آقای نوری رو خوندی یا نه......در یکی دو مورد ایشون مستقیما به قرآن و پیامبرمون بی احترامی کردن. برای همین با درخواست و پیشنهاد بقیه دوستان،جناب آدمین از ایشون خواستن فقط در تاپیکهای غیردینی پست بذارن. من با تصمیم ایشون موافقم. این همون کاری هست که امام خمینی ره در مورد سلمان رشدی انجام دادن.
اگه آقای نوری به اعتقادات دیگران توهین نمیکردن و فقط دلایل خودشون رو برای رد بعضی مسائل می گفتن، دلیلی برای این کار وجود نداشت.
 
آخرین ویرایش:

mj1919

New member
من از بحثای قبلیتون اطلاعی ندارم در مورد این مبحثتون من شما و اقای نوری رو با یک هدف میبینم هر دوی شما دوستان رو مورد خطاب قرار میدین چه خوبه که ما از اعتقادات شخصیمون صریحا دفاع کنیم نه در پس کلمه ی دوستان
بنظرم بهتر بود صریحا میگفتید که عقاید اقای نوری با اعتقادات شما نمیخونه نه چون کسان دیگه ام هستن که مخالفن پس اعتقادتون درسته
اگه تک تک از اعتقادات دفاع کنیم نتیجه بخش تر خواهد بود اولین شهدای اسلام رو به یاد بیارید که با پاره پاره کردنشون هم دست از اعتقادشون برنداشتن نه به خاطر دوستاشون بخاطر اعتقادات خودشون جونشونو از دست دادن


و اما در مورد حرف شما اوا جان واقعا ادمین همچین دستوری داده!!!!!!! من از روش نقد جناب نوری دفاع نمیکنم چون کار ایشون نقد نیست بلکه حمله ست درسته حمله رو باید با حمله ج داد ولی روش دوستان هم درست نیست اینکه بهش اجازه بحث دینی داده نمیشه اونم تو یه انجمنی که همه مسلمانیم و به اعتقاداتمون پایبند !!!!!!!!!
قبلا که تو این انجمن پیامبر رو هم نقد میکردن با همون روش جناب نوری و جناب ادمین میومدن پست میزاشتن و میگفتن بحث خوبیه و باید منطقی و با خرد جواب بدیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

جایی که عدالت نباشد از رحمت خداوند به دور است[/size]

من و مخفی شدن!

من به کاربرای اینجا می گم دوست، چون دوستشون دارم، افرادی هستند که هیچ ارسالی ندارند، در پیام خصوصی کمک و یا مشورتی خواستند،اولین عبارت من بعد سلام، واژه ی "دوست من" یا "دوست عزیز" است.

می تونید ببینید، تند ترین موضع گیری ها رو در برابر جناب نوری، من گرفتم، هیچ ترسی هم از ابراز عقایدم ندارم، چرا اینطوری فکر می کنید؟

و اما می گید مباحث قبلی رو اطلاع ندارید، واقعا دور از انصافه، در چیزی که اطلاع ندارید، اینجوری قضاوت می کنید
 

sakar

New member


سلام ساکار جون......نمیدونم همه پستهای آقای نوری رو خوندی یا نه......در یکی دو مورد ایشون مستقیما به قرآن و پیامبرمون بی احترامی کردن. برای همین با درخواست و پیشنهاد بقیه دوستان،جناب آدمین از ایشون خواستن فقط در تاپیکهای غیردینی پست بذارن. من با تصمیم ایشون موافقم. این همون کاری هست که امام خمینی ره در مورد سلمان رشدی انجام دادن.
اگه آقای نوری به اعتقادات دیگران توهین نمیکردن و فقط دلایل خودشون رو برای رد بعضی مسائل می گفتن، دلیلی برای این کار وجود نداشت.
سلام اوا جون منم با تصمیم ادمین مشکلی ندارم
من بحثای قبلی جناب نوری رو ندیدم اینجا صحت یک حدیث رو زیر سوال میبره نه قران و پیامبر رو و همین منو خیلی متعجب کرده و شما میگید که توی بحثای قبلیش در مورد پیامبر و قران هم نظر داده خوب حرف شما متین اما باز هم نفر قبلی که پیامبر و قران رو هدف قرار داده بود مجبور بودیم باهاش بحث کنیم چون جناب ادمین بحث منطقی دوس داشتن(هر چن که خودم به شخصه با بحث کردن با کسیکه اعتقاداتمو به بدترین شکل زیر سوال ببره مشکلی ندارم و میتونم منطقی باهاش بحث کنم و هیچوقت کسی نمیتونه گمراهم کنه مگه اینکه خدا بخواد) و مجازات نشد!!!! چرا ایشون بشن؟؟ و جناب ادمین بحث رو هم بحث خوبی میدونستن !!!!!!!

من همیشه با هر توهینی که به هر کس شده تو این انجمن مخالفت کردم و خواهم کرد اما طرز برخورد جناب ادمین رو کمی ناعادلانه میبینم البته شاید شیوه برخوردشون عوض شده باشه قبلا اونطوری صلاح میدونستن الان اینجوری صلاح مملکت خویش را خسروان دانند
 

mohana

Well-known member
سلام اوا جون منم با تصمیم ادمین مشکلی ندارم
من بحثای قبلی جناب نوری رو ندیدم اینجا صحت یک حدیث رو زیر سوال میبره نه قران و پیامبر رو و همین منو خیلی متعجب کرده و شما میگید که توی بحثای قبلیش در مورد پیامبر و قران هم نظر داده خوب حرف شما متین اما باز هم نفر قبلی که پیامبر و قران رو هدف قرار داده بود مجبور بودیم باهاش بحث کنیم چون جناب ادمین بحث منطقی دوس داشتن(هر چن که خودم به شخصه با بحث کردن با کسیکه اعتقاداتمو به بدترین شکل زیر سوال ببره مشکلی ندارم و میتونم منطقی باهاش بحث کنم و هیچوقت کسی نمیتونه گمراهم کنه مگه اینکه خدا بخواد) و مجازات نشد!!!! چرا ایشون بشن؟؟ و جناب ادمین بحث رو هم بحث خوبی میدونستن !!!!!!!

من همیشه با هر توهینی که به هر کس شده تو این انجمن مخالفت کردم و خواهم کرد اما طرز برخورد جناب ادمین رو کمی ناعادلانه میبینم البته شاید شیوه برخوردشون عوض شده باشه قبلا اونطوری صلاح میدونستن الان اینجوری صلاح مملکت خویش را خسروان دانند

ساکار جان بحث منطقی باهاشون انجام شد..
دوستان خیلی خوب جواب منطقی میدادن
اما این آقا فقط مغلطه میکردن و انگار هیچکدوم از جواب های دوستان رو نمیدیدن... و دوباره بدون توجه ادامه میدادن
بهتره پست هاشون رو بخونی
 

AWWA

New member
سلام اوا جون منم با تصمیم ادمین مشکلی ندارم
من بحثای قبلی جناب نوری رو ندیدم اینجا صحت یک حدیث رو زیر سوال میبره نه قران و پیامبر رو و همین منو خیلی متعجب کرده و شما میگید که توی بحثای قبلیش در مورد پیامبر و قران هم نظر داده خوب حرف شما متین اما باز هم نفر قبلی که پیامبر و قران رو هدف قرار داده بود مجبور بودیم باهاش بحث کنیم چون جناب ادمین بحث منطقی دوس داشتن(هر چن که خودم به شخصه با بحث کردن با کسیکه اعتقاداتمو به بدترین شکل زیر سوال ببره مشکلی ندارم و میتونم منطقی باهاش بحث کنم و هیچوقت کسی نمیتونه گمراهم کنه مگه اینکه خدا بخواد) و مجازات نشد!!!! چرا ایشون بشن؟؟ و جناب ادمین بحث رو هم بحث خوبی میدونستن !!!!!!!

من همیشه با هر توهینی که به هر کس شده تو این انجمن مخالفت کردم و خواهم کرد اما طرز برخورد جناب ادمین رو کمی ناعادلانه میبینم البته شاید شیوه برخوردشون عوض شده باشه قبلا اونطوری صلاح میدونستن الان اینجوری صلاح مملکت خویش را خسروان دانند

بله حرفایی که آقای نوری توی این تاپیک عنوان کردن ارزش بحث و گفتگو و فکر کردن رو داره.
منظورم از بی احترامی در این تاپیک نبود. تاپیکایی که مستقیما بی احترامی کردن حذف شده
.
 

sakar

New member
من و مخفی شدن!

من به کاربرای اینجا می گم دوست، چون دوستشون دارم، افرادی هستند که هیچ ارسالی ندارند، در پیام خصوصی کمک و یا مشورتی خواستند،اولین عبارت من بعد سلام، واژه ی "دوست من" یا "دوست عزیز" است.

می تونید ببینید، تند ترین موضع گیری ها رو در برابر جناب نوری، من گرفتم، هیچ ترسی هم از ابراز عقایدم ندارم، چرا اینطوری فکر می کنید؟

و اما می گید مباحث قبلی رو اطلاع ندارید، واقعا دور از انصافه، در چیزی که اطلاع ندارید، اینجوری قضاوت می کنید
منظورم رویا بد گفتم یا بد متوجه شدید
من میگم در دنیای مجازی بهتره وقتی از چیزی دفاع میکنیم که از نظر و عقیده ما اشتباهه لزومی نداره به دوستان ربطش بدیم دوستان بیان نظر خودشونو بگن از دیدگاه خودشون چون اینجا لزومی نداره در مورد اعتقادات از اعتقادات کسی دفاع کنیم چون ممکنه کسی طوری وانمود کنه که واقعا اونطوری نیست
حرف من فقط اینه بگیم من فلان عقیده رو قبول ندارم به فلان دلیل یا الزاما نیازی به دلیل نیست چون گاهی وقتا ایمان قلبی مانع دلیل اوردن زبانی میشه
(بهرحال مشکلی با اینکه شما همراهاتون رو دوست خطاب میکنید یا هر چیز دیگری ندارم منم میدونم کلمه ی دوست توی دنیای مجازی یه کلمه ی عامه و همه واسه همه استفاده میکنن کلمه ایه که همه میپسندن)
 

AWWA

New member
دوستان خواهشا دیگه بحث رو ادامه ندین.....لطفا خارج از بحث حدیث شریف کسا در مورد مسائل دیگه صحبت نکنیم. در صورت ادامه مجبورم تاپیک رو ببندم

از همکاریتون ممنونم:rose:
 
آخرین ویرایش:

mj1919

New member
منظورم رویا بد گفتم یا بد متوجه شدید
من میگم در دنیای مجازی بهتره وقتی از چیزی دفاع میکنیم که از نظر و عقیده ما اشتباهه لزومی نداره به دوستان ربطش بدیم دوستان بیان نظر خودشونو بگن از دیدگاه خودشون چون اینجا لزومی نداره در مورد اعتقادات از اعتقادات کسی دفاع کنیم چون ممکنه کسی طوری وانمود کنه که واقعا اونطوری نیست
حرف من فقط اینه بگیم من فلان عقیده رو قبول ندارم به فلان دلیل یا الزاما نیازی به دلیل نیست چون گاهی وقتا ایمان قلبی مانع دلیل اوردن زبانی میشه
(بهرحال مشکلی با اینکه شما همراهاتون رو دوست خطاب میکنید یا هر چیز دیگری ندارم منم میدونم کلمه ی دوست توی دنیای مجازی یه کلمه ی عامه و همه واسه همه استفاده میکنن کلمه ایه که همه میپسندن)

نه دقیقا منظورتون رو متوجه شدم، sakar (هی می یاد نوک زبونم بگم دوست من، ولی گویا این واژه برای شما ناخوشایند تلقی میشه، و یا احتمال سوء استفاده ازش بره توسط من)
هر زمانی که جناب نوری پست ارسال می کنند، چندین پیام بصورت مرتب برای من ارسال می شود از دوستان و عزیزانی که نسبت به موضوع حساس اند، و از من می خواهند پیگیری کنم، منم به دیده ی منت وظیفه ی خودم می دونم.

در طول هفته ی گذشته، نیز جناب ادمین از بنده دعوت کردند، در عنوان "ناظر انجمن" و با سمت مودراتور، در خدمت دوستان باشم،
خوب حالا شما بیایید این معادله ی چند مجهولی رو حل کنید که من از چه شیوه ای استفاده کنم، با چه ادبیاتی بنویسم که به کسی برنخورد؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش:
بالا