AWWA
New member
یکی از شوخ طبعهای آن زمان عبدالله بن حذافه بود که پیغمبر او را رهبر سریهای کرد.
در آنجا از سپاهش خواست آتش روشن کنند. سپس گفت:
همه شما در آتش بپرید. آنها گفتند: ما ایمان به پیغمر آوردیم تا از آتش مصون باشیم. (در نقل دیگری دارد که آنها خواستند خود را در آتش بیندازند که او نگذاشت و گفت: شوخی کردم.) وقتی نزد پیامبر آمدند و داستان را گفتند ، حضرت کار آنها را تأیید کرد و فرمود: لاطاعه لمخلوق فی مصعیه الخالق (امتاع ۱۰٫۶۳) در کارهایی که معصیت خالق است ، نباید از مخلوق پیروی کرد. بعد از رسیدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از بدر مردم به استقبال آمدند. سلمه بن سلامه که پیامبر به خاطر یکشوخی نادرست ، سبب قهر آن حضرت با خود شده بود، خطاب به مردم گفت: این که تبریک ندارد ، ما مشتی پیر و کچل را کشتیم.
رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از سخن او خندید و فرمود: آنان ملاء قریش بودند ، کسانی که با دیدنشان وحشت پدید میآمد و اگر دستوری میدادند، به سختی اطاعت میکردید. در این وقت سلمه از فرصت استفاده کرده علت قهر پیامبر را پرسید. حضرت فرمودند زمانی که در «روحاء» عازم بدر بودیم ، یک اعرابی نزد من آمد و پرسید: اگر پیامبری ، بگو بدانم که شتر حامله من ، چه میزاید؟ تو گفتی که، خودت با او جماع کردی و از تو حامله شده؛ و تو البته برخورد زشتی کردی! سلمه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عذر خواست و پیامبر عذرش را پذیرفت.
در آنجا از سپاهش خواست آتش روشن کنند. سپس گفت:
همه شما در آتش بپرید. آنها گفتند: ما ایمان به پیغمر آوردیم تا از آتش مصون باشیم. (در نقل دیگری دارد که آنها خواستند خود را در آتش بیندازند که او نگذاشت و گفت: شوخی کردم.) وقتی نزد پیامبر آمدند و داستان را گفتند ، حضرت کار آنها را تأیید کرد و فرمود: لاطاعه لمخلوق فی مصعیه الخالق (امتاع ۱۰٫۶۳) در کارهایی که معصیت خالق است ، نباید از مخلوق پیروی کرد. بعد از رسیدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از بدر مردم به استقبال آمدند. سلمه بن سلامه که پیامبر به خاطر یکشوخی نادرست ، سبب قهر آن حضرت با خود شده بود، خطاب به مردم گفت: این که تبریک ندارد ، ما مشتی پیر و کچل را کشتیم.
رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از سخن او خندید و فرمود: آنان ملاء قریش بودند ، کسانی که با دیدنشان وحشت پدید میآمد و اگر دستوری میدادند، به سختی اطاعت میکردید. در این وقت سلمه از فرصت استفاده کرده علت قهر پیامبر را پرسید. حضرت فرمودند زمانی که در «روحاء» عازم بدر بودیم ، یک اعرابی نزد من آمد و پرسید: اگر پیامبری ، بگو بدانم که شتر حامله من ، چه میزاید؟ تو گفتی که، خودت با او جماع کردی و از تو حامله شده؛ و تو البته برخورد زشتی کردی! سلمه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عذر خواست و پیامبر عذرش را پذیرفت.