navik
پسندها
9

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • الان دیدم تو تاپیک دفتر شعر گذاشتین.....خیلی ممنون
    من خاطرتونو خوندم....واقعا جای تامل داشت.....مرسی

    برای اینکه افراد بیشتری از تجربیات شما استفاده کنن میتونین از این تاپیک استفاده کنین

    http://olumpezeshki.ir/thread11899.html

    امیدوارم حال دوستتون و بالطبع همسرشون زود خوب بشه
    دوستان وقتی دور هم هستید
    به چشمها بیشتر نگاه کنید
    تا سر و وضع ظاهری .
    فکر نکنید من خیلی حالیمه که دارم اینو میگم نه
    .
    چند روز پیش فیلم یکی از جمع دوستانه هامون رو میدیدم که مربوط به یه هفته پیش میشه .
    تو اون بگو بخند متوجه شدم چشمای یکی اون وسط اشک داشته و ما ندیده بودیم .
    ساعت 22 شب بود رفتم سراغش
    و فهمیدم که چند وقتیه درگیر بیماری همسرشه
    و باید بگم که من میدونم
    که چقدر همدیگر رو دوست دارن
    و چه مشکلاتی را برای با هم بودنشون پشت سر گذاشتند
    ساعت 23 بود که تقریبا همه اون جمع دور هم بودیم
    البته با تاخیر چند روزه
    هر چی میگم دلم از خودم خنک نمیشه
    که چرا گاهی اینقدر کنار هم هستیم
    ولی غافل از هم هستیم
    این فرصتی برای ما هست
    که زمان از دست رفته ای که دوستمون تنها مونده و تنها اشک ریخته را برای خودمون جبران کنیم
    دوستان از چشمان دوستانمان غافل نمانیم
    که شرمنده میشیم البته گاهی فرصت شرمنده شدن هم پیش نمیاد
    و همیشه فیلمی برای باز بینی لحظه های گذشته وجود نداره .
    navik
    سلام . احوال شریف؟ ممنونم خیلی عالی بود. موفق و شاد باشید:rose:
    salam mamnunam az shere gashanget :thanks:
    همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد.
    سلام نویک جان خوبی گلم؟:riz304:
    شعرهای شما همیشه به دل میشینه ممنون که برام مینویسین..خیلی خوشحال میشم..:bunnyearsmiley::thanks::28:
    گاهی دلتنگ میشوم از چه نمیدانم !
    گاهی شاد میشوم از چه نمیدانم
    راستش چند وقتی است
    دلتنگی هایم به شادی هایم میچربد
    این درست از وقتی است که او رفته
    دلتنگی هایم کشنده میشود
    وقتی میدانم برگشتی در کار نیست .
    k1nd
    سوی چشمانم را پشت چراغ قرمزی
    که تو ایستاده بودی جا گذاشتم
    با خودم کلانجار میرفتم که چرا یک شاخه کل از تو نخریدم
    تا کره های پیشانی کودکانه ات کمی باز شود
    شاید این تصادف بی وقت در این وسط چهار راه
    فرصت خوبی بود تا برگردم و از تو شاخه گلی بخرم
    و تازه وقتی کنار ماشین برگشتم
    راننده ماشین روبرو به افسر میگفت این شخص دیوانه است
    تصادف کرده بدو بدو رفته گل میخره!
    افسر با گشاده رویی گفت:
    گل رو برای کی خریدی تو این احوال ؟
    منم بی درنگ گفتم برای هرکسی که قدرشو بدونه !
    گاهی درمشکلات هم میشود گریزی به شادی زد .
    البته شاید اگر راه و رسم دیوانگی را اموخته باشیم .!
    k1nd
    از دلنوشته " بیا باهم پرواز کنیم "

    مهربانی به اندازه جواب
    یک سلام
    از او که نمیشناسیش
    حتی به لبخندی
    به جایی از این دنیا بر نمیخورد
    حالا هی تو خودت را بالاتر نشان بده
    او ساده تر از این حرفهاست !
    او به سادگی یک سلام بی جواب توست
    به اندازه یک جواب هم زندگی میکند
    او صادقتر از این حرفهاست
    کمی به خود خودت نگاه کنی
    او را میبینی
    او خود توست
    حالا هی تو خودت را بالا بگیر .
    ...
    k1nd
    93.5.11
    تو رفتی وتنها چیزی که
    از تو برایم ماند
    اشکی است که یادگاری دارمش.
    k1nd
    92.5.3
    تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت توشه شب قدرتان باد .

    التماس دعا :rose:
    کودک همسایه به من اخم کرد
    جوجه اش را کیش کردم تا زیر ماشین نماند
    به نظرم کار مهمی بود ولی
    او فکر میکرد من منتظر خواهم ماند تا جوجه اش از زیر ماشین بیرون بیاید
    و من دریافتم خودخواهم و جالب اینکه پوششی به نام منطق به این خودخواهی پوشانده ام
    به همین راحتی است که روز به روز به نظر خودمان منطقی تر و البته بزرگتر میشویم
    در حالیکه احساسهای شیرین و پاک کودکی را نمیبینیم
    ...
    navik
    مرا تفسیر کردی!
    تحقیق کردی !
    سنجیدی !
    مقایسه کردی !
    شک کردی !
    یقین کردی !
    کوک کردی !
    بازی کردی !
    شوخی کردی !
    به نظر سنجی گذاشتی !
    ...
    فقط کافی بود مرا
    میپذیرفتی
    میپذیرفتی
    و میپذیرفتی
    همین ...!
    navik
    سلام
    با من دوست میشی ؟
    این را از کودکان آموختم
    به همین سادگی میشود
    بینهایت بود ولی بزرگ نشد
    بی حباب صحبت کرد و
    بی هیچ سیاستی دوست شد
    و بی هیچ مقدمه ای حرف زد
    من آموختم .
    برای همین من هنوز کودکم ..!
    navik
    چشم خود بازکنیم
    معجزه در راه است
    باز کن چشم دلت
    این سلام دختر همسایه
    پابرهنه کوچک و چشم براه
    به دوچشمی به بلندای زمین
    با لبان غنچه ، او سلامی داده
    بی جوابش نگذارید
    که این معجزه امروز است !
    چشم دل باز کنید
    او خدایی است که در روی زمین
    بنده اش را به تلاقی نگاه
    گرم از صحبت شیرین کرده !
    کاش میدانستیم
    که خدا روی زمین با من و توست !
    چشم دل باز کنیم
    شاید اکنون معجزه در راه است !
    k1nd
    92/1/19
    سلام ناویک جان

    خوبی عزیزم

    دلم برات تنگ شده بود

    دوست دارم :heart::rose:
    انسانهایی هستند که هستند ولی نیستند
    و هستند کسانی که نیستند ولی با ما هستند
    درود بر کسانی که همیشه با ما هستند
    هر چند حضور هم نداشته باشند .
    navik
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا