برای تو......

[nazanin...]

.........

 

[nazanin...]

مشاهده فایل‌پیوست 8152............

 

[mahii]

دوتا دستاشو مشت کرد جلوم گرفتو گفت:
اگه بگی گل کدومه میمونم...!!!
چه انتخاب سختی بود...
ترس از دست دادنش تمام وجودمو فراگرفته بود...
برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم این گله...!!!
دستشو باز کرد...
گل بود...
اشکام جاری شد روی گونه هام...
حواسش نبود،وقتی با دست راستش اشکامو پاک کرد...
فهمیدم تو دست راستش هم گل بود!!!
آنکه تو را میخواهد!!!
به هر بهانه ای میماند!!!


"زنده یاد حسین پناهی "

- - - Updated - - -

دوتا دستاشو مشت کرد جلوم گرفتو گفت:
اگه بگی گل کدومه میمونم...!!!
چه انتخاب سختی بود...
ترس از دست دادنش تمام وجودمو فراگرفته بود...
برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم این گله...!!!
دستشو باز کرد...
گل بود...
اشکام جاری شد روی گونه هام...
حواسش نبود،وقتی با دست راستش اشکامو پاک کرد...
فهمیدم تو دست راستش هم گل بود!!!
آنکه تو را میخواهد!!!
به هر بهانه ای میماند!!!


"زنده یاد حسین پناهی "

 

[The Guy]

برای تو...

 

[mahii]

 

[mahii]

 

[hosna69]

تو...
مرا...
به عصر حجر برمیگردانی...
به زمانیکه...
آدم چای را...
باخنده حوا...
شیرین میکرد...

 

[mahii]

 

[mahii]

اين خيلي حرف دارع

 

[hebe.nurse]

 

[hebe.nurse]

 

[bioshimi93]

همیشه فکر میکردم
که مرگ سخت است
امروز فهمیدم
دلتنگی
سخت تر از مرگ است​

 

[mahii]

رفتی دلم شکستی ' این دل شکسته بهتر
پوسیده رشته عشق 'از هم گسسته بهتر
من انتقام دل را هرگز نگیرم از تو
این رفته راه ناحق ' در خون نشسته بهتر

 

[mahii]

دیدی دلم شکست۰۰۰
دیدی که اسن بلور درخشان عمر من!
بازیچه بود۰۰۰
دیدی چه بیصدا دل پر آرزوی من ' از دست کودکی ک ندانست قدر آن را
افتاد بر زمین
دیدی دلم شکست۰۰۰

- - - Updated - - -

دیدی دلم شکست۰۰۰
دیدی که اسن بلور درخشان عمر من!
بازیچه بود۰۰۰
دیدی چه بیصدا دل پر آرزوی من ' از دست کودکی ک ندانست قدر آن را
افتاد بر زمین
دیدی دلم شکست۰۰۰

 

[شایست]

هـــوا را هــــرچــقدر نفــــس بکــشـــے

بـاز هـم بـــراے کـشـــیدنـش بـال بـال میـزنـے

مــثــل تــــــــــو

کـــه هـرچـــقدر کــه باشـــے

بـاز بــاید بـاشـــــے

میفــهمــے چــــهـ میگـــویـــم

بــــودنــــت مــــهـّـــم اســــــت

 

[شایست]

دلـــ مــن نازُکـــ است یــا چشمان تــو تیــــــز
هَـر گــاه نگــاه بہ تــو میــدوزَم
بنــدِ دلم پــاره مے شَود

 

[شایست]

خیلی ها هستند

که تو نیستی...

نمی شود جای خالی ات را نفس کشید ...

من برای فراموش کردن آفریده نشده ام .

این را از من بفهمی کافیست ...

- - - Updated - - -

قرص هایم امشب . . .

آلزایمر گرفته اند . . .

یادشان رفته است که . . .

خواب آورند نه یادآور . . .

 

[شایست]

به رفتنـــت شایــد

ولی مـن

هیـــــچ گاه

به نـــبـودنـت عــادت نـمی کـنم!!!

 

[شایست]

چه بی معرفت شده است…روزگار…

سیلی اش محکم بود…برگوش احساساتم…

- - - Updated - - -

گرهمسفرعشق شدی مـــــردسفرباش

هم منتظره خاطره هم فکرخطرباش

 

[شایست]

بعد من با یاد من افسوس مى ماند به جا

در میان کلبه ها فانوس مى ماند به جا

میروم تا گم شوم در جاده هاى ناشناس

کس نمی یابد مرا ، افسوس مى ماند بجا