mw.ashel
پسندها
397

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • هرگاه میروم که شکایت کنم ز تو

    چون گوش میکنم, به زبانم دعای توست...
    گاش میشد به سادگی یک سلام دوست شد !!!
    حرف زد درد دل کرد و روزی به این دوستی افتخار کرد
    نمیدانم چرا گاهی سخت میشود دوستی را میگویم
    شاید از پیش داوری ها می هراسیم
    شاید !!!
    سلام !
    پیچــک نگــاهــم
    دزدانــه تــا پشــت پنجــره ی
    اتــاق تــو بــالا آمــده!
    بــه کجــا خیــره شــده‌ای؟!
    بــاران کــه بگیــرد
    تمــام پنجــره
    پــر از پیچــک خــواهــد بــود . . .
    شاد باش ... نه یک روز بلکه هزارن سال...
    بگذار آوازه شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند..........
    دلم نه عشق میخواهد،
    نه دروغ های قشنگ،
    نه ادعاهای بزرگ
    نه بزرگهای پر ادعا...!
    دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک "دوست"
    که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد....!!
    من اینک در رواق کهکشانها

    در آوای حزین کاروانها

    در آن رنگین کمان پیر و خسته

    در آن اشکی که بر مژگان نشسته

    در آن جامی که خالی مانده از می

    در آوایی که برمیخیزد از نی

    نشانی از تو می بینم ،

    سراغی از تو می گیرم
    ماهمیشه صداهای بلند را می شنویم...

    پر رنگ ها را می بینیم...

    آسان ها را می خواهیم...

    غافل از این که خوب ها سخت می آیند...

    بی رنگ می مانند و بی صدا می روند....
    گاهی می توان برای یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت تا او در خلوت خود هر طور که خواست آن را معنا کند...!!!
    از گل واشده ی دورترین نقطه خاک به تو ای دوست سلام
    روزگارت آبیست؟همه اینجا خوبند؟
    نی لبک می خواند
    باد عاشق شده است
    فکر من باش که من فکر تو ام.
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا