بهترین کارتن دوران کودکی.

mikhak s

New member
بچه هايادتونه بارباپاپا عوض ميشه، عاشق اين كارتون بودم:rolleyessmileyanim: :thanks:
 

سمین

New member
من همه کارتن ها رو دوست داشتم اما. وقتی حاج زنبور عسل شروع میشد یه حشره بود که سمت تلویزیون می اومد از اون میترسیدم.تو اون لحظه پتو میکشیدم سرم یا در و دیواtle:که اون تصویر ر:whistle:د شه
 

mel

New member
من عاشق فوتبالیستا بودم، مخصوصا کاراکتر سوباسا... الانم بده با هیجان و علاقه می بینمش.
 

shahram25

New member
من عاشق افسانه دوقلوها بود جولسو جولي واقعا برام جذابيت خاصي داشت
 

bacillus.bs

New member
جودی ابوت/حنا دختری در مزرعه/هایدی/انشنلی/بارباپاپا........................................
 

parsa90

New member
منم از هاکل برفیلد خوشم میومد نمیدونم اسمش رو درست نوشتم یانه:riz513:
 

parsa90

New member
وقتی کارتون بابا لنگ دراز پخش میشد من فکر میکردم واقعا خوابگاه های دانشگاه اونجوریه خیلی دوست داشتم بیام دانشگاه ولی وقتی اومدم دیدم.........تفاوت از زمین تا آسمونه
چقد ساده بودیم
 

shahram25

New member
ميتي كومانو بگو يا ماركوژلو آخ دروان كودكيم زنده شده خدايش
 

soso26

New member
من عاشق میو میو بودم.نه بابا خودم میگم میو میو عوض میشه.خیلی دلم میخواست دستام مثل میومیو میشد:tonguesmiley:
 

mahsa.

New member
همتون توجه کنین این علامت مخصوص حاکم بزرکه میدونید چه کسی در برابرشماست مامور مخصوص حاکم بزرگ میتی کمان احترام بگذارید.
 

raheleh63

New member
زنان کوچک / هایدی / بابالنگ دراز / بیخانمان(پرین) / فوتبالیستها / سفرهای کومون / بچه های مدرسه آلپ /خانواده دکتر ارنست/ بل و سباستین / مهاجران / حنا دختری در مزرعه / هاج زنبور عسل / دوقلوهای افسانه ای / خاله ریزه و قاشق سحرآمیز/ سریندیپیتی و...
 

mikhak s

New member
شرمان بود كه ساعت خوابش بصدا در ميومدو بعدشم ميخوابيد، چقدر با حال بود با اون ساعتي كه رو شكمش بود:thanks:
 

reza.n

New member
ولی همه ی این ها به کنار یادتونه صبحا قبل مدرسه کارتون نشون میداد.توو صبح به خیر ایران بود ساعت حدودای 6:45 گمونم.یادمه همیشه صدام میکردن و بیدار نمیشدم بعد صدای تلویزیون و زیاد میکردن و من چشامو باز میکردم و همونطور دراز کشیده نگاه میکردم:dadad4:
 

parnian24

New member
یه کارتن رو بگم که هیشکی یادش نمیاد.پروفسور اراسموس ،که یه آزمایشگاه گیاه شناسی داشت با یه موجود کوچیک سبز رنگ به اسم کلروفیل،تو خواب با خودش حرف می زد.:(50):تمام آزمایشگاهش پر از گیاه بود.وقتی آزمایشگاه های دانشکده ی پیراپزشکی شهرمونو اولین بار دیدم یاد آزمایشگاه اراسموس افتادم.:thanks:آهنگ کارتنش رو هم خیلی دوست داشتم.:4d564ad6:
 

mikhak s

New member
ولی همه ی این ها به کنار یادتونه صبحا قبل مدرسه کارتون نشون میداد.توو صبح به خیر ایران بود ساعت حدودای 6:45 گمونم.یادمه همیشه صدام میکردن و بیدار نمیشدم بعد صدای تلویزیون و زیاد میکردن و من چشامو باز میکردم و همونطور دراز کشیده نگاه میکردم:dadad4:

آخ آخ آره بين ساعت 6:30 تا 6:45 بود اي ول اينو خوب اومدي، :thanks:من سريع با چشماي خواب آلود پاي تي وي ميشستمو اول كارتون ميديدم، كه بيشتر مواقع تام و جري بود، يا يكي بود كه بچه پنگوئن بود با خانوادش زندگي ميكرد اسمش يادم نمياد:(50): :((((
 

reza.n

New member
آخ آخ آره بين ساعت 6:30 تا 6:45 بود اي ول اينو خوب اومدي، :thanks:من سريع با چشماي خواب آلود پاي تي وي ميشستمو اول كارتون ميديدم، كه بيشتر مواقع تام و جري بود، يا يكي بود كه بچه پنگوئن بود با خانوادش زندگي ميكرد اسمش يادم نمياد:(50): :((((
بچگیمونو دوس دارم:heart:
 

a_67

New member
آخ آخ آره بين ساعت 6:30 تا 6:45 بود اي ول اينو خوب اومدي، :thanks:من سريع با چشماي خواب آلود پاي تي وي ميشستمو اول كارتون ميديدم، كه بيشتر مواقع تام و جري بود، يا يكي بود كه بچه پنگوئن بود با خانوادش زندگي ميكرد اسمش يادم نمياد:(50): :((((
اسم اون پنگوئن، پینگو بود. منم خیلی از اون برنامه خوشم میومد. و همیشه فکر میکردم پینگو من هستم.(البته بچگی هام رو میگم):p
 
بالا