برای تو......

[@... zahra]

غمگینم...

مانند مرد هزار چهره

که می گفت:

"نمیدونم چرا تو زندگیم هی نمیشه!!!..."

 

[@... zahra]

غمگینم...
مثل کسی که تو رابطه همه چی رو از دست داد و طرفش فقط دست داد…غمگینم مثل حال الان خودم!؟

 

[@... zahra]

به سلامتی با باومامانم که از بچه شانس نیاورد...

 

[fmmohammadi]

از شیشه باش اما بگو از سنگم مردم این دوره عجیب دنبال شکستند

 

[@... zahra]

سالهاست از خودم عبور کرده ام...یادم بخیر

 

[@... zahra]

چـــﮧ قانــوטּ ناعــاבلـانـــﮧ اے (!)



بــراے



شــروع یـڪ رابطــﮧ هــر בو طــرف



بایــב



بخواهنــב امــا بــراے تمــام شـבنــش



همیــטּ ڪـﮧ یــڪ نفــر بخواهــב



ڪافیســت

 

[@... zahra]

ای کاش آدمیزاد..

سختیه تحمل تمام تنهایی ها..

گریه ها...

دلتنگی های بی بهونه..

و بی خوابی های شبونه..رامی فهمید..


و زندگی را رو سرت آوار نمی کرد.

با گفتن جمله ی بی رحمانه ی

مرا ببخش..من لیاقت عشق تو راندارم.

 

[@... zahra]

دوست می دارمـش ...امـّـا...

می تـرسم بـگویــم و بگـویـد : ” مرسـی!!

یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد...

یــا چـه می دانـم...

مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت...

می تـرسـم از اینــکـه

هـرچـیـزی بـگویـد جُـز:

مــَــن هـم دوسـتت دارم...

 

[@... zahra]

نقاشی اش خوب نبود...
اما خوب راهش را کشید و رفت.............

 

[@... zahra]

هيچ شباهتی به يوسف ندارم...

نه رسولم,نه زيبايم,نه براي كسي عزيزم,نه چشم به راهي دارم...

فقط...

در " چاه " افتاده ام!!!

 

[@... zahra]

آدمک آخردنیاست بخند...

آدمک عشق همین جاست بخند...

دسته خطی که توراعاشق کرد...

شوخی کاغذی مابودبخند...

آدمک خرنشوی گریه کنی...

کل دنیا سراب است بخند...

آن خدایی که بزرگش خواندی...

به خدامثل توتنهاست بخند...



- - - Updated - - -

دستم به سمت تلفن می رود و بر میگردد

مانند کودکی که به او گفته اند

شیرینی روی میز برای مهمان هاست....



- - - Updated - - -

اول



دل مرا شکست

بعد نمازش را

مسافر است دیگر...

گاهی می آید که برود؟؟؟

 

[@... zahra]

درد دارد!!!

کسی تنهایت بگذارد که به جرم بااوبودن همه تنهایت گذاشتن...

 

[@... zahra]

زیـــــــرِ آوارِ دلـتــنــگـــی

لــه شـــدن هـــم

عــــالمـــی دارد!!!

 

[@... zahra]

تاب تاب عباسی

یادش بخیراون بازی

هربارقسم می دادم

خدامنو نندازی....

اما الان...

تاب تاب عباسی

خدا خستم از بازی

دنیاچقدتابم داد

کاشکی منو بندازی...!!!




- - - Updated - - -

دســتـــهایش با من . . .

چـــــشــــمهایش در خیابان . . .

دلـــــــــــــــــــــــش . . .

این یکی را نمیخواهم بدانم . . . !


- - - Updated - - -

ﺩﻳﮕــــﺮ ﺗﻨﻬـــﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛــﺴﻲ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ...

ﻳﻜﺒـــﺎﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﻛـــﺮﺩﻡ ﭼﻨﺪﺑــﺮﺍﺑﺮ ﺷـــﺪ!

 

[@... zahra]

یکبار دیگر برگرد و از اول برو...

چشمانم پر از اشک بود!!خوب ندیدمت!!!

 

[@... zahra]

من ازتوهیچی نمیخواهم فقط...

فقط به آن لعنتی که عاشقانه دوستت دارد بگو...

حلالم کنداگرهنوز شب ها بایادتو میخوابم!!!

 

[@... zahra]

تـــــو چه میفهمی...

حال و روز کسی را که دیگر...

هــــــــیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند...

 

[@... zahra]

شرم دارم به مادرم بگویم:

آن که به خاطرش قلبت را شکستم.......

تنهایم گذاشت......

 

[@... zahra]

خیلی دلم گرفته از خیلیا
تو میدونی
تو خیلی وقته میدونی
که چه اندازه بی رحمی

 

[@... zahra]

انقدر با وسعت نبودن تو زیسته ام...
که دیگرآمدنت دردی از من دوا نمیکند...
نیا.....