صبح امروزکسی گفت به من:
توچقدر تنهایی!گفتمش درپاسخ:
توچقدر نادانی!تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم همه از جنس بلورکه دعایم گویند ودعاشان گویم.
یادشان در دل من قلب من منزلشان.
راستی خدا
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
... دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
سلام مرسی که کامنت گذاشتی
دوست عزیز،کتاب ضروریات رضا محمدی انتشارات آییژ کتاب بسیار خوبی ه اما واسه شروع نمی شه ازش استفاده کرد به مطالب مسلط بشی بعدش باید بری سراغش.