ariyana 2012-11-28 هان ای عقاب عشق! از اوج قله های مه آلود دوردست پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من... آن جا ببر مرا که شرابم نمیبرد.... (فریدون مشیری)
هان ای عقاب عشق! از اوج قله های مه آلود دوردست پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من... آن جا ببر مرا که شرابم نمیبرد.... (فریدون مشیری)
ariyana 2012-11-28 این صدای قلب من نیست.. صدای پای توست که شب ها در سینه ام میدوی! کافیست کمی خسته شوی کافیست بایستی تا.....
این صدای قلب من نیست.. صدای پای توست که شب ها در سینه ام میدوی! کافیست کمی خسته شوی کافیست بایستی تا.....
ariyana 2012-11-28 وقتی که شانه هایم در زیر بار حادثه می خواست بشکند یک لحظه از خیال پریشان من گذشت... بر شانه های تو می شد اگر سری بگذارم.... (فریدون مشیری)
وقتی که شانه هایم در زیر بار حادثه می خواست بشکند یک لحظه از خیال پریشان من گذشت... بر شانه های تو می شد اگر سری بگذارم.... (فریدون مشیری)
akhbar 2012-11-18 مرسی منم خوفم.میبینی زمونه چقدرزود میگذره!اصلا باورم نمیشه که چندروز دیگه اذره !اخه تولدمه
sara77 2012-11-17 :4d564ad6:sallllllllllllllllllllam chetori jigarrrrrrr hanozam ke zendei chera akhe man fek karda, teror shodiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii :smiliess (2):
:4d564ad6:sallllllllllllllllllllam chetori jigarrrrrrr hanozam ke zendei chera akhe man fek karda, teror shodiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii :smiliess (2):
ayda 2012-11-03 می گویند : شاد بنویس ...نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ،که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد...اما با چشمهای ِ خیس ... !!!
می گویند : شاد بنویس ...نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ،که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد...اما با چشمهای ِ خیس ... !!!
A ariyana 2012-11-02 من صبورم اما.... بخدا دست خودم نیست اگر میرنجم یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم میبندم... من صبورم اما... بی دلیل از قفس کهنه شب می ترسم، بی دلیل از همه تیرگی تنگ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم.....
من صبورم اما.... بخدا دست خودم نیست اگر میرنجم یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم میبندم... من صبورم اما... بی دلیل از قفس کهنه شب می ترسم، بی دلیل از همه تیرگی تنگ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم.....