غير مقتضى ،بيجا،نامناسب ،ناجور،بيمورد
in پیشوند منفی کننده
appropriate
۱- به خود اختصاص دادن، برای خود برداشتن ۲- (بدون اجازه)
برداشتن، تصاحب کردن، بالا کشیدن (اموال)، به جیب زدن
during their absence, he appropriated their share of the money
او در غیاب آنها سهم پول آنها را خورد.
۳- تخصیص دادن، اختصاص دادن
more money was appropriated for building schools
پول بیشتری برای ساختن مدرسه اختصاص داده شد.
not enough money has been appropriated for the construction of the new airport
پول کافی برای ساختن فرودگاه جدید کنار گذاشته نشده است.
۴- شایسته، درخور، مناسب، پسندیده، بجا، جایز
this suit is not appropriate for tonight's party
این لباس برای مهمانی امشب مناسب نیست.
an English class appropriate for children
انگلیسی مناسب برای کودکان
they thanked him appropriately
به طور شایستهای از او سپاسگزاری کردند.
this joke is not appropriate in front of ladies
این شوخی جلوی خانمها جایز نیست.