am-ml
New member
سلام.امیدوارم همگی خوب باشین.
من از همه ی شمایی که قصد شرکت توی کنکور رو دارین ویا قبول شدین درخواست یه مشورت دارم.
من 27 سال و 2ماهمه...دقیق دقیق!
سال 88 از دانشگاه تهران در رشته ی زیست شناسی فارغ التحصیل شدم.وتوی کنکور وزارت بهداشت سال 89 شرکت کردم.در رشته ی ایمنی شناسی که رتبه ام شد 120!
قبول نشدم!
سال بعدش هم گفتم می خونم ولی نتونستم انگیزم صفر شد(خیلی خودمونی بگم خواستم ازدواج کنم که نشد) واز اون به بعد تا حالا بنا بر درخواست خانوادم توی کنکور وزارت علوم هر سال ثبت نام میکنم ولی نمی خونم چون اصلا علاقه ای به ادامه تحصیل در رشته ای به غیر از ایمنی شناسی نداشتم.(مثل امسال که وزارت علوم شرکت کردم گفتم می خونم نخوندم)
سال 90اومد رفت 91اومد رفت92اومد داره میره ومن هنوز در حسرت اون رشته ام هستم وتصمیم نا عاقلانه ای که اون سال گرفتم.
چون نه تونستم ازدواج کنم نه تونستم کار مناسبی گیر بیارم.هر سال موقع ثبت نام وزارت بهداشت که میشه یه جوری میشم هم می خوام ثبت نام کنم وبه شدت درس بخونم هم یه ترس گنده ای توی دلم میاد.
ترسم از سنمه...حس میکنم دیگه خلی دیره خیلییییی دیر..وهمه مسخره ام میکنن یا به خاطر درسم ازدواجم همم خیلی دیر میشه.....این جور فکرای چرت وپرت که منو خیلی نگران میکنه ومانع ثبت نامم میشه.حالا معلومم نیست کنکور ندم ازدواج میکنم یا نهااااا...فقط می ترسم نامید میشم.
الان از همه ی شما می خوام رک وپست کنده بدون هیچ نگرانی بابت شکستن دلم بهم بگین نظر شما چیه؟
من امسال ثبت نام کنم یا نه؟با این سنم بهم نمی خندن؟
شما کسی رو می شناسین که توی این سن بخواد ارشد شرکت کنه؟واذیت نشده؟
عاغا من جواب بچه ها رو نخوندم ؛فقط توي پستاي دوستان اون پست امير رضا رو ديدم كه پسره پنجم ابتدايي و دنبال كارشناسه و ...فكر كردم تاپيك خنده بازاره اومدم لايك كردم و اينقدر خنديدم كه با يه پست پر از خنده خواستم تشكر كنم ،بعد گفتم بذار چند تا جك ديگه هم بخونم كه ديدم جواباي بقيه بي ربطه ؛اومدم موضوع تاپيك رو ديدم و صفحه نخست .
واقعا ازت ناراحت شدم ؛شما متولد 64 هستين ،درسته ؟ فقط يه سال از من بزرگتري(من متولد خرداد 65 هستم)؛ ولي موندم اين چه طرز فكريه ؛اصلا مگه درس هم سن و سال داره؟
ربط اين مساله با ازدواج كه ديگه از اونم عجيب تره ؛مگه ميخواي استخدام بشي كه تحصيلاتت رو بسنجن ؟ شعور آدما مهمه ؟ اينكه فكر كني درس خوندن مانع ازدواج كردنت ميشه هم اشتباهه ؛همه چيز بستگي به طرز فكر خودت داره.
من مشتاقانه منتظرم سي ساله بشم چون اين سن رو دوست دارم(همينطوريا ؛از 18؛20 و 25 هم خوشم مي اومد) ؛بعد تو داري به چه چيزايي فكر مي كني .
اينكه برخورد اطرافيان مناسب نيست بخاطر اعتماد به نفس پايين خودته ، بذار منم يه مثال برات تعرف كنم :من كارمندم ؛تحصيلاتم هم كه ليسانسه و از خيلي نظرات ديگه هم بايد تا الان ازدواج مي كردم ؛اين البته چيزي نيست كه من بگم ؛يه چند دفعه اي زناي كوچه به مامانم گفتن كه چرا ليلاتون سخت گيره؟(الكي ،براي فضولي كه ببينن وضعيت خواستگارام در چه حديه)
ببين هر چي باشي ؛مردم يه حرفي دارن بزنن ؛هرگز به حرف مردم اينقدر اهميت نده كه زندگيت رو فلج كنن.ما با مردم زندگي ميكنيم ولي براي مردم نه.
آخرین ویرایش: