با سلام
معنی لغات 4 درس اول :
abroad /əˈbrɔːd خارج از کشور، پهن ، وسیع
abrupt /əˈbrʌpt ناگهانی ، بدون تشریفات
acceptable /ək ˈs ɛpt əb (ə)l پذیرفتنی , قابل قبول
acclaim /əˈkle ɪm تحسین ، آفرین گفتن ، ندا دادن ، فریاد کشیدن ، کف زدن
actually /ˈaktjʊəli واقعا ، در حقیقت
adverse مخالف ، مغایر ، ضد ، روبرو
advice /əd ˈv ʌɪs نصیحت ، مشورت ، آگاهی ،خبر ،نظر ، عقیده
attractive /əˈtrakt ɪv کشنده ، جاذب ، جالب ، دلربا
ideal /ʌɪˈd ɪəl , ʌɪˈdi ːəl آیده ال ، نمونه کامل فرضی ، آرمانی ، دلخواه
persistent /p əˈs ɪst (ə)nt پایدار، ماندگار ، مقاوم ،سمج
wide /w ʌɪd پهن ، گشاد ، نامحدود ، توپ اوت شده ، کاملا باز ، عمومی
autonomous /ɔːˈt ɒn əm əs خود مختار ، مستقل
disapproval /ʌnd ɪˈf ʌɪnd عدم رضایت ، عدم تصویب
disruptive /d ɪs ˈr ʌpt ɪv در هم گسیخته ، نفاق افکن
haphazardly /hap ˈhaz ədli اتفاقی ، برحسب تصادف
advanced /ad ˈv ɑːnst پيشرفته*، ترقي* كرده*، پيش* افتاده*
advantage /əd ˈv ɑːnt ɪd سودمند بودن*، مفيد بودن، سود، برتري*، بهتري*، مزيت*
advent /ˈadv (ə)nt ظ*هور و ورود (چهار يكشنبه* قبل* از ميلاد مسیح
agile /ˈad ʒʌɪl چابك*، زرنگ* ،سريع*الانتقال*
albeit /ɔːl ˈbi ːɪt اگرچه*، ولواينكه
allow /əˈla اجازه* دادن*، پسنديدن*، تصويب* كردن*، پذيرفتن*، اعط*اء كردن
appealing /əˈpi ːl جذاب*، خوش* ايند
celebrated /ˈs ɛl ɪbre ɪt تقديس* كردن*، تجليل* كردن*. جشن* گرفتن*، عيدگرفتن*
contemporary /k ən ˈt ɛmp (ə)r (ər )i معاصر، همزمان*، هم* دوره
distribute /d ɪˈstr ɪbju ːt پخش* كردن*، تقسيم* كردن*، تعميم*دادن*. توزيع* كردن
encourage /ɪn ˈk ʌr ɪd ʒ پيش* بردن*، پروردن*. تشويق* كردن*، دلگرم* كردن*، تقويت* كردن
energetic /ˌɛn əˈd ʒɛtɪk پرتكاپو، كارمايه*اي*، جدي*، كاري*، فعال*، داراي* انرژي
frail /fre ɪl وسوسه* شيط*اني*، بي* مايه*. نازك*، سست*، نحيف*، شكننده*
refine /r ɪˈf ʌɪn تصفيه* كردن*، خالص* كردن*، پاك* شدن*، تصحيح* كردن
worthwhile /w əːθˈw ʌɪl ارزنده*، قابل* صرف* وقت*، ارزش* دار
alter /ˈɔːlt ər عوض* كردن*، اصلاح* كردن*، تغيير يافتن*، دگرگون* كردن*
analyze تجزيه* كردن*، تحليل* كردن*، موشكافي* كردن*، جداكردن*، تشريح* كردن*
ancient /ˈeɪnʃ(ə)nt باستاني*، ديرينه*، قديمي*، كهن*، كهنه*، پير
annoying رنجش* اور
anticipate /an ˈtɪs ɪpe ɪt پيش* بيني* كردن*، انتظ*ار داشتن،جلوانداختن**
conform /k ənˈf ɔːm مط*ابقت* كردن*، وفق* دادن*، پيروي* كردن
detect /d ɪˈtɛkt یافتن، كشف* كردن*. پيدا كردن*
enrich /ɪnˈr ɪtʃ غني* كردن*، پرمايه*كردن*، توانگركردن
intensify /ɪnˈtɛns ɪf سخت* كردن*، تشديد كردن*، شديد شدن
intolerable /ɪnˈtɒl (ə)r əb (ə)l بي* نهايت*. تحمل* ناپذير، سخت*، غير قابل* تحمل*، دشوار
observe /əb ˈz əːv رعايت* كردن*، مراعات* كردن*، مشاهده* كردن*، ملاحظ*ه* كردن*، ديدن*، گفتن*
ongoing /ˈɒng درحال* پيشرفت*، مداوم
propose /pr əˈp əʊz پيشنهاد كردن*، پيشنهاد ازدواج* كردن*. پيشنهاد كردن
restore اعاده* كردن*، ترميم* كردن*. دادن*، پس* دادن*، تعمير كردن*
vital /ˈv ʌɪt(ə)l حياتي*، واجب*.وابسته* بزندگي*، اساسي
ambiguous /am ˈb ɪgj ʊəs باابهام*، تاريك* (از لحاظ* مفهوم*)، دوپهلو، مبهم*
apparent /əˈpar (ə)nt پيدا، اشكار، ظ*اهر، معلوم*
arbitrary /ˈɑːb ɪt (r ə)ri اختياري*، دلخواه*، مط*لق*، مستبدانه*، قراردادي
assert /əˈs əːt دفاع* كردن* از، حمايت* كردن*، ازاد كردن*، ادعا كردن*، اثبات* كردن*
astounding /əˈsta ʊnd گيج*، متحير، مبهوت* كردن
astute /əˈstju ːt زيرك*، دانا، هوشيار، دقيق*
authorize /ˈɔːθər ʌɪz اجازه* دادن*، اختيار دادن*، تصويب* كردن
deceptively /d ɪˈs ɛpt ɪv فريبنده*، فريبا، گول* زننده*، فريب*اميز
determined /d ɪˈt əːm ɪnd مصمم
elicit /ɪˈl ɪs ɪt بيرون* كشيدن*، استخراج* كردن*، استنباط* كردن
forbid /f əˈb ɪd قدغن* كردن*، منع* كردن*، بازداشتن*، اجازه* ندادن
petition /p ɪˈt ɪʃ(ə)n دادخواست*، عريضه*، دادخواهي* كردن*، درخواست* كردن
relinquish /r ɪˈl ɪŋkw ول* كردن*، ترك* كردن*، چشم* پوشيدن
resilient عکس العمل ، نشان دهنده ، فنری
tempt /t ɛm (p )t اغوا كردن*، فريفتن*، دچار وسوسه* كردن
موج برون به صخره ما نمي رسد.
ما جدا افتاده ايم ، و ستاره همدردي از شب هستي سر مي زند.
ما مي رويم ، و آيا در پي ما ، يادي از درها خواهد گذشت ؟
ما مي گذريم ، و آيا غمي بر جاي ما ، در سايه ها خواهد نشست؟
برويم از سايه ني ، شايدجايي ، ساقه آخرين ، گل برتر را در سبد ما افكند.